eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤞 روضه اسارت آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم منتظران امام زمان(عج)/کرمانشاه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای سر خونین! شدم گرم تمنایت حسین آفتابا می‌کنم امشب تماشا یت حسین بازهم! با نوحه‌ای طوفان دل را آب کن رگ رگ از هر چشمه‌ی خون است دریایت حسین میبرم درهر کجایی، نام زیبای تورا این دل گمگشته‌ ام، خود کرده پیدایت حسین مصحف عشق است رگ‌های بریده تاابد خوش تلاوت می‌شود قرآنِ گویایت حسین در بساط عیش، بزم ماتم است و جبرئیل کرده بر پا محشری از واحسینایت حسین نان و خرما آوردن کوفیان برای أسرای آل الله ...😭 🔸علامه مجلسی می‌نویسد: در بعضی از کتب معتبره دیدم که از مسلم جصّاص نقل شده که گفت: ابن زیاد مرا خواست تا دار الاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاری می‌کردم، ناگاه شنیدم فریادهایی از اطراف کوفه بلند شد. من متوجه خادم خود شدم و گفتم: چه شده که کوفه دچار ضجه گردیده است؟ گفت: الساعه سرِ یکی از خارجی‌ها را که بر یزید خروج کرده است آورده‌اند. گفتم: آن خارجی کیست!؟ گفت: حسین بن علی علیهماالسّلام است. من صبر کردم تا خادم خارج شد و آنچنان سیلی به صورت خود زدم که ترسیدم چشمم نابود شود، سپس گچ‌ها را از دست خود شُستم و از پشت قصر فرود آمدم و وارد کناسه کوفه شدم. در آن حینی که من ایستاده بودم و مردم در انتظار ورود اسیران و سر شهیدان بودند، ناگاه دیدم تعداد چهل هودج بر پشت چهل شتر نصب شده که زنان و دختران فاطمه زهرا علیهاالسّلام در میان آنها جای دارند. وَ إِذَا بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام عَلَی بَعِیرٍ بِغَیْرِ وِطَاءٍ وَ أَوْدَاجُهُ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ یَبْکِی ▪️ناگاه حضرت علی بن الحسین علیهماالسّلام را دیدم که سوار بر شتر عریان و خون از رگ‌های گردنش روان بود و اشک چشمان آن حضرت هم جاری بود. راوی می‌گوید: صَارَ أَهْلُ الْکُوفَةِ یُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِینَ عَلَی الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ ▪️اهل کوفه به کودکانی که در میان محمل‌ها بودند، خرما و نان و گردو می‌دادند. فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ کُلْثُومٍ وَ قَالَتْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَیْنَا حَرَامٌ ▪️ ولی‌ حضرت ام کلثوم بر آنان فریاد زد و فرمود: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است. سپس آن بانو، آن نان و خرماها را از دست و دهان کودکان می‌گرفت و به روی زمین می‌ریخت. اهل کوفه با این جنایاتی که درباره آنان کرده بودند، برای مصیبت ایشان گریه می‌کردند. ثُمَّ إِنَّ أُمَّ کُلْثُومٍ أَطْلَعَتْ رَأْسَهَا مِنَ الْمَحْمِلِ وَ قَالَتْ لَهُمْ صَهْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ تَقْتُلُنَا رِجَالُکُمْ وَ تَبْکِینَا نِسَاؤُکُمْ فَالْحَاکِمُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ یَوْمَ فَصْلِ الْقَضَاءِ ▪️سپس‌ام کلثوم علیهاالسلام سر خود را از محمل خارج کرد و به اهل کوفه گفت: ای اهل کوفه! آرام باشید. مردان شما ما را می‌کشند و زنان شما برای ما گریه می‌کنند؟ خدا در روز قیامت بین ما و شما داوری خواهد کرد. 📚 بحارالانوار، ج۴۵ ص١١۵ ✍دگر پایان ندارد دردِ من،هجرانِ من ای داد تو را کم دارد این مَحبَس،تو را زندانِ من ای داد به جایِ مجلسِ دَرسَم،عجب بد مجلسی دارم تماشاچیِ من هستند،شاگردانِ من ای داد یتیمت بِینِ راه از ناقه‌اش اُفتاد، بد اُفتاد ببین از درد خوابیده،رویِ دامان من ای داد سرم بر چوبِ محمل خورد، تا مثلِ سرت باشد چه می‌شد می‌شکست از سنگ هم دندانِ من ای داد تنورِ خانه‌ی خولی برای پُخت روشن بود وگرنه کم نمی‌شد از سرت سامانِ من ای داد به ما خرما و نان دادند، قدری چادر و روبند به من خیرات می‌شد بارِ نخلستانِ من ای داد حرامی با غضب میزد قضیبی را به روی تو زد و پاشید از هم صفحه‌ی قرآنِ من ای داد رُبابت دید اُفتادی بغل کردت در آغوشش نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه ۱.mp3
1.1M
گلهای پرپرم کو حسین برادرم کو شهید بی سرم کو حسین برادرم کو؟ ای خاک گشته گلگون سرو صنوبرم کو من آمدم بگوئید آن یاس پرپرم کو؟ من زینب حزینم دل خسته و غمینم تنها چه سازم اینجا یاران برادرم کو؟ ای وادی شفق گون می پرسم از تو اکنون شمشاد غرق در خون یعنی که اکبرم کو؟ مشک و علم فتاده برخاک و روبرویم سقای تشنه کامان نخل تناورم کو؟ از پشت پرده غم بانگ رباب برخواست ای مهد خالی از غم ششماهه اصغرم کو ➖➖➖➖➖➖➖➖ .حاج آرمین غلامی حسینیه منتظران امام زمان دوشنبه اول مرداد۱۴۰۳/کرمانشاه _دهه دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه ای،،۲.mp3
1.02M
دودمه شهادت امام سجاد ع من به خون غلتیدن خون خدا را دیده ام کربلا را دیده ام باغ گلهای خزان و سر جدا را دیده ام کربلا را دیده ام من امام الساجدین هستم که در تاب و تبم آمده جان بر لبم تا ابد ممنون لطف عمه ی خود زینبم آمده جان بر لبم در دیار شام از جور و جفای مشرکین یا اله العالمین دست و پایش روی ناقه بسته با زنجیر کین یا اله العالمین من خزان باغ هفتاد و دو لاله دیده ام اشک و ناله دیده ام تازیانه خوردن طفل سه ساله دیده ام اشک و ناله دیده ام لرزه افتاده است بر اندام رکن عالمین او حسین را نور عین بعد عمری گریه کردن می رود سوی حسین او حسین را نور عین ای اهل ولا ماتم سجاد به پا شد مدینه کربلا شد آن همسفر زینب غم دیده فدا شد مدینه کربلا شد با دو دست بسته هستم من امیر کاروان الامان از شامیان بر تماشایم همه صف بسته اند این کافران الامان از شامیان سوخت از زهر شرر بار خدایا جگرم من حسین را پسرم رأس پر خون پدر هست به پیش نظرم من حسین را پسرم خون چکد از دست و از پای امام چارمین یا اباصالح ببین در کنارش بر فراز نیزه راس شاه دین یا اباصالح ببین من به دشت کربلا دیدم سرت از تن جدا یا ذبیحاً بالقفا پیکرت روی زمین و راس تو بر نیزه ها یا ذبیحاً بالقفا من به چشم خویش دیدم راس بابم شد جدا یا اباصالح بیا با لب تشنه چه گویم من خدایا از قفا یا اباصالح بیا خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفا مهدی زهرا بیا ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا مهدی زهرا بیا روضه اسارت سجاد آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم منتظران امام زمان(عج)/کرمانشاه اول مرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا