بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارناب شهادت رقیه خاتون
ضرب دستی برروی بال وپرت مانده گلم
شانه درموی پریشان سرت مانده گلم
مزنیدش که رقیه همه ی جان من است
جای دستی به روی چشم ترت مانده گلم
عمه زینب گوشواری راکه درگوشت نمود
رفت غارت یارقیه، معجرت مانده گلم
هدف ضرب لگدشدسینه ودست وسرت
درخرابه ازتنت، خاکسترت مانده گلم
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارناب شهادت رقیه خاتون
بابابه شام وکوفه مرامیزندعدو
دخترکه گفت ذکرپدرتازیانه خورد
بابارمق نمانده به پاهای خسته ام
بنگر رقیه ات پدرارث ازفاطمه برد
این قامتم ببین که کمانه زده پدر
دشمن مرابدون بهانه زده پدر
باضرب تازیانه وباضرب کعبه نی
بربازویم ببین که نشانه زده پدر
خیرات دشمنان توشدآنقدر زیاد
کین نان خشک کوفه شده، ای پدرتمام
تفریح دشمنان همه گرداگرده من است
چادربیاورعمه که گردیده ازدحام
بی توبودن بین این قافله کابوس من است
گذرعمرازاین مرحله کابوس من است
باورم کن که پدرتشنه دیداره توام
زجه کردن وسط هلهله کابوس من است
بنگرخارمغیلان رفته درپای گلت
نیمه شب پای پرازآبله کابوس من است
کمی ازنیزه بیادربغلم جاخوش کن
بودن بی توازاین فاصله کابوس من است
ترک خورده ی آن لعل لبت کشت مرا
بالب پاره برایم گله کایوس من است
چکندعمه من چونکه دهم آزارش
دیدن دشمن بی حوصله کابوس من است
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارناب شهادت رقیه خاتون
این دیده شدبه رویت، دلبسته.ای پدرجان
بوسه بگیرم ازتو.آهسته ای پدرجان
سوگندبرلبان ودندان چوب خورده
دندان شیری من بشکسته.ای پدرجان
الا ای شامیان ایمانتان کو
که پاس حرمت قرآنتان کو
دراین ویرانه جسمی شدشهیده
الا ای شهرقبرستانتان کو
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارناب شهادت رقیه خاتون
بابابگیرامشب به زانویت سر من
باباببین این لحظه های آخر من
من میتکانم نیمه شب ازدامن خود
خاکی که مانده برروی بال وپر من
پاهای من پرآبله ازخار صحراست
بابارمق دیگرنداردپیکر من
آنشب که افتادم ز روی ناقه بابا
امدبه بالینم زصحرا مادرمن
بابانبودی زجرملعون دربیابان
سیلی چنان زدرفت هوش ازسرمن
(مجنون)هوای گریه دارم باب من کو
گوباپدرخاکی شده این چادرمن
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارناب شهادت رقیه خاتون
چندیست که من مست گل روی رقیم
قلا ده زنیدم که سگ کوی رقیم
زاهدسخن ازکعبه وبتخانه مگو تو
من سایل میخانه ی گیسوی رقیم
دیوانگی من به کسی ربط ندارد
عمریست که من خاروخس جوی رقیم
زنجیری عشق توام ای دخترارباب
من کشته تیغ سر ابروی رقیم
من بی سروسامان توام دخترارباب
چون گمشده درتاب خم موی رقیم
انصاف نباشدکه تورا رهانمایم
عمریست چنین غرق هیاهوی رقیم
این کعبه عشق است لگربه شهرشام است
همواره به مولا که روسوی رقیم
مجنون به معانی همین نکته بودبس
من بنده ی آن قامت دلجوی رقیم
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
زیارتنامه امام حسن مجتبی ع
💠بسم الله الرحمن الرحیم 💠
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ
السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیق
ُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیق
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ
اشعارشهادت کریم اهلبیت
امام حسن مجتبی ع. .🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹
آقاتمام بال وپرت درد میکند
حس میکنم پره سفرت دردمیکند
حالانه شاهده غم مادر به کوچه ای
درکوچه های تنگ پرت درد میکند
بادیدن مغیره دلت زارمیگریست
آقا زگریه چشم ترت درد میکند
گویابرای پر زدن .آماده ای حسن
از زهرکینه آن جگرت دردمیکند
گویاکه رفتنی شده ای از دیار ما
از زهرکینه بال وپرت دردمیکند
زینب برای عرض کمک کردنت رسید
از اشک .آه پرشررت دردمیکند
(مجنون)بگو که از اثره زهریاحسن
ازپای تابه فرق سرت دردمیکند .
📕.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
✴✴✴✴✴✴✴✴✴✴.
🌹اشعارجانسوز....
شهادت کریم اهلبیت
امام حسن مجتبی ع. .🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀
زهرجفاتمام توان توراگرفت
زخم جگر قرار وامان توراگرفت
قاتل برای کشتن تو مهلتت نداد
زهرجفاتمامی جان توراگرفت
باسرفه های خود مزن آتش به قلب من
زخم دل تو نطق زبان توراگرفت
درخانه همسرت شده قاتل توراحسن
آن بی حیا صدای فغان توراگرفت
زهرجفا تمام رخت سبز کرده است
واویلتا که لفظ لسان توراگرفت
برویکرتو دشمن جانی گشوده پر
دشکن توان قدکمان توراگرفت
(مجنون) مزاره پوره علی خاک میخورد
آل سعود خاک ونشان توراگرفت
📕.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
✴✴✴✴✴✴✴✴✴✴.
اشعارشهادت کریم اهلبیت
امام حسن مجتبی ع. .🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀
حسنی هستم وشرمنده ی روی حسنم
حسنی هستم ومن بسته به موی حسنم
حسنی هستم وباروی سیه آمده ام
حسنی هستم وباموی سیه آمده ام
گرگنهکارم وبد.آقا خریدارم تویی
مقتدای این دل زار ودل افکارم تویی
حسنی هستم وهستی تو صفای سینه ام
غم مرگ توحسن گشته غم دیرینه ام
حسنی هستم و(مجنون )درخانه ی عشق
باده تنها گیرم ازساقی میخانه ی عشق
.
📕.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
✴✴✴✴✴✴✴✴✴✴.
🌹اشعارشهادت کریم اهلبیت
امام حسن مجتبی ع. .🍀
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀
دعوت شدم به بزم عزای تویاحسن
پرمیزند دلم به هوای تویاحسن
عمری بپای بزم عزایت نشسته ام
گریه گنم برای رضای تویاحسن
من مجتباییم همه جا جارمیزنم
سرزنده ام به فیض دعای تویاحسن
ازکودکی به ذکر حسن خو گرفته ام
هستم همیشه مرغ هوای تویاحسن
میخانه بهشت من آن تربت بقیع است
هستم همیشه مست ولای تویاحسن
آقامنم غلام غلام سیاه تو
هستم گدای کوی گدای تویاحسن
از محرمت توزخم زبانها شنیده ای
گریان شدم دوباره برای تویاحسن
سجاده زیر پای تودشمن کشیده است
(مجنون) فدای لطف وعطای تویاحسن.
📕.شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
اشعار شهادت
امام حسن مجتبی علیه السلام...
میزنم باده زپیمانه ی تو
گشته ام عاشق ودیوانه ی تو
لبم ازباده ی عشقت ترشده
ساکنم بر دره میخانه ی تو
روز وشب میکنم ازمستی خود
سجده برتربت خمخانه ی تو
همچنان رندم وپیمانه بدست
زصفای لب پیمانه ی تو
عالمی آمده ازشوق وشعف
به گدایی دره خانه ی تو
یاحسن لطف توشدشامل او
هرکسی شد پره پروانه ی تو
بنگراین دل(مجنون)پیچید
زلف خودرا بدم شانه ی تو
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_____________________
#امام_حسن_مدح _کردی
#غزل
م وقربان تومولا،یا امام مجتبی
حک بیه له عرش اعلی ، یَا امام مجتبی
م اسیر ناوتم، مولای عالم یاحسن
بهترین آقای دنیا ، یَا امام مجتبی
ای حسن گیان "عِزَّةُ لِلَّهِ"درشان تونه
عزت توبیه برپا، یَا امام مجتبی
وارث صور امیرالمومنینی له ازل
نایب برحق مولا ، یَا امام مجتبی
بعدمولاتوفقط تنیا امیرعالمی
یا کریم آل زهرا ، یَا امام مجتبی
خُلق نیکو یا حسن ، رویت حسن ، ناوت حسن
ای سراپا حُسن یه جا ، یَا امام مجتبی
ناوه زیبای "تومولا" جان دیه هر قومی حسن
هر نفس له تو مسیحا ، یَا امام مجتبی
کربلا ، جلوه گره٬ شیر نره تو قاسمت
پای احلی من عسل وا ، یَا امام مجتبی
تا ابد له قلب ایمه ، بی حرم دیری حرم
پرچم عشق تو والا ، یَا امام مجتبی
نا ابد(مجنون)صحرای تونم شاه غریب
سیدی اُنْظُرْ إِلَیْنَا ، یَا امام مجتبی
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارهفت صفر
#عشقیعنی مجتبی یعنی حسن
ـــــــــــــــــــــــــــ
هم نوا باحضرت زهراشدم
یاحسن باعشقتومعنا شدم
صدقِ رفتار و ڪلامت دلنشین
من چومجنون عاشق لیلا شدم
در سُلوکِ معرفت نام توبود
ساکن شخصیّتِ شاهاشدم
قطرهای دلدادگی درباده ریز
با هوای روی تودریا شدم
در عزای مجتبی بر سر زدم
با دَمِ جانپَروَرَت إحیا شدم
درمیان روضہها جا یم بده
مُنقَلب از بانگ واویلا شدم
تاهوای صحن خاکی کرده ام
در میان زائرانت جا شدم
اربعین ماراببر کربو بلا
هم قدم با زینب کبرا شدم
عاشقانه مستم وعبدحسن
نوکر دربست این آقا شدم
روز وشب با همّت و شایستگی
در مقام نوکری إبقا شدم
خوش منم در سایۂ صحن بقیع
فارغ از دنیای وانَفسا شدم
هیچ(مجنون) عالَم فانی مجوی
باحسن من طالب عُقبا شدم
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارهفتم صفر
#امام_حسن#مرثیه_امام_حسن مجتبی(ع)
دل مست نگاهی سَرِ بازار حسن بود
هرعاشق دلخسته خریدار حسن بود
این سوز جگر مصلحتش درپی یار است
زیرا جگر سوخته بیمار حسن بود
در سینۀ من عشق چنین خانه نموده است
صدحیف که عمری دل من خار حسن بود
وصل است دوای منه دلخسته همیشه
تدبیر، چه سودی که دلم زار حسن بود
عمر ی به دره خانه ی ارباب نشستم
همواره دلم مشتری کار حسن بود...
نومیدنگشتم به دره کوی تو آقا
این مرحمت از خانه ی ایثار حسن بود
آخر به کجا روی کنم,تاکه توهستی
دیدم که جهان جمله گرفتار حسن بود
از زهرشرربار جگرپاره شدی تو
آن قاتل بی رحم بدهکارحسن بود
(مجنون )به هوای حرمت زار نشسته
عمری همه جا بندۀ دربار حسن بود
#آرمین غلامی_مجنون کرمانشاهی
#کانال_رسمی_مداحان
#پایگاه_تخصصی_اشعار_اهل_بیت_ع
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارهفتم صفر
🌴🌴رجزفوق العاده ی امام حسن
🔘🔘🔘🔘◾◾◾◾◾🔘🔘
قلندرم که نمودم هوای کوی حسن
زنم به سینه وبر سر به عشق روی حسن
به یک کرشمه رُبودی توازحَریفان دل
شدم اسیر کمندی چو زُلف و موی حسن
گشادری توبروی گدای خانه ی خود
که مست ِ می شدم ازباده ی سَبوی حسن
به سوی خاک مزارت شبانه پر زده ام
که گشته نرگس مَستانه مَست روی حسن
ز فِیض آب زلالت که آبی ازدریاست
کرم شده که شده قطره ایی ز جُوی حسن
گدای صحن بقیع تو ام تمامی عمر
نَفس نفس زدن من در آرزوی حسن
هوایی توشدم چون مقیم کوی توام
به اذن ِ ِحق بنشینم به. روبِروی حسن
مراجنون توآقا گرفته تا دم مرگ
گشوده مرغ دل من دوباره سوی حسن
سلام مابرسان ای صبا به حضرت او
شدم چو. زنده واِحیا زعطرو بوی حسن
گدای درگه عشقم شدم اگر(مجنون)
شدم چو مرغ سحرخوان به
گفت و گوی حسن
✏✏شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐
...
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارشهادت امام حسن (ع).7صفر
🚦🚦🚦🚦🚦🚦🚦🚦🚦
حسن جان بی تومن،دلـبر نـدارم
دگربرسر. سروسرور ندارم
شده زینب برایت دیده گریان
حسن در خون خود گشتی تو غلطان
زداغت میکشم زینب به دل آه
به پیش پیکرت شرمنده شد ماه
شده پاره جگر سلطان عالم
به دل دارد حسن یک کوهی ازغم
میان هجره اش مولا غریب است
به لبهای حسن اَم یجیب است
دل( مجنون )دگر،منزل ندارد
ببین لیلای غم ،ساحل ندارد
📕.شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🚭🚭🚭🚭🚭🚭🚭🚭.
بسم الله الرحیم الرحیم
واحد امام مجتبی (ع).7صفر
بنداول
سبک..یامولا دلم تنگ اومده..شیشه ی دلم آقاجون زیرخاک اومده...
درده دل من نداره دیگه هیچ دوا
بمیرم برات که توی غربتی آقا
//یاحسن عزیزفاطمه
روی لبهای عالم شداسمت زمزمه
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
وجودم شده برات دوباره غرق غم
واسه بقیعت.پر زده آقاجون دلم
//یاحسن دلم بارونیه
توی هر دلی واسه تو روضه خونیه
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
عمریه آقا.منت توبر سرم داری.
توی قلب من.فقط خودت خونه داری
یاحسن تویی ایمان من
یاحسن فقط تویی تویی جانان من..
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
.طعنه بشنیدی توازهمه امام حسن..
به پیش چشات مادرت وهی میزدن
/یاحسن.شدی مسموم زهر
یاحسن آقاهستی امیره ملک دهر
📕سبک وشعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
📢بسم الله الرحمن الرحیم
هفتم صفر
شهادت امام حسن..
سبک ..۱دشتی.
سبک..۲(قلندرمسلک ودرویش ومستم).
سبک..۳واحد(توشیرشاه مردانی ابالفضل ع)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
حسن هستم گواه کوچه هایم
تمام عمر در. آه و نوایم
بدید م من به کوچه مادرم بود
گواه غربتش اشک ترم بود
دلم خوش بود بودی در بر من
زمین خوردی به کوچه مادر من
بهار زندگانی ات خزان شد
قد چون سروبالایت کمان شد
ز ماه و از ستاره رو گرفتی
به آه وغصه وغم خو گرفتی
فدای غصه هایت ، نازنینم
الهی داغ تو هرگز ببینم
توو یک کوه غم با بی قراری
نشدباور که تنهایم گذاری
شدم پاره جگر ، ای چاره سازم
ندانم باغم وغصه چه سازم
مرابازهرکینه همسرم کشت
تداعی شدبرایم کوچه ومشت
یتیمی شد نصیب نوگلانم
زکوچه مانده براین دل نشانم
عزادار م شده طفلان زارم
کسی دیگر در این هجره ندارم
دگر حال دلم زار و حزین است
تمام قامتم نقش زمین است
چهل بی بند وبار از ره رسیدند
درمیخانه را آتش کشیدند
که قنفذ از عداوت حرف بد زد
دراین خانه را اوبا لگد زد
میان آن در و دیوار افتاد
خودم دیدم که آن شش ماهه جان داد
فتاده مادرم پهلو شکسته
درون سینه اش میخی نشسته
خودم دیدم که زینب جیغ میزد
که قنفذ با غلاف تیغ میزد
من از درد کمر دیگرنگویم
زروی نیلی مادر نگویم
گرفته دردشانه مادرمن
فتاده بین کوچه در بر من
نمردم من ازآن زهر هلائل
غم کوچه مراگردیده قاتل
الا(مجنون)حسن شدتیرباران
به نزدفاطمه گردیده مهمان
📕شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴.
.