eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
618 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
تاوقت غارت کردنت چیزی نمانده ازبردن پیراهنت چیزی نمانده دیدم که بعده مرگ عباست شکستی ازنیزه باران تنت چیزی نمانده مجنون کرمانشاهی
چنین نوشته به مقتل .حسین راکشتند فغان وناله بر آن روزگارتان میرفت نوشته ظهر دهم شدشروع آه و نوا مصیبت توچنین بود بر زبان میرفت برای کشتن اصغر.سه تیر ه زهر آلود سه بار حرمله هربار با کمان میرفت ز صدر زین به گمانم که شاه افتاده اگر غلط نکنم عرش در فغان  میرفت لهوف گفته که درعصر روزه عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی برای کشتن تو گوییا سنان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر بی امان میرفت چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی میان هروله خواهر دوان دوان میرفت به جسم پاره ی تو تیغ ونیزه ها میخورد یکی به قصد تنت با عصازنان میرفت چنین نوشته مقاتل. تنت به خاک افتاد رسیدخولی و برکشتنت دوان میرفت برای غارت انگشتر غنیمتی ات چنان که غائله خوابید ساربان میرفت.. آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
جانم علی اصغر..ع دربین هلهله. سره اصغر به نی زدند نامردمان به دور سره نیزه .مِی زدند ازپشت خیمه ها تن اوجا به جاشده سرنیزه آمدوزتنش سرجدا شده تاب وتوان زسینه ی اصغر رهاشده دیدی سرش به گوشه خورجین فناشده دیدی رباب نیزه به پهلو ی اصغرت دیدی توجای زخم سرو روی اصغرت آخر رباب زخم دلت رانمک زدند یکسرتورابه شام وبه کوفه کتک زدند 📕📕.شعر..آرمین غلامی ..مجنون کرمانشاهی__ 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 ____________________________
بنویسیدتنى زيرلگدپیدابود شمرملعون به روی سینه ی اوبا پا بود بنویسید نگاه حرمله خيره بر اوست که نگاه خسته اش به آسمان هاوا بود بنویسیدميان لشكری بلوا شد سره پیراهن كهنه بخدا دعوا بود بنویسیدبراى ذبح سر آمده اند شمر ملعون و سنان مقصدشان اینجا بود بنویسیدکه غارت شده پیراهن او مادری شاهداین واقعه در آنجا بود به سرنعش حسین بود که آمدمادر ناله زدفاطمه ،غش کردبه جسمی بی سر _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_اشعار ناب حسین(ع) گوشه ی چشم حسین، کار خدایی میکند ﻟﻴﻠﺔ زلف خمش ،مارا هوایی میکند عشق بازی جهان، از پیچ و تاب زلف اوست ﻟﻴﻠت القدروثوابش، در حسابِ زلف اوست آن صراطی که، زِ مو نازک تر است وپر زشین در معاد عاشقان، يك تار مویت یاحسین _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
امام حسین(ع) مهمان سفره برسر خوان حسین خوش است گرده سرای حضرت سلطان حسین خوش است دلتنگ روی حضرت خورشید گشته ام کنج سرای دلبر جانان حسین خوش است... این چشمه‌های روشن اذکار دیدنی است در این حریم، ذکر "حسین جان حسین خوش است... صحن وسرای کرب وبلامستی آوراست مستانگی زباده دوچندان حسین خوش است جایی نمانده در دل ما جز هوای دوست دیدار صحن حضرت سلطان حسین خوش است... _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)..
شب جمعه-اشعار مقتل-حضرت حسین (ع) ِ نبض ِ زینب دگر ازهر ضربان افتاده به رویِ خاک تن شاه جهان افتاده همه در بُهت فرو رفته انداز هلهله ها بدن دلبر زینب بی نشان افتاده یک طرف جسم حسین در وسط گودال است بین خیمه زینبش گریه کُنان افتاده بین گودال حسین بی کس و بی‌جان شده بود سوی او نیزه و شمشیر و کمان افتاده برگ‌ریزانِ قدش در وسط گودال است پیکرش وای که از بادِ خزان افتاده لب خشکش شده تر وای ز خون بدنش فک او رابشکستند و دهان افتاده  زیر پا له شده بود زیر ثم مرکبها استخوانش بشکست وبی نشان افتاده -آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_اشعار امام حسین(ع)گودال.... به دست شمرمده اختيار گيسویت گمانم کنم که بدستش بود سر مویت به خنجری سرمویت به باد خواهد داد عزيز! فاطمه ازدور میرسد بویت برای کشتنت آمد که تا کندفتحی نهاده برسرگودال ازقفا رویت پناه خیمه ی من معجري هراسان است مگر نمي شنوي هق هق فراسویت به خواهرت تو دمی رحم كن! ز جا برخيز شنیده ام که شکسته تمام زانویت كنار داغ تو، داغ همه فراموش است گرفته نیزه ی مردک شكاف پهلویت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
-گودال قتلگاه در زیر پای مرکب اعدا بهم مریز خورشید خانواده‏ ی زهرا، بهم مریز چشم‏ انتظاری من ه خواهر کفایت است تنهاترین مسافر دنیا بهم مریز شمروسنان سرازتن نازت ربوده اند ای سربریده ی دل صحرابهم مریز گویاکه چشم ودست وسرت جابجاشده من که نمرده ام زبلایا بهم مریز خاکی به سر کنم که تنت راکشیده اند جسمی نمانده برتنت آقا بهم مریز شال تورا ز گو دی گودال برده اند غارت نموده پیکرت اعدا بهم مریز حال وهوای خواهرتو دیدنی شده ازمردنم میانه ی صحرا بهم مریز آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
تمام اهل زمین سینہ ﭼﺎڪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺳﺖ گدای روی مهت ای شہید بے ﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﺩل گرفته ام عمری اسیرصحنت بود نوای تشنگی ام ﺑﺎ ﺿﺮﯾﺢ ﺳﯿﺮﺍب ﺍﺳٺ _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ڪلنا_فداڪ_یا_حسین_س
🔴اشعارناب حسینی.. تنورخولی... تو در تنور افتاده ای تنها حسینم گردد به دورت مادرت زهراحسینم درپای عقدخودنوشتم باتوهستم داری به همره زینب کبراحسینم باورنمیکردم سرت درطشت بینم یادرتنور خانه ی اعداحسینم هرقدرهم خاکستری روی توباشد من میشناسم روی ماهت راحسینم میشویم ای خونین دهن باچادرخود خون لبان وریشهایت راحسینم ازپشت سر ذبحت نموده شمرملعون افتاده ای بی سر دراین صحراحسینم شیب الخضیبت کرده این قوم جفاکار ازخون حناشدآن رخ زیباحسینم خنده به حرفت میزد وآبت نداده این نامسلمانان دراین صحراحسینم گویا زن خولی برایت گریه میکرد چیزی به اوهم کرده ای اعطاحسینم 📝.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). .. ..
🙏یازینب... بنگر که خواهرت درکوفه شدغریب شلاق کوفی ودستان پرعجیب بنگر به خواهرت سیلی شد ه نصیب انگشترتو دریک دست نانجیب 📝..شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)