eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍هشام بن سالم گوید: حضرت امام صادق(ع) در حدیثی که در آن داستان حضرت داوود(ع) را ذکر می کند، فرمودند:  📖حضرت داود علیه‌السلام هنگامی که «زبور» را تلاوت می‌کرد کوه‌ها و سنگ‌ها و پرندگان پاسخ وی را می‌دادند. روزی آن حضرت به کوهی رسید که پیامبر عابدی به نام حِزقیل علیه‌السلام در آنجا بود، چون آوای کوه‌ها و آواز درندگان و پرندگان را شنید، دانست که وی داود علیه‌السلام است. 💐حضرت داود علیه‌السلام به او گفت: ای حِزقیل اجازه می‌دهی که به نزد تو بالا بیایم؟ حِزقیل علیه‌السلام گفت: نه! با شنیدن پاسخ منفى، حضرت داود علیه‌السلام ناراحت شد و گریست. 💐خدای متعال به حزقیل علیه‌السلام وحی کرد که داود علیه‌السلام را سرزنش نکن و از من عافیت بخواه؛ گویند حِزقیل دست داود علیه‌السلام را گرفت و وی را به جانب خود بالا برد. حضرت داود به حزقیل علیه‌السلام گفت: «ای حزقیل آیا هیچ گاه قصد گناه کرده‌اى؟ حِزقیل علیه‌السلام گفت: نه. 💐داود علیه‌السلام گفت: آیا از این عبادتِ خداوند تو را عُجبی رسیده است؟ حزقیل گفت: نه. داود گفت: «آیا دل به دنیا داده‌ای و شهوات و لذّات دنیا را دوست داشته‌اى؟» حزقیل گفت: «آرى، گاهی بر دلم راه یافته است!» داود علیه‌السلام گفت: وقتی چنین حالتی پیدا می‌شود چه می‌کنى؟ حزقیل علیه‌السلام گفت: من به این درّه می‌روم و از آنچه در آن است عبرت می‌گیرم». حضرت داود علیه‌السلام به آن درّه رفت و به ناگاه تختی از آهن دید که جمجمه و استخوانهای پوسیده‌ای بر آن و لوح آهنینی نیز آنجا بود که نوشته‌ای داشت، داود علیه‌السلام آن را خواند، و دید که بر آن نوشته شده است: «من، اَرْوَیِ بْنِ سَلَمْ هستم که هزار سال پادشاهی کردم و هزار شهر ساختم [و بسیار فساد کردم]، آخر کارم این شد که: خاک بسترم و سنگ بالِشم و کرم‌ها و مارها همسایگانم هستند! پس هر که مرا بنگرد، به دنیا فریفته نشود. برگرفته از: گفت و شنود پیرامون موعود(ع)، ذبیح الله محسنی کبیر، ج 2، صص 3738. 1. کمال الدّین عربی، ج 2، باب 46، ما جاء فی التّعمیر، ص 524. ‎‎‌‌‎‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا دربارهء مداحان اهل بیت آیه ای یا حدیثی موجود است که بیانگر مقام آنان باشد؟ حسن بن جهم می گوید: از امام رضا(علیه السلام) شنیدم : هر کس دربارهء ما شعری بسراید و ما را مدح کند, خداوند شهری در بهشت که وسیع تر از دنیا باشد, برای او بنا کند.(1) ابوطالب قمی می گوید: نامه ای به امام نهم , حضرت امام محمد تقی (علیه السلام) نوشتم و در آن اشعاری را دربارهء پدرش امام رضا سرودم و از او خواستم اجازه دهد آن ها رابرای مردم بخوانم . حضرت در گوشهء نامه نوشت : بسیار کارخوبی کرده ای . خداوند به تو جزای خیر دهد. برای من و برای پدرم شعرهای حزن انگیز و مرثیه بخوان .(2) امام صادق (علیه السلام) به فضیل فرمود: آیا جلسه می گیرید و سخنرانی و گفت گو دربارهء فضائل اهل بیت دارید؟ گفت :آری . حضرت فرمود: این مجالس را خیلی دوست دارم . در آن جلسات امر ما را زنده نگه دارید. خدا رحمت کند کسی که امر ما (ولایت اهل بیت ) را زنده کند. ای فضیل ! هر کس که ما را یاد کند یا نامی از ما نزد او برده شود و به اندازهء بال مگسی اشک بریزید, خداوند تمام گناهان او را می آمرزد.(3) ابوعمارهء شاعر خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید. حضرت به او فرمود: ای ابوعماره ! دربارهء امام حسین (علیه السلام) اشعاری برایم بخوان . می گوید: شروع به شعر خواندن کردم . حضرت گریه کرد, آن قدر که صدای گریهء حضرت از دور شنیده می شد. بعد فرمود: ای ابوعماره ! هر کس دربارهء امام حسین شعری بخواند و پنجاه نفر یا سی نفر یا بیست نفر یا دونفر و یا حتّی یک نفر را بگریاند, جزای او بهشت خواهد بود.(4) زید شحّام می گوید: من و جماعتی از کوفیان در محضر امام صادق (علیه السلام) بودیم . جعفربن عفّان وارد شد. حضرت به او احترام کرد و او را نزد خود جای داد. سپس فرمود: ای جعفر! شنیده ام دربارهء امام حسین (علیه السلام) شعر می سرایی ومی خوانی . گفت : بله . حضرت فرمود: بخوان . می گوید: خواندم و حضرت و اطرافیان , بر حسین (علیه السلام) گریستند. بعدامام (علیه السلام) فرمود: ای جعفر! واللّه ملائکهء مقرّب خدا در این جا جمع شده اند و اشعار تو را شنیدند. آنان نیز بر حسین (علیه السلام) ریستند و خداوند ترا بیامرزد.(5) ابوهارون مکفوف می گوید: بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدم . به من فرمود: شعر بخوان . برایش خواندم . حضرت فرمود: نه , همان طور که مرثیه می خوانی بخوان . من با صدای بلندمرثیه خواندم . حضرت گریست و باز فرمود: بیش تربخوان . باز خواندم . حضرت با صدای بلند گریه کرد و زنان نیز گریستند. سپس فرمود: ای ابوهارون ! هر کس درباره ءحسین (علیه السلام) مدح و مرثیه بخواند و دیگران را بگریاند, بهشت برای او واجب می شود.(6) دعبل خزاعی می گوید: بر مولایم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در ایام محرم وارد شدم . دیدم حضرت ناراحت حزین است و اطرافیانش نشسته اند. وقتی که مرا دید, فرمود: خوش آمدی , ای دعبل ! دوست دارم اشعاری بخوانی , زیرا این ایام , روزهای حزن و اندوه ما اهل بیت است . ای دعبل ! هر کس بر مصیبت های ما اهل بیت بگرید یا بگریاند, اجر و مزداو بر خدا است . هر کس قطره ای اشک بریزد, با ما محشور خواهد شد و هر کس بر مصیبت های حسین (علیه السلام) بگرید,خداوند گناهان او را می آمرزد. سپس حضرت بلند شد و پرده ای زد و زنان پشت پرده نشستند و فرمود: ای دعبل ! برای حسین علیه السلام مرثیه بخوان .تو یاور ما و مدح کنندهء ما هستی . پس تا می توانی از یاری ما کوتاهی نکن . دعبل می گوید: گریه کردم و اشک چشمانم جاری شد و اشعار را سرودم . ]افاطم لو خلت الحسین مجدلاً و قدمات عطشاناً بشطّ فرات اذاً لطمتِ الخدّ فاطم عنده و أجریتِ دمع العین فی الوجنات (7) ---------------------------------------------------- پـاورقی : 1.بحارالانوار, ج 26,ص 231 2.همان , ص 232 3.همان , ج 44 ص 282 4.همان . 5.همان , ص 283 6.همان , ص 287 7.همان , ج 45 ص 257
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراسمات ایام عزای ام البنین(ع) پنجشنبه/۳۰/آذر