eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤السلام علیک یا جعفر‌بن‌محمد‌الصادق (ع) 🖤سهم شما 5 صلوات هدیه به آقا امام جعفر صادق علیه‌السلام🕊🥀
بسم الله الرحمن الرحیم امام جعفرصادق علیه السلام کردن سحر ساحران محمد بن سنان می گوید: منصور دوانیقی لعنه الله علیه هفتاد مرد از شهر کابل را فراخواند او با وعده های بسیار آن ها را تحریک کرد تا با انجام سحرهای خود امام‌جعفر صادق علیه السلام را مبهوت و مقهور خود سازند. ساحران به مجلسی که منصور دوانیده لعنه الله علیه فراهم کرده بود رفتند و انواع صورت ها از جمله صورت های شیر را به تصویر کشیدند تا هر بیننده ای را سحر کنند. منصور لعنه الله علیه بر تخت خود نشست و تاج خود را بر سرگذاشت و به دربان خود دستور داد که امام جعفرصادق علیه السلام را وارد سازند. وقتی امام علیه السلام وارد شد، نگاهی به آن ها کرد و دست به دعا برداشت و دعایی خواند که برخی از الفاظ آن شنیده می شد و قسمتی را هم به طور آهسته خواند، سپس فرمود: وای بر شما(ساحران) به خدا قسم سحر شما را باطل خواهم نمود. سپس با صدای بلند فرمود: ای شیرها آن ها را ببلعید، پس هر شیری به ساحری که او را درست کرده بود حمله کرد و او را بلعید. منصور دوانیقی لعنه الله علیه بهت زده از تخت خود بر زمین افتاد و با ترس می گفت: ای ابا عبدالله ای جعفر بن محمد! مرا ببخش دیگر چنین کاری نخواهم کرد، حضرت هم به او مهلت داد. بعد منصور دوانیقی از امام علیه السلام درخواست کرد، شیرها ساحرانی را که خورده بودندبرگردانند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر عصای موسی آنچه را بلعیده بود برمی گرداند، این شیرها نیز چنین می کردند. منابع : مدیند المعاجز، علامه بحرانی، ج۵، ص ۲۴۶ دلائل الامامة طبری ص ۲۹۸ اختصاص، شیخ مفید، ص۲۴۶ ختم کنید عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم امام جعفر صادق علیه السلام قصد منصور دوانیقی لعنه الله علیه به ساحت ملکوتی امام جعفر صادق علیه السلام و ادامه روایت ... از محمد بن عبیدالله اسكندرى روایت مى كند كه گفت: « من از ندیمان و خواص منصور دوانیقى لعنه الله علیه و صاحب سرّ او بودم، روزى به منصور وارد شدم دیدیم غمگین است و آه مى كشد، گفتم: این تفكّر و اندوه براى چیست؟ گفت: صد نفر از اولاد فاطمه (علیها السلام) را كشتم، و آقا و پیشواى آنها باقى مانده است، گفتم: آن سید و امام كیست؟ گفت: جعفر بن محمد الصادق.... راوی گوید گفتم، او مردى است كه عبادتِ خدا او را منحل كرده، و او به خدا مشغول است، و این اشتغال او را از طلب مُلك و خلافت باز داشته است. گفت: یا محمد، مى دانم تو به امامت او قائل هستى، ولكن مُلك عقیم است، من قسم یاد كردم شب را به پایان نبرم مگر این كه از او فارغ شوم. جلادى را خواست، و گفت: چون اباعبدالله الصادق را حاضر كردم، و او را به سخن مشغول نمودم، كلاهم را كه از سرم برداشتم سر او را از بدن جدا كن. چون آن حضرت را احضار كرد، دیدم لبهاى حضرت به هم مى خورد، ندانستم چه چیز قرائت مى كند، و دیدم قصر منصور مانند كشتى در امواج دریا در حركت است، و منصور پابرهنه و سربرهنه در مقابل آن حضرت مى دوید، و دندانهایش به هم مى خورد، و اندامش مى لرزید، گاهى رنگش سرخ و گاهى زرد مى شد ; بازوى آن حضرت را گرفت و بر تخت نشاند، و خود مانند بنده در مقابل مولا نشست . بعد از سؤال و جواب، آن حضرت رفت، و منصور خوابید، و تا نصف شب از خواب بیدار نشد، و چون بیدار شد، گفت: از اینجا نرو، تا نمازِ فوت شده را قضا كنم، چون نمازش را خواند، رو به من كرد، و گفت: چون ابا عبدالله الصادق را حاضر كردم و به قتلش همّت كردم اژدهایى دیدم كه قصر مرا بین دو لب گرفت و به لسان عربى آشكار با من تكلم كرد، گفت: اى منصور خداى تعالى مرا فرستاده و امر كرده است كه اگر آسیبى به ابى عبدالله الصادق برسانى تو را و هر كس در خانه هست ببلعم. عقلم پرید، و بدنم لرزید. راوی می گوید به منصور گفتم: این عجیب نیست، نزد او اسماء و دعاهایى است كه اگر بر شب بخواند شب را روشن، و اگر بر روز بخواند روز را تیره و تار مى كند، و اگر بر امواج دریا بخواند موجها فرو نشیند » منبع : 📚 بحار الانوار ، جلد۴۷ ، صفحه ۲۰۱ ختم کنید عجل لولیک الفرج
#روضه ونوحه حضرت صادق(ع) #کرمانشاه #عصرشنبه۱۵/ردیبهشت۱۴۰۳ #حسینیه مهرابی #مداح.حاج _آرمین_ غلامی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام زمان.عج..۱.mp3
2.86M
. زبانحال حضرت صادق با امام زمان علیهماالسلام😭 ..حاج آرمین غلامی گریز به روضه حضرت عباس علیه السلام امام صادق علیه السلام فرمودند: سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی و ضَیَّقَت عَلَیَّ مِهادی و ابتَزَّت عَنّی راحَةُ فُؤادی..😭 « ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را ازمن سلب نموده است... یابن الحسن، عزیز دلم، نور دیده ام بنگر که رود اشک ز داغت چکیده ام خواب مرا ربوده غم ِبی کسی تو از غیبت تو کاسه ی خون شد دو دیده ام هستم به یاد غربت ِصحرانشینی ات وقتی که بین بستر خود آرمیده ام هستم همیشه منتظر ِ انتقام تو از دشمنان جفای زیادی کشیده ام یک نیمه شب به خانه ی من دشمن آمده از بی حیا، چقدر اهانت شنیده ام خیس از عرق شدم وسط کوچه های درد پای برهنه در پی مرکب دویده ام خوردم زمین و رفت دلم بین علقمه نزد عموی ِزخمی و در خون تپیده ام گویا کنار علقمه چون جدّمان حسین در حال لطمه، پیش دو دست بریده ام گویا میان هلهله ی لشکر عدو من هم ز دست های جدا بوسه چیده ام ناله زد و سه شعبه کشید از میان چشم گفت ای پناه خیمه ببین قدخمیده ام برخیز! چاره ساز ِحرم، بی کسم نکن بنگر بدون چاره کنارت رسیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . ونوحه حضرت صادق(ع) /ردیبهشت۱۴۰۳ مهرابی .حاج _آرمین_ غلامی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام زمان.عج..۳.mp3
1.67M
. علیه السلام ..حاج آرمین غلامی تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر ای زائر دیار حبیبان ولی عصر یک گو‌شه ی بقیع شده خیمه ی عزات خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست با اشک ِ شرم، از تو نوشته چنین قلم قبر رییس مذهب شیعه ست بی حرم شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید از کینه های دشمن ظالم شده شهید از چه شده ست بی حرم وصحن و بارگاه پیش مزار خاکی او روضه شد گناه روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش او را عدو بدون عبا برده با غضب خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب در کوچه ها دویده و اشکش روان شده با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش افتاده بین کوچه و بشکسته یک پرش کم کم گریز روضه شده کوچه های شام ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام سنگی رسیدو نقش زمین شد سر امام در بین کوچه قامت عمّه شده کمان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . ونوحه حضرت صادق(ع) /ردیبهشت۱۴۰۳ مهرابی .حاج _آرمین_ غلامی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعارامام صادق...۱.mp3
2.3M
.حاج آرمین غلامی نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم عالَم،زِ آه؛تيره‌تَـراَزصُبـحِ‌مَحشَـراَست خونِ‌جِگَـر؛به‌ديدِهٔ آلِ‌پَيمبَـر اَست شَهـرِمَدينِـه؛گَشتـه‌عَـزاخـٰانهٔ‌وُجـود رَختِ‌سيـٰاه؛بَـرتَـنِ زَهـراوحِيـدَر اَست گرچه سوخت حریمت ولی ندید نگاهت ز گوش دخترکان تو گوشواره بیفتد..💔 یاشیخ‌الائمه... یک گوشواره کم نشد از دختران تو ننوشته اند صورت ریحانه‌ی تو سوخت..! اما به کرببلا وسط آتش خیام موی رقیه عمه‌ی نازدانه‌ی تو سوخت امام صادق آن فرزند زهرا که لطفش دم به دم شد شامل ما به ما او یاد داده تا بگوییم اَبـد وَللّه مـا ننسیٰ حُسینا ‍ از مسیر در نه، ازدیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند یک نفرآمد به محراب ونمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش راشکست غریب‌در‌وسط‌شهر‌آشنا‌شده‌ای! عمامه‌از‌سرت‌افتادوبی‌عباشده‌ای میان‌عربده‌ها‌بی‌سروصدا‌شده‌ای شبیه‌عمه، گرفتار‌اسب‌ها‌شده‌ای... برهنه بدون عمامه، روح اسلام را کجا بردید؟ سالخورده ترین امامم را، بی عبا و عصا، کجا بردید؟ قصه تکرار می شود یعنی:باز هم در مدینه عاشق نیست.. کوچه در کوچه شهر را گشتم، هیچکس با امام، صادق نیست.. ونوحه حضرت صادق(ع) /ردیبهشت۱۴۰۳ مهرابی .حاج _آرمین_ غلامی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه امام صادق،۲.mp3
8.49M
|⇦•برهم نزن نماز مرا... روضه شهادت علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج آرمین غلامی👇👇
.🤞🤞🤞 |⇦•برهم نزن نماز مرا... روضه شهادت علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج آرمین غلامی ●━━━━━━─────── بر هم نزن نماز مرا بی هوا نزن حالا که می زنی جلوی آشنا نزن سجاده و عبای مرا می کشی بکش اما لگد به تربت کرب و بلا نزن آتش زدی به زندگیم بس کن و برو دیگر نمک به زندگی من بیا نزن در خانه بس نبود غرورم شکسته شد حداقل مقابل همسایه ها نزن با تازیانه ات به سر و صورتم بزن حرفی فقط به حضرت خیرُ النساء نزن *به مادرم چیزی نگو میزنی بزن..* بالای مرکبی و خجالت نمی کشی پیچیده پای من چه کنم بی حیا نزن موی سپید دارم و شیخ الائمه ام هر طور میزنی بزنم با عصا نزن وقت گریز من شده نوحوا علی الحسین زینب دوید و گفت غریبِ مرا نزن ای شمر و بس کن و به روی سینه اش نرو با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن *یه نگاهش کرد دید داره ابی عبدالله هی دست و پا میزنه...یه نگاهش کرد گفت داداش..!* با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود تشنه لبم عزیز دلم دست و پا نزن «حسین...» اگه انسان مشکلی داشته باشه ، درد دلی داشته باشه ، با مادرش راحت تره ، حرفش رو میره با مادرش میزنه ، اینقده که با مادرت بی رودربایستی هستی با بابات نیستی ، بعضی از درد دلات رو میری با مادرت میگی ، این چند بیت شعر هم ، زبان حال امام صادق علیه السلام با مادرشونه ، ببینم چه میکنی ؟ ز بس فرزندت از منصور مِحنت دید ، مادرجان دل از قیدِ حیات خویشتن بُبرید ، مادر جان ( به به ، ان شاءالله مدینه گریه کنی ، « چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد ... » وارد روضه امام صادق بشم ؟ قربون شما شیعیان دلسوخته ، شما که اینجا اینطور عرض ادب میکنید ، اگه برید مدینه چه میکنید ؟ آقاجان ... اگر میخواست ماموری بَرد نزدش مراآن شب چرا اِبن ربیع پست را بُگزید ، مادرجان ... خدا نکنه ، نیمه شب توو خونه بریزن ، بخواهند جلو چشم بچه ها ، بابارو از توو خونه بیرون ببرند ، دختر دنبال بابا میدوه ، میگه بابامو نبرید ، نبرید ، بابا بابا بابا بابا ... میگه نیمه شب رفتم نوو خونه امام صادق ، دیدم آقا مشغول راز و نیازه ، گفتم آقا بلند شید بریم ، فرمود اجازه بده دو رکعت نماز بخونم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده لباسم رو بپوشم ، گفتم آقا نمیشه ، فرمود اجازه بده عمامه ام رو سرم بگزارم ، گفتم آقا نمیشه ، آماده اید بگم یا نه ؟ مولامون رو سرِ برهنه ، پای برهنه ... بدو گفتم بده مهلت بخوانم من نمازم را ولی آن بی حیا حرف مرا نشیند ، مادرجان ( بگم یه بیت دیگه ؟ ) چو آن جانی بدان صورت مرا از خانه بیرون برد تنِ طفلان من چون بید می لرزید ، مادرجان « شتاب مَرکب و ... » خودش سواره بود ، .... امام صادق حدود 70 سالشون هست ، این پیر مرد ... ابن ربیع سواره بود ، آقارو پیاده دنبال خودش می دواند ، ... میگه یه مقداری راه رفتم برگشتم نگاه کردم ، دیدم آقا داره نفس نفس میزنه ، دیدم عرق به پیشانی حضرت نشسته ... شتاب مَرکب و بند و تعلل پایش زمینه های زمین خوردنش فراهم بود ... ( سلام الله علیها ) ( اهل روضه کجا نشستید ، پیر مرد نمیتونه دنبال سواره بدوه ، یکی پیرمرده نمیتونه بدوه ، یکی دختر سه ساله است ... های گرفتی مطلب رو ...؟ آخی آخی ... ) آن شب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی ( فکرشو میکردی امشب بریم درِ خونه رقیه ؟ ) بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی ( هی دنبال قافله میدوید ، زمین میخورد ، هی صدا میزد عمه عمه عمه ، هی صدا میزد بابا بابا بابا ... ) : آن شب که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سرِ نی بودم مشغول دعا بودم ... بابا من بالا نیزه بودم ، می دیدمت بابا ، حسییین ...حسین ، حسین ... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ونوحه حضرت صادق(ع) /ردیبهشت۱۴۰۳ مهرابی .حاج _آرمین_ غلامی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا