#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
خانه ات از داغ ها ويرانه شدام البنین
برتو دیدارپسر افسانه شدام البنین
آن قدرگریه مکن از داغ آقایت حسین
خانه بر روی سرت ویرانه شدام البنین
گریه ات در روضه ی عباس وشیرانت بپاست
ناله وافغان تودر خانه شدام البنین
هر کسى فانى شوددر عشق اولاد شما
در قبال سوختن پروانه شدام البنین
چارقبری دربقیع کردی برای خود درست
ناله هایت دربقیع مستانه شد ام البنین
تابشیرآمد،گرفتی ازحسین خود خبر
نام اولادشماجانانه شد ام البنین
شدحسینت درسرازیری گودالی به خون
دست وپامیزد گلت ، پروانه شد ام البنین
بعد رفتن خاک دلبر وقف ميخانه کنيد
درغم شیران خودویرانه شدام البنین
گریه از داغ حسین شد روز وشب کار دلش
از غم دل ناله مستانه شدام البنین
آن که مي ماند در اين خانه در آخر غصه بود
مي رود مهمان و صاحبخانه شدام البنین
هر کجا رفتيم صحبت ازیلان کربلاست
بيشتر از عاقلان ديوانه شدام البنین
صاحب پرچم بود ام البنین بانوی عشق
عمرصرف خدمت اين خانه شد ام البنین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
شامی و رخت پاره ی من یا ام البنین
افتاده گوشواره ی من یا ام البنین
مانده فقط برای دل زینب حزین
این چند تا ستاره ی من یا ام البنین
خواهم کمی برای تومن درد دل کنم
برتو بود نظاره ی من یا ام البنین
بودم پیاده وبه سرم سنگ می زدند
باشدهمین اشاره ی من یا ام البنین
چندین شب است منتظرصحبت منی
گشته خزان بهاره ی من یا ام البنین
بانومرابه مجلس خوبی نبرده اند
بدآمد استخاره ی من یا ام البنین
درشام وکوفه عده ای ماراچه بد زدند
شد سرنوشت و چاره ی من یا ام البنین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
هستم گدای دربدر ت یا ام البنین
چون سایلی به پشت در ت یا ام البنین
تا روز حشر سینه زن روضه ی توام
هستم همیشه خون جگر ت یا ام البنین
با یادونام تو ز ازل همنوا شدیم
پس تا ابد خوشم به بر ت یا ام البنین
رزق مرابده که گدای درت منم
هستم گدابه پشت درت یا ام البنین
این آزمایشی است برای گدای تو
باشد قبول در اثر ت یا ام البنین
همراه با توام به عزاخانه ات شبی
شیعه ! شدم به مفتخر ت یا ام البنین
با روضه ها نشینم و بیگانه نیستیم
حلقه بگوش ، پشت سر ت یا ام البنین
دیگر توان نمانده به آه ونوای تو
ازداغ گشته خم کمر ت یا ام البنین
یک نسل از سلالۀ پاک توکشته شد
ما پیروان گل پسر ت یا ام البنین
بانونهال عمرپسرهای توخمید
خم شاخه های آن ثمر ت یا ام البنین
عباس یک تنه به حسینت قیام کرد
بایک سپاه هم نظر ت یا ام البنین
ما جان نثارهای علمدار بی کسی ایم
میثاقهای معتبر ت یا ام البنین
بد سیرتانِ پست دلت راشکسته اند
کشتند جملگی پسر ت یا ام البنین
عباس شدسپر به کنار نهرفرات
افتاده وای من سپر ت یا ام البنین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
حضرت ام البنین با یاد تو گریان شدم
سوختم من ازغمت گمگشته ی هجران شدم
چو کویر برهوت است سره دیده ی من
در عزای تو دگر چون قطره ی باران شدم
کاش یک شب بنشینم به سر قبر شما
لیک درمحفل تو بانو دگر حیران شدم
استعانت ز تو جویم من از این اهل زمان
چون گرفتار بلا یاو خط بطلان شدم
سوختم بانوی حیدردر تب عزای تو
درعزایت هدف آتشی ازهجران شدم
اهل عالم شدشب عزای ام العباس
درشب ام البنین باز پریشان شدم
هرزمانی که کند ام البنین به من نگاه
کی دگروحشت زده از آتش سوزان شدم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#روضه_نشینان
#درگاه_شاعران_روضه
#نشینان
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
دیدم همه جا شوکت وناز و عظمت را
دیدم به بقیع گوشه ی قبر و حرمت را
الحق که خدای ادبی، ام بنینی
دیدیم همه جود وعطا وکرمت را
بانو قسمی یاد بده،همچو ابالفضل
از آذریان یاد گرفتم قسمت را
درسینه ماعشق توبانو زده پدچم
عمری روی شانه کشیدم علمت را
محشر قلم عفو کشد حضرت عباس
آنکس که به دنیابکشدبار غمت را
مانیزبه دنیا همه غمخوار تو هستم
شکربه خدایم که به من داد غمت را
امشب به هوای تو دل وسینه بسوزد
یا ام بنین کاش بخوانم دو دمت را .
.
"ای کرببلا میر و علمدار نیامد
زیباپسرم سید و سالار نیامد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
🔵🔴🔴اشعار بعدازشهادت.
حضرت زهرای مرضیه .سلام الله علیها..
رفتی وگریم شبانه از برایت فاطمه
جان حیدرباد.ای بانوفدایت فاطمه
هستی خودکرده ای بانوفنای شوهرت
کاش گرددجان حیدرهم. فنایت فاطمه
کوثر ی ودختره ختم رسولان جهان
شدرضای حق همه جلب رضایت فاطمه
رفتی و ویرانه کردی خانه وکاشانه ام
باز ای بانوبیا کردم هوایت فاطمه
کاش میماندی دراین شبهاکناره شوهرت..
...بوده ام تاپای جانم پا به پایت فاطمه؟
ازغم دوری تو حالم خراب ومضطراست
میکنم یادازنگاه پر بهایت فاطمه
برتسلای دل زینب زنانی آمدند
گریه میکردند بر دولتسرایت فاطمه
بهراستقبال مردم زینبت پشت دراست
ده تسلاباغم مشکل گشایت فاطمه
"زینبت باگریه اش ساکت نمی گرددچرا
بغض کرده دخترت اندر عزایت فاطمه"
یا د.داری در شکستند و به جانت ریختند
بود رد گرگ ها بر دست و پایت فاطمه
یاد دارم ناله ی "فضه خُذینی" گفته ای
فضه داردگوییا آنجاهوایت فاطمه
یاد دارم خانه ام درشعله ی آتش بسوخت
بود ابری حال و روز مجتبایت فاطمه
یاد داری درمیان کوچه هاگشتم اسیر
شاهدم درکوچه ها بر گریه هایت فاطمه.......
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
اشعارفوق العاده زیبای
وفات حضرت ام البنین س..
🌴🌴🌴🌴🌴🌴⬛⬛⬛🌴🌴
ام البنین گلهای نازت پرگشوده
تقدیر از اولادحیدر سر ربوده
ام البنین دستان عباست جداشد
درکربلایک یک پسرهایت فدا شد
ام البنین چشم ابالفضلت دریدند
باپاتنش رابین نخلستان کشیدند
ام البنین دشمن تن اوراکشانده
درزیرتیرونیزه هاجسمی نمانده
ام البنین جسم حسینت کشته دیدم
درخاک ودرخون پیکری آغشته دیدم
ام البنین کشتار ه اولاده ولابود
کرببلا سر درگریبان بلابود
ام البنین یاسی زپا افتاد آنجا
دستان عباست جدا افتادآنجا
بعدازابالفضلت حسین تکیه به غم زد
هل من معین گفت ونواسوی حرم زد
ام البنین شه تکیه برشمشیرها زد
دیدی سپاهی برتنش باتیرها زد
اورابه زیرتیروخنجر برده بودند
گرگان تنش راپاره پاره کرده بودند
ام البنین برنیزه قرآن جای بگرفت
یوسف به زیرسم اسبان جای بگرفت
ببین(مجنون)که هوشم رفت ازسر
زاشگ دیدگان شدعالمی تر
📕شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
سبک..سنگین (سیدذاکر)هردوعالم یک طرف یک موی زینب یکطرف...
______________////////////
مستم ازلطف وعطای حضرت ام البنین
باده نوشم ازسخای حضرت ام البنین
هر که راشاهی گزنید درمیان کشورش
دلخوشم هستم، گدای حضرت ام البنین
از ازل تا روز آخر پای پرچم ماندوبس..
...کربلا دارالولای حضرت ام البنین
داغدارچارفرزنداست درصحن بقیع
گریه شدطرحِ بنای حضرت ام البنین
تابشیرآمدبه یثرب گفت ای آل حسین
درکجاباشدسرای حضرت ام البنین
آمدوشرح وقایع گفت یک یک .موبه مو
دیدشرح ناله های حضرت ام البنین
درعزای شاه عاشورا به آه وشیون است
گشته برپاروضه های حضرت ام البنین
شدجداازکتفهایش هردودست
ساقیت
شدمدینه کربلای حضرت ام البنین
پیکرسلطان دینت تکه تکه گشته بود
شدغمی عظما به پای حضرت ام البنین
_شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
اشعارحضرت ام البنین...ع..
ام البنین بانوی مرتضایی
ام البنین مادر لاله هایی
شاخه گل یاس تویی تو..بی بی
مادرعباس تویی تو..بی بی
ام البنین توچشمه ی صفایی
درتوبودمکتب هروفایی
معدن احساس تویی تو..بی بی
امیدعباس تویی تو..بی بی
ستاره ازمشرق تودمیده
شیرولا زسینه ات مکیده
کریمه ی بیت علی تویی تو
کنیزه خانه ی ولی تویی تو
به عالمین عشق وصفاتوبودی
امید دل به مرتضی توبودی
ام البنین مام ابوفاضلی
ام البنین به مرتضی حاصلی
ام البنین غریبیت عیان است
به ماتمت بانویی قدکمان است
ام البنین قلب توقاب عشق است
ارادتت به بانوی دمشق است
✏شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بحال ام بنین آشیانه می گرید
برای او، در و دیوار خانه می گرید...
به گوشه ای زبقیع او نشسته باناله
به یاد ساقی خود عاشقانه می گرید
هوا هوای ابالفضل کرده ام بنین
به گوشه ای زبقیع بی نشانه میگرید
ندارد اوپسری چون همه فداگشتند
به حال خسته در این آستانه می گرید
لباس رزم پسرها به بر گرفته او
ببین نشسته و در بین خانه می گرید
دو دستهای ابالفضل تو جداگشته
به یاد خیمه و دود و زبانه، می گرید
چه رفته بر تو مگر اینچنین پریشانی
که در عزای غمت هرکرانه می گرید؟
بحال ام بنینن آسمان شده ابری
چراکه غنچه و یاس و جوانه می گرید
ببین که ام بنین کنج خانه می گرید
بحال زجه ی اوآشیانه می گرید
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
@majnon1396
#لحظه_ای_با_شعر کوردی
▪️نذر نگاه مشکل گشای حضرت ام البنین سلام الله علیها▪️
م کیم، ام البنینم دالگه صبر و رضا
همسر با اقتدار و با وفای مرتضا
دالگه فرمانروای ارتش خوین خدا
م شریک محنت زینب له دشت کربلا
هر کوره بو یاد زینب، دی شرح ماجرا
غصه و غم روژوشو له سینه، م اندوختم
تا نسوزه خلق له آهم زخمی و دل دوختم
صبر و م له دامن صحرا له کوه آموختم
چونکه دیمه صبر زینب له کناره سوختم
هر چه که زینب دیه ، یک یک ارام ، وت ای برا
وت که زینب، شمر ملعون له سره گودال دی
غارت خیمه خدایا،بردن اموال دی
عابدین له بین آگر این چنین بیحال دی
ژیر سم اسب لشگر، پیکر پا مال دی
صورت زخمی زینب بیه دردی بی دوا
عذر وخواهم م ،له زهرا و قوره بی مزار
چون که نیرم دختر کبرای زهرا له کنار
تا که شاید بومه مرهم م له قلب داغدار
گیان م بوده فدای او دیدگانه اشکبار
له سرافرازی عباسم م بیمسه رضا
شاعر: حاج آرمین غلامی (مجنون)
#شهادت_ام البنین(ع)
یک عمر غمت سوخت تمام بدنم را
انداخته داغ تو دراین هجره تنم را
عمریست دگر یار و مددکار ندارم
باور نکنی این همه تنها شدنم را
من ام بنینم که گلانم شده پرپر
سوزانده دگرداغ پسر ها بدنم را
افتادهام از پا و کسی نیست کنارم
تابنگرداین لحظه ی پرپر زدنم را
در آتش هجران ابالفضل بسوزم
تا آیدو بیند کمی از سوختنم را
بال و پرم ازداغ حسینم چه کبود است
زینب نگرد لحظهی برخواستنم را
ازداغ حسین تار شده چشم پر اشکم
سیراب نکرد آب گوارا دهنم را
یک عمرشده کار دلم نوحه سرایی
پرچم زدهام سر درِ بیتالحزنم را
ازداغ پسرهای رشیدم چه بگویم
زینب به گواه است فقط این سخنم را
گویندبه چشم پسرم تیر نشسته
از دست ربودند عقیق یمنم را
غارت شده درکرببلا جسم ابالفضل
سوزانده شرارغم عباس تنم را
درلحظه مرگم به برم نیست ابالفضل(ع)
کس نیست مهیا کنداین دم کفنم را
دیگربه تن از سُمِ ستوران خبری نیست
دیگر زفغان وناله هایم اثری نیست
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی