eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️چند نکته و توصیه بسیار مهمو کاربردی برای سفر اربعین پیشنهاد میشود مطالعه کنید ✨برای اونایی که میدونید اربعین به کربلا سفر میکنند ارسال نمایید ••✾◆✾••••✾◆✾••• اطلاع از آخرین اخبار اربعین 👇🏻 🆔 https://eitaa.com/majnon1396
روضه رقیع۲.mp3
6.29M
گزارش صوتی حضرت رقیه👆👆 آرمین غلامی حضرت رقیه_میدام لشکر اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
روضه حضرت رقیه (س) 🤞🤞 🎤. حاج آرمین غلامی دهه اول صفر_صبح روزچهارم۱۴۰۳ حضرت رقیه_کرمانشاه 🌾🌾🌾🌾🌾 صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله.... بابا بابا .... دوست داری دلت بره خرابه شام دست بگذار به قلب نگرانم بابا تا که آرام شود روح و روانم بابا بابا خوش اومدی خرابه... باباجان چند وقت است صدایم نزدی دختر من چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا بابا بس که در راه دویدم بخدا خسته شدم بغلم کن روی پایت بنشنانم بابا حرف‌های بدی امروز به من گفت یزید وای بند آمده از شرم زبانم بابا بابا زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد بازویم نیز شکسته به گمانم بابا سینه‌ات هستی من بود و خرابش کردند چه کسی پای نهاده به جهانم بابا حرمله تیر به تو زد بخدا میکُشمش آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا جان من بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا میگه دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشاءالله هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین را گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت صدا زد بابای خوبم بابا سلام گوشه‌ی ویران خوش آمدی در محفل غریب یتیمان خوش آمدی بابا سلام پس تو چرا دیر آمدی حالا که شد سه ساله تو پیر آمدی اول بیا تو رنگ تنم را نگاه کن این پاره پاره پیرهنم را نگاه کن قدری بکش تو ناز من نازدانه را تا سر کنم حدیث شب و تازیانه را قلبم ز دست فاصله‌ها تیر می‌کشد پایم ز درد آبله‌ها تیر می‌کشد با عمه پا به پای اسیران دویده‌ام دنبال قافله به بیابان دویده‌ام بر دامنم گذاشته عمه سر تو را شد نوبتم که بوسه زنم حنجر تو را چون صورت تو صورت من زخم خورده است اصلاً تمام قامت من زخم خورده است چشم انتظار دختر تو شهر شام بود دیدم که سنگ دست زنان روی بام بود در زیر خاک و آتش‌شان سوخت گیسویم یک‌باره گُر گرفت و بر افروخت گیسویم بابا نگو به عمه سرم درد میکند بابا نگو ولی کمرم درد میکند من زینب توام به خدا زیور توام خیلی شبیه مادر غم پرور توام آبم مکن مپرس ز احوال موی من بگذر چرا نیامده با تو عموی من ای از سفر رسیده ز رنج سفر بگو از روی نیزه رفتن و از چوب تر بگو خون می‌چکد هنوز چرا از روی لبت ای دخترت فدای رخ نامرتبت در مجلسی که حرمت طفلان تو شکست می‌دیدمت ز گوشه ای دندان تو شکست دیدم چگونه بر سر تو چوب می‌زدند در پیش چشم خواهر تو چوب می‌زدند انگار به روی چشم من آب مذاب ریخت وقتی به طشت روی سر تو شراب ریخت حــســــــین یا حسین... ⬇️⬇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت رقیه.س..mp3
6.38M
متن شهادت حضرت رقیه (س) زمزمه جانسوز با بابا... مداح.حاج آرمین غلامی سبک: مرحوم ایرج بسطامی گل پونه های .... 😢😔😢😔 من مانده ام تنهای تنها....! من مانده ام تنها...! میان سیل غمها...بابا...سیل غمها.... نمیخوای روضه خون باشی...😭 🏴😔🏴😔 سرو بغل گرفته...😭 بابا چرالعل لبت چون ارغوان است، ارغوان است...! بابا..😭 دارم یقین این جای چوبه خیزران است... حسین......😭😭 بابای من...بابای من بابای خوبم... 😢😔😢😔 من مانده ام تنهای تنها...! بوسم لب و زخم سرت رو...😭 امشب بیا بنگر که بینی، مادرت رو😭😭 اگه مادرت پبر شده....من سه سالمه...😭😭😭 بابا...دیدارتو باورندارم، این دل شب این دل شب... لب از لب تو برندارم این دل شب این دل شب... حسین غریب مادرررر.... بابا....ای سرکه از سرهاسری تو... ای ماه من... ازچه پراز خاکستری تو...‌! نمیدونم گرفتی ! یا نه...😭 بابا ببین رخسارنیلی...‌ برق نگاهم را... گرفته ضرب سیلی.... تا الان بی هوا سیلی خوردی یانه😭 آیم چسان سوی طبق ای بودو هستم، بودو هستم... دنبال تو میگردم امشب.با دو دستم، با دودستم.... 😭😭😭حسین.....😭😭 گزارش صوتی حضرت رقیه👆👆 .حاج آرمین غلامی شاملو_ صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت -زینب۲.mp3
2.17M
مصیبات_شام سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من... .حاج آرمین غلامی ‌‌‌‌‌‌┅─‌ نگفتن این خــانوم ، داغ جــوون دیده گلشــــن آل الله ، فصــل خــزون دیده بــوده چهـــل منــزل همســـفرِ ســرها ســوزونــده قلبـــش رو داغ بــرادرها 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای از دل زینب(۴) 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نگفتن این خانوم ، بند دل زهــراست نشـــونهٔ حیــــدر ، نایبـــهٔ طــاهاست شنیده دشـــنام و زخـــم زبـون زینب دیده حسینش رو غرقِ به خون زینب 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای از دل زینب 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سنــگ جفـــا بـود و جســارت اَغیـــار کــوی یهــودیهــا ، گــذشتــن از بـازار وقتــی به دنبـــال قــافلــــه افتـــادن در وســـط بــازار هـلهــله ســـر دادن 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای از دل زینب(۴) 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎ منــزل زینب شــد گوشـــهٔ ویـــرونه برای این غــــربت ، خــرابه گـریـونه امــان از این شـام و مصیبت دیگـر امــان از این داغ ســه ســالهٔ پر پر 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای از دل زینب(۴) 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یه دختـــر نالان ، ســری به دامانش رسیده بود از راه ، چاره و درمانش رقیـــه زد داغـــی بر جگـــر زینــب نیمــهٔ شـب پــر زد همسفــر زینــب 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وای از دل زینب(۴) 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه شام ااا.mp3
3.81M
گزارش صوتی ورود به شام👆👆 حضرت رقیه اربعین_ابالفضل_رقیه شام آرمین غلامی شاملو اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
🤞🤞 متن روضه ورودکاروان اسرا،به شهرشام .حاج آرمین غلامی اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه آقاجان بفدای چشمان خونبارت صباحاومسا...اذن‌میفرماییدباشماهم ناله شیم یابن الحسن 😭 هرجاسخن اززینب ودروازهء شام است😭😭 ساکت به تماشامنشینید،حرام است😭😭 رسیده روضه به بازار شام واویلا😭😭 تمام مرثیه در یک کلام واویلا😭😭 یه اشاره کوچیک به مصیبت اعظم شام والتماس دعای فرج وانتقام ان شاءالله 😭 و بر درشهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند😭گرسنه و تشنه😭😭 تا شهر را باهر حُلّى و زيورى و زينتى آزین‌ بستند،قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند..در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد وزن ورقاصه با ساز وآواز...😭😭 الله اکبر...😭😭😭 اما مابقی تماشاچی ها،هم دست خالی نبودن😭هرکی هرچیزی که تونست برداشت😭سنگ و...یه تعداد هم کار روبه جایی رسوندن رفتن از تنورهاشون زغالهای داغ برداشتن😭روی بامهارفتن که برسر اسرا بریزن😭😭امانگم این زغالها داغ باگردن در غل وزنجیرامام سجاد چه کرد😭😭نگم این زغالهای داغ،با سروموهای اطفال و زنان دست بسته...!! چه کرد😭😭یاحسین😭😭😭😭 بانیزه هامیرقصیدن😭😭گاهی این سرهای بریده به زیر دست و پا....😭😭😭😭یازهرااا 😭😭😭😭 چه کردن با بددهنی ها...😭😭😭 دم دروازه‌ی ساعات خدا رحم کند😭😭 به دلِ عمه‌ی سادات خدا رحم کند😭😭 محملم پرده ندارد مددی یا ستّار😭😭 حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند😭😭 چشم من تارشده،یاتوبه هم ریخته ای😭😭 گریه داراست ملاقات،خدارحم کند😭😭 کو علمدارحرم؟آبرویم درخطراست😭😭 وسط این همه الوات خدارحم کند😭😭 حسین...😭😭😭😭 سربازار به انگشتْ نشانم دادند😭😭 ردشدم باچه مکافات خدارحم کند😭😭 سرت ازنیزه زمین خورد دلم ریخت حسین😭😭😭 زیرپارفتی؟به لب هات خدا رحم کند😭😭😭 نیزه نیزه شده ازبس گلوی پاره ی تو😭😭😭 گم شدی بین جراحات خدا رحم کند😭😭😭 چانه می‌زد سرگهواره یکی پیش رباب😭😭😭 بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند😭😭😭😭 ای وای حسین جااانم 😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭 الهی بحرمت قلبهای سوخته بی بی زینب جان واسرای مظلوم کربلا،عجل لولیک الفرج 🤲😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه رقیه۵.mp3
9.14M
حضرت_رقیه__س__روضه🤞 .حاج آرمین غلامی اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه همه را گریه ام آخر به تقلا انداخت شام را در غمِ دلشوره ی فردا انداخت خیلی از مجلسِ امروز اذیّت شده ام خاک‌را باید از این کاخ و ستونها انداخت. "اَبَتا"‌ گفتم و یک شهر بِهم ریخت وَ بعد... عمّه را یادِ در و ناله ی زهرا انداخت! آهِ این سینه ی پا خورده ی من میگیرد فکر کردند مرا میشود از پا انداخت! جگری مانده برایم که به دردی بخورد باید انگار تورا یادِ مداوا انداخت. تا که آورد سرت را ، سرِ من تیر کشید یادم افتاد که با چوب ، سرت را انداخت این که آورد تورا بین طَبَق فکر کنم... با عجله ، دو سه دندانِ تورا جا انداخت!!! با سرش از سرِ ناقه به زمین خورد گُلت زجر هم آمد‌ و بر ساقه ی او تا انداخت. بیشتر دلخور از اینم که چرا با گیسو... بدنم را جلوی نیزه ی سقّا انداخت. راستی : از سرِ بازار خبر داری که... هرکسی خواست به ما چشمِ تماشا انداخت؟! حلقه ی جمعیتِ بی سر و پاهای یهود عمّه را در وسطِ معرکه تنها انداخت. امشب از شام مرا پَر ندهی میمیرم کارِ خیر است ، نباید که به فردا انداخت! حضرت رقیه (س) روضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه رقیه۶.mp3
2.14M
نوحه حضرت رقیه سحرگاهان بهر دیدن من در میان طبق آفتاب آمد بدامان طفل کوچک خود اندر آن دل شب رأس باب آمد بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب خداوندا پاره شد جگرم همره پدرم می روم امشب به تن امشب کهنه پیرهنم می شود کفنم عمه جان زینب بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب پس از رنج راه شام غم و آن همه ستم و وادی صحرا از این ویران با دو دیده تر می روم به برِ مادرم زهرا بیا عمه آه و زاری کن به مرگ من سوگواری کن عمه جان زینب سبک: مداح.حاج آرمین غلامی اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا