eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
608 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
Voice 117_sd.m4a
2.21M
اشعار ناقوسيه درفریبکاری دنیای غدارومسلمان شدن راهب به دست امیرالمومنین علیه السلام حارث بن اعور مي گويد: با آقا اميرالمؤمنين على عليه السلام در حيره ميرفتيم يك ديرانى ناقوس مي زد، آقا اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: اى حارث ميدانى اين ناقوس چه مي گويد؟ ❓ گفتم خدا و رسول و پسر عمش داناترند، حضرت فرمودند: آن مثل دنيا و ويرانى آن را مينوازد و مي گويد:👇 لا اله الا الله                              حقا حقا صدقا صدقا ان الدنیا قد غرتنا                    و شغلتنا و استهوتنا یابن الدنیا مهلا مهلا                    یابن الدنیا دقا دقا یابن الدنیا جمعا جمعا                   تفنی الدنیا قرنا قرنا 👇ترجمه: معبودی به حق و شایسته پرستش جز خدا نیست، این را بحق و راستی می گویم. به راستی که دنیا ما را فریفت و ما را به خود سرگرم نموده و سرگشته و مدهوش گردانید.😞 ای فرزند دنیا آرام باش آرام ،‌ ای فرزند دنیا در کار خود دقیق شو ، دقیق.. ای فرزند دنیا (کردار نیک) گردآوری کن ، گردآوردنی. دنیا سپری میشود قرن به قرن هیچ روزی از عمر ما نمی گذرد ج‍ز اینکه پایه و رکنی از ما را سست می گرداند. ما سرای باقی را ضایع نمودیم و سرای فانی را وطن و جایگاه خویش ساختیم. ما آنچه را که در آن کوتاهی نموده ایم نمی دانیم مگر روزی که مرگ سراغ ما بیاید.. حارث گفت يا اميرالمؤمنين خود نصارى اين را ميدانند؟ حضرت فرمودند: اگر ميدانستند مسيح را در برابر خدا پرستش نمي كردند. گويد من نزد ديرانى رفتم و گفتم تو را بحق مسيح چنانچه مينواختى ناقوس را بنواز ... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 118_sd.m4a
1.14M
پیامبر اکرم صل الله علیہ وآله بہ علے علیہ السلام فرمودند: یاعلے، ششصد هزار گوسفند میخواهے، یا ششصد هزار دینار، یا ششصد هزار ڪلمہ؟ عرض ڪرد: ششصد هزار کلمه. 🔷 فرمود: من براے تو ششصد هزار ڪلمہ را در شش ڪلمہ جمع مےنمایم: ۱- یا علے وقتے دیدے مردم بہ مستحباٺ مشغولند، تو «به تڪمیل واجباٺ مشغول باش.» ۲- هرگاه دیدے مردم بہ عمل دنیا مشغولند، تو «بہ عمل آخرٺ مشغول باش.» ۳- هنگامے ڪہ دیدے مردم مشغول بہ عیب گویے یڪدیگرند تو «مشغول بہ عیوب خود باش.» ۴- هنگامے ڪہ دیدے مردم مشغول بہ زینٺ دنیا مےباشند، تو «مشغول بہ زینٺ آخرٺ باش.» ۵- هنگامے ڪہ دیدے مردم بہ زیادے عمل مشغولند، تو «بہ خوبے عمل مشغول باش» ۶- هنگامے ڪہ دیدے مردم بہ مخلوق متوسل مےشوند، تو «بہ خالق متوسل شو.» 💎 یا علے، بر مردم زمانے بیاید ڪہ اقرار ڪننده بہ حق اهل نجاٺ باشد. عرض ڪرد: عمل ڪجاسٺ؟ فرمود: در آن روز عملے نیسٺ. مداح حاج آرمین غلامی
Voice 119_sd.m4a
537.2K
بهترین دعا ... روزی شخصی خدمت حضرت علی (ع) میرود و میگوید یا امیرالمومنین بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟ حضرت علی(ع) فرمودند: خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم هر وقت که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی. ❤️الحمدلله علی کل نعمه 💛 و اسئل لله من کل خیر 💚 و استغفر الله من کل ذنب 💙 واعوذ بالله من کل شر ❤️خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی 💛و از تو هر آنچه خیر و خوبی است تمنا میکنم 💚خدایا مرا برای تمام گناهانم ببخش 💙خدایا از همه بدی ها به تو پناه می برم مداح حاج آرمین غلامی
Voice 120_sd.m4a
396.4K
مامنتظر حمله ای از سوی حجازیم تابین بقیعش حرمی ناب بسازیم یا حیدر کرار زند نقش به زودی بر پرچم سبز عربستان سعودی سالروز_تخریب_قبور_ائمه_بقیع_ علیهم_السلام ✨مداح حاج آرمین غلامی
Voice 121_sd.m4a
3.21M
ماجرای اشنایی امام علی(ع) وقمبرغلام امام علی(ع) 💠 جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده‌ام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من می‌پذیرم شاه گفت: در شهر بدی‌ها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می‌شناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی‌ها شد. به بالای تپه‌ی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را می‌شناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمده‌ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است. گفت: تو حریف علی نمی‌شوی. گفت: مگر علی را می‌شناسی؟ گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را می‌بینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازه‌ی قد من، هیکلی هم‌هیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟ گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خنده‌ی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل می‌خواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: .... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 122_sd.m4a
1.96M
این الطریق الی حمام منجاب❗️ (عاقبت شهوت رانی) 🍂داستان حمام منجاب اينه كه  مردي در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف (( منجاب)) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد، تا شايد شخصى را بيابد و از او بپرسد، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد: 🍂حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى زنا كرد. 🍂زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، حيله اي به ذهنش رسيد و گفت : 🍂من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم . 🍂مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى زنا با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى خواند:   ... اين الطريق الى حمام منجاب؟ (( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ))؟ 🍂مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى خواند، و با اين حال از دنيا رفت - 🍂از اين داستان خيلي چيزها ميشه فهميد از جمله: ❗️الف- حمام رفتن مظهر پاكيست ولي نبايد نشاني را ازهركسي كه به نظرمان خوب آمد .... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 123_sd.m4a
772.1K
تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!» آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود مداح حاج آرمین غلامی
Voice 125_sd.m4a
2.99M
زنِ زیدِ یهودی از خواب بیدار شد دید یه نوری از خونش به آسمان ساطعه . به مردش گفت چه خبره این نور ازون صندوقچه داره میاد چی آوردی از بازار ؟؟؟ گفت زن هر خبری هست از نورِ چادرِ زهراست ... علی امروز این چادر رو به عنوان رهن آورد پیشِ من گذاشت ... تا صبح همسایه ها رو دونه دونه خبر کرد .... نوشتن هشتاد یهودی به نورِ چادرِ وصله داره فاطمه مسلمون شدن .... هشتاد یهودی به نور چادر زهرا ایمان آوردن ، شدن مشتریِ علی .... اما من نمی دونم اون سیصد نفری که تو روزِ روشن هجوم آوردن به خونۀ بی بی دوعالم ... اونا با دیدنِ خودِ زهرا متنبه نشدن ..." تا تونستن بانویِ خونه رو زدن ..... چادرِ مادرِ ما کارِ خودش را بلد است بگذارید فقط صحنۀ محشر برسد ••• ┄┅════🌹✼═══┅┄ *فرمود یه سرِ چادر تو بهشت دستِ مادرم فاطمه ست ... یه سرِ چادر رو صراط پهنِ ... ندا میاد أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ ... پیغمبر فرمود دخترم که وارد محشر میشه یه منبری از نور برا زهرا آماده میشه . ابی عبدالله میاد به دیدن مادر ... چی جوری میاد ؟!! راسهوا بین یدیه .... سر بریدشو تو دست گرفته تا بی بی دو عالم چشمش به ابی عبدالله میوفته چنان ضجه ای میزنه ... که پیغمبر فرمود همه با گریه زهرا گریه می کنن ....* الان آماده ای با ناله مادرانش ناله کنی؟ الان کجا نشسته ... صدا ، صدای مادرونه ... صدای یک زن جوونه ... نشسته گوشه ی یه گودال ... داره با سوز دل می خونه ... چی میگه؟!! مداح حاج آرمین غلامی
Voice 126_sd.m4a
1.52M
◀️پاداش دوست داشتن امام حسین علیه السلام: آیت الله شبیری زنجانی فرمودند: 👈 چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود. 🌹(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )🌹 👈یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند . 👈از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!! 👈تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار برخورد نمودم .که می فرماید: 🌸مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند. 🌸 🍀امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود🍀 . امام_صادق(ع) می فرماید : 🌹هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .🌹 🌸ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد.🌸 🌷السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین الشهید مداح حاج آرمین غلامی
Voice 124_sd.m4a
5.8M
مرحوم علامه سید محمد حسین طهرانی در کتاب ارزشمند معادشناسی از استادشان مرحوم علامه طباطبائی نقل می کنند: در کربلا واعظی بود به نام سیدجواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست می رفت نماز جماعت می خواند و مسائل شرعی می گفت و سپس به کربلا برمی گشت. (او می گفت): یکبار گذرم افتاد به روستایی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الان نمی توانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد.  تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم: شیخ شما کیست؟ (عربها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ می گویند) پیرمرد در پاسخ گفت: شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد. چقدر شتر دارد. چهار هزار نفر تیر انداز دارد. چقدر عشیره و قبیله دارد... من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من و پرسید: شیخ شما کیست؟ گفتم: شیخ ما یک آقایی است که هرکس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند. اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت می رسد و رفع مشکل از تو می کند. پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است اینگونه باشد... .مداح حاج آرمین غلامی
ابراهیم ابن موسی ابن جعفر (ع) براین قدرت براین شوکت نماحمدخدایت را که ابراهیم نام این، امیراست وبود والا نظر کن باره گاهش را، ضریحش میدهدحاجت نشد از ماه تعریفی بجز سیمای این مولا چه صحنی وچه ایوانی چه خورشیدی به پیشانی خوشم دربارگاه او،کنم مدح ازگل زهرا خوشم دربارگاه او نماز شکر میخوانم خداجاری بود روی، لبم تاهست این آقا به دلها بند آمد او به لبها قند آمد او شدم مهمان صحن این ،امیرویوسف موسی دلی خرسند آوردم ببین اسفند آوردم برای عرض حاجاتم ،به صحنت ای شه والا گل موسی ابن جعفر در ،مزاری پر زنوراست این سرسازش ندارد با سر طغیانگر اعدا نویسم هر چه را بر مصطفی باید بر او آرم اگر ریگیم او صحرا ،منم یک قطره او دریا من آن (مجنون)درگاهم، غلام کویت ای شاهم به توعمری دخیلم من کنم در کوی تو آوا 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) -امامزاده ابراهیم در طاق بستان کرمانشاه @majnon1396