eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک علت بی برکتی عمر و زندگی در زمان ما عدم قوام زندگی هاست ( میزان قوام زندگی ات را محک بزن) می ارزد که این حکمت ها را ده ها بار مرور کنیم چند بلای نفس گیر است که بسیاری از خانواده ها را زمین گیر نموده و (خواهی نخواهی مطابق تجربه مجربان و بزرگان دنیا ، بدون ویرانی هم از زندگی خارج نمی شوند) و ویران می کنند ....و....چه ویران کردنی ◀ بد گویی پشت سر علمای دین ، حتی اگر بسیاری به حسب شایعه تابع آن باشند و چه مصیبت ها که  این کار به ظاهر ساده برای افراد و جامعه درست ننموده است ◀ دوری از قرآن ، مسجد ، نماز و عبادات ( که متاسفانه هم این افراد غالبا به شدت تنبل ، الکی خوش و قانون گریز هستند)....و البته دیر یا زود باید در دادگاه الهی محاکمه شوند ◀ حرام خواری و حق الناس ، که قفل کننده مسیر استجابت دعاهاست ◀ دوری از کتاب و مطالعه ، حتی به بهانه نداشتن وقت ◀ وارد نمودن ماهواره به خانه حتی برای آگاهی از مسائل روز ◀ مصرف سیگار و مواد مخدر حتی برای تفنن ( که متاسفانه سیگار ،  دروازه همه اعتیادها و بلاهای خانمان سوز برای همه این مواد جهنمی است) ◀ وارد نمودن سگ به فضای خصوصی زندگی حتی به نیت فرار از تنهایی ( که بدبختانه همه عاملان آن ، نجاست این حیوان را به هزار دلیل من درآوردی، منکر می شوند و کار خود را با حماقت توجیه می نمایند) ◀ مصرف (نعوذ بالله) مشروب و مواد مسکر ، حتی برای امتحان ◀ ناسازگاری با خانواده و اقوام ، حتی اگر حق با شما باشد که شیرازه زندگی را از بنیاد می پاشد ◀ ورود موسیقی حرام و غفلت آور ( که انسان را از سرنوشت خود و خودسازی محروم ساخته و تمرکز را زایل می کند) ◀ بی حجابی و بی عفتی و تعامل با نامحرم ، حتی اگر فکر کنی مفسده ای به دنبال ندارد ◀ پشت پا زدن به سنت حسنه ازدواج و طفره رفتن از تبعیت این دستور موکد دینی ( در حالیکه این سنت اگر برای خدا باشد، قوام دهنده حیات و عامل آرامش زندگی هاست) ◀ دوری از یاد خدا و بی تفاوتی نسبت به وضع مردم و همنوعان ( که این افراد بدون توجه به وحشت و تنهایی عالم قبر ، چنان در دنیا پیچیده اند انگار که در دنیا فقط برای الکی خوش بودن خلق شده اند) امتحانش آسان است مثل آب خوردن ......تحقیق کنید و ببینید کدام یک از عاملان این کارها ، زندگی سالم و بی دغدغه ای دارند و شب را با خیالی آرام و با لبخند سر بر بالشت می نهند و .... ◀ دروغگویی ، دروغگویی ، دروغگویی که کلید همه بدبختی های دنیا و آخرت است ( آخرین فاکتور این قوام هم میزان استفاده مفید افراد از دنیای مجازی و حذف تاثیرات منفی آن از زندگی است دنیای مجازی مانند یک سد است می توان از آن برای تولید انرژی و آبادانی استفاده نمود یا آنرا رها نموده تا همه چیز را ویران و با خاک یکسان کند)
🩸زندگیِّ رو به راهی داشتم، چشمم زدند... در دیوان اشعار منسوب به امیرالمومنین علیه‌السلام، از قول آن حضرت اینگونه نقل شده است که در فراق حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها این‌گونه می‌فرمودند: 📋 كُنَّا كَزَوْجِ حَمَامَةٍ فِي أَيْكَةٍ مُتَمَتِّعِينَ بِصِحَّةٍ وَ شَبَابٍ‏ دَخَلَ الزَّمَانُ بِنَا وَ فَرَّقَ بَيْنَنَا إِنَّ الزَّمَانَ مُفَرِّقُ الْأَحْبَاب‏ ▪️ ما مثل دو کبوتر عاشق در یک آشیانه بودیم؛ بهره‌مند از سلامتی و جوانی. روزگار آمد و بین ما جدایی انداخت؛ روزگار، کارش جدایی انداختن بین عاشقان است. 📚انوار العقول من اشعار وصی الرسول‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله،کیدری(قرن۶) ص۱۲۵
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆👆بسم الله الرحمن الرحیم فیلم روضه شهادت امام هادی(ع) دوشنبه۲۵/دی، _آرمین_غلامی 🔹
مجلس شب سوم عزای امام هادی(ع) توسل، شنبه
۲۰۲۳_۰۱_۱۸_۰۲_۵۶_۵۲_جریان قنبر.mp3
4.68M
بسم الله الرحمن الرحیم..: سرنوشت قنبر غلام علی (ع) ◾جریان ️ فتاح وعشق به دخترپادشاه ومهریه ی دخترپادشاه بقتل امیرالمومنین ... بسیار شنیدنی سه شنبه ۲۹بهمن،۹۸_
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم قنبر کیست ؟؟؟ مداح..حاج آرمین غلامی *یه جوان کافری عاشق دختر عمویش شد ،عمویش پادشاه حبشه بود .* *جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده ام آمدم برای خواستگاری .* *پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است .* *گفت: عمو هر جه باشد من میپذیرم .* *شاه كفت : در شهر بديها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آن وقت دختر از آن تو.* *جوان گفت: عمو جان این دشمن تو اسمش چیست.* *گفت: اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند.* *جوان فورا اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد.* *به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی درحال باغبانی و بیل زدن است.* *به نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی.* *گفت: تو را با علی چکار است؟* *گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.* *گفت: تو حریف علی نمی شوی.* *گفت: مگر علی را میشناسی.* *گفت: بله من هر روز با اون هستم و هر روز او را میبینم.* *گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم.* *گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من هیکلی هم هیکل من.* *گفت: خب اگر مثل تو باشد که سهل است .* *مرد عرب گفت: اول باید بتونی من رو شکست بدی تا علی را به تو نشان بدهم ،خُب چی برای شکست علی داری؟* *گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان.* *گفت: پس آماده باش ، جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی پس آماده باش شمشیر را از نیام کشید.* *گفت: اسمت چیست مرد عرب جواب داد عبدالله.* *پرسید: نام تو چیست؟* *گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد.* *عبدالله در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین کوبید و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان جاری شد. گفت: چرا گریه میکنی؟* *جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم بدست تو کشته میشوم.* *مرد عرب جوان را بلند کرد گفت: بیا این شمشیر سر مرا برای عمویت ببر.* *گفت: مگر تو کی هستی؟* *گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، كه اگر من بتوانم دل بنده ایی از بندگان خدا را شاد کنم حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود.* *جوان بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی(ع)* *پس فتاح شد قنبر،،، غلام علی بن ابیطالب.* یا علی به حق قنبرت دست ما راهم بگیر ، بر جمال پرنور مولا علی(ع) صلوات قنبر کیست ؟؟؟ مداح..حاج آرمین غلامی