نوحه فاطمیه،،،،،،،،،.mp3
8.95M
🎙 #حاج _آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#️⃣ #روضه
#️⃣ #صوت _نوحه_ شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه_۱۴۰۲/ظهرجمعه۲۴/آذر
#️⃣ #حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
/کرمانشاه👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#متن روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مداح..حاج آرمین_غلامی
#فاطمیه
🔥 لعن الله ظالمیک
🔥 لعن الله قاتلیک
🔥 لعن الله ضاربیک
🔥 لعن الله قنفذ و مغیره
بین دیوار ودری مثل حصیر افتادی
یاکه مابین چهل مرد توگیر افتادی
چکنم فاطمه تا اشک ترت بند شود
چکنم مغنعه بر روی سرت بند شود
وسط کوچه دگر همسرمارا نزنید
پر شلاق ولگدبر سر زهرا نزنید
چکنم فاطمه تا دست زتو بر دارند
کاش شمشیربه دستان علی بگذارند
این مغیره وسط گریه ی تو می خندد
وسط کوچه ره آمدنت می بندد
چادرت دروسط,خانه رهاافتاده
گوشوارت وسط کوچه چرا افتاده
وسط قائله شدچادر بانو خاكي
برزمین است تنت فاطمه افلاکی
ریسمانی به دو دستان من این قوم زدند
مردم شهرمدینه چقدر نامردند
پیش چشمان علی تنت زمین افتاده
وسط قائله گویا که علی جان داده
/حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)/
گرفت راهِ زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد...زد و رفت
من نمیدانم ..
حسن دقیق تر از این ماجرا خبردارد
شبا سر به سجده میذارم فقط
تا این سِر بمونه بازم سَر به مُهر
غرورِ من و حرمتِ تو شکست
از اون کوچه اون ضربه اون وقتِ ظهر
به ما کاش اون روز نمی رسید
نامرد اصلاً انگار من و ندید
چون ترسیده بود از قیامِ تو
جوری سیلی زد که قدت خمید
اگر چه داغِ این جسارت
می مونه تو دلِ من همیشه
نمیدونست با این کبودی
نور خدا خاموش نمیشه
«آی مادر...مادر....»
دلیل دارد اگر ضربه سخت و سنگین بود
عفیفه بود و سرش بین کوچه پایین بود
*مادر ما رو بی هوا زدند.. یه آقایی صدا می زد:...*
تمام غصه ام این است پشت پا بخوری
تو هم شبیه خودم نیزه بی هوا بخوری
*بریم علقمه...یه پهلوونی زمین خورده....
بریم علقمه....یه آقایی صورت به خاک گذاشته...هی صدا می زد: آقا !بی هوا زدنم
آقا! من فکرم پیش خیمه هات بود...
گفت: اباالفضل....!*
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیلهٔ ما یک عمو گرفت
از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
از آن به بعد بود که راه گلو گرفت
صدا بزن:حسین....*
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#
امان از دستِ سنگین
( آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد ، آنچنان زد که گوشواره شکست ، ... اینو تاریخ نوشته ، گوشواره شکست ، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست ، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ ... آخ آخ نوشته اند چشم زهرا کبود شد ، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ... » ای کاش درداشو به کسی میگفت ، ای کاش میگفت ، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت ، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد ، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو ، سرشو روی دیوار گذاشت ، هی صدا میزد فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... )
در و دیوارِ خونین
تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه
امان از دستِ سنگین
مراسم هفتگی،قرائت قرآن کریم، وزیارت آل یاسین، مداحی و عزاداری ایام فاطمیه
ظهرجمعه۲۴/آذرماه۱۴۰۲/
کرمانشاه،مهدیه و دارالسیاده حجت الاسلام میرمعینی
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
مراسم هفتگی،قرائت قرآن کریم، وزیارت آل یاسین، مداحی و عزاداری ایام فاطمیه
ظهرجمعه۲۴/آذرماه۱۴۰۲/
کرمانشاه،مهدیه و دارالسیاده حجت الاسلام میرمعینی
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇