Voice 026_sd.m4a
940.1K
بسم الله الرحمن الرحیم
#نهم رمضان _حضرت عباس
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
👌فوق زیبا
_شیخ شوشتری و روضه ابالفضل
♦️◾یکشنبه۳۱__فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
Voice 122_sd.m4a
1.96M
این الطریق الی حمام منجاب❗️
(عاقبت شهوت رانی)
🍂داستان حمام منجاب اينه كه مردي در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف (( منجاب)) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد، تا شايد شخصى را بيابد و از او بپرسد، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد:
🍂حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى زنا كرد.
🍂زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، حيله اي به ذهنش رسيد و گفت :
🍂من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم .
🍂مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى زنا با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى خواند: ... اين الطريق الى حمام منجاب؟
(( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ))؟
🍂مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى خواند، و با اين حال از دنيا رفت -
🍂از اين داستان خيلي چيزها ميشه فهميد از جمله:
❗️الف- حمام رفتن مظهر پاكيست ولي نبايد نشاني را ازهركسي كه به نظرمان خوب آمد ....
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 106_sd.m4a
3.29M
توبه و برگشت زن رقاصه و آوازه خوان🍃
🔻توبه شعوانه خانم
🔻مرحوم ملا احمد نراقى در كتاب شريف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبه ى واقعى داستان شگفت آور زير را نقل مىكند:
🔻شعوانه زنى بود جوان، خوش صدا، رقاصه، بى توجه به حلال و حرام الهى. در شهر بصره مجلس فسق و فجورى از ثروتمندان و جوانان نبود مگر اين كه شَعْوانه براى خوشگذرانى آنان در مجلس حاضر مى شد، او در آن مجالس آوازه خوانى مى كرد، مى رقصيد و بزم آلودگان را گرم مى كرد، شعوانه را در اين امور عدّه اى از دختران و زنان همراهى مى كردند.
🔻روزى براى رفتن به مجلس بدكاران، با تعدادى از همكارانش از كوچهاى مىگذشت، شنيد از خانهاى ناله و افعان بلند است، با تعجب گفت: چه خبر است؟ يكى از همكارانش را براى جستجوى موضوع فرستاد، ولى از برگشتن او خبرى نشد، نفر دوم را فرستاد تا از آن مجلس خبرى بياورد برنگشت، سومى را به دنبال خبر گرفتن فرستاد و از او به اصرار خواست برگردد و مانند آن دو نفر او را به انتظار نگذارد، او رفت و بعد از اندك مدّتى بازگشت و گفت: اى خاتون، اين ناله و ماتم بدكاران و فرياد و نعرهى گنهكاران است!
شعوانه گفت: بهتر اين است كه خود بروم و از آن مجلس خبر بگيرم.
نزديك مجلس آمد، مشاهده كرد واعظى براى مردم سخن مىگويد: سخنش به اين آيه رسيده بود:
☘«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً
وَ زَفِيراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ
دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً» ☘
🔻زمانى كه آتش دوزخ، تكذيب كنندگان قيامت را از مكانى دور ببيند، خروش و فرياد جهنم ...
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 126_sd.m4a
1.52M
◀️پاداش دوست داشتن امام حسین علیه السلام:
آیت الله شبیری زنجانی فرمودند:
👈 چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود.
🌹(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )🌹 👈یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند .
👈از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!!
👈تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار برخورد نمودم .که می فرماید: 🌸مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند.
🌸 🍀امام به دیدار محبان می آید .
این ملاقات بسیار طولانی می شود🍀 .
امام_صادق(ع) می فرماید :
🌹هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .🌹 🌸ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد.🌸
🌷السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین الشهید
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 124_sd.m4a
5.8M
مرحوم علامه سید محمد حسین طهرانی در کتاب ارزشمند معادشناسی از استادشان مرحوم علامه طباطبائی نقل می کنند:
در کربلا واعظی بود به نام سیدجواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست می رفت نماز جماعت می خواند و مسائل شرعی می گفت و سپس به کربلا برمی گشت.
(او می گفت): یکبار گذرم افتاد به روستایی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الان نمی توانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد.
تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم: شیخ شما کیست؟ (عربها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ می گویند) پیرمرد در پاسخ گفت: شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد.
چقدر شتر دارد.
چهار هزار نفر تیر انداز دارد.
چقدر عشیره و قبیله دارد...
من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من و پرسید: شیخ شما کیست؟
گفتم: شیخ ما یک آقایی است که هرکس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند. اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت می رسد و رفع مشکل از تو می کند.
پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است اینگونه باشد...
.مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 111_sd.m4a
2.71M
روضه شب جمعه
مرحوم آیت الله تکابنی در مواعظ المتقین می نویسد:
سلمان
فارسی تو کوچه ها و پس کوچه ها عبور می کرد، دید آقا امام حسین (علیه
السّلام) در سن کودکی، گوشه ای دور از بچه های دیگر ایستاده اند و گریه می
کنند.
سلمان جلو رفت، سؤال کرد یابن رسول الله ! جانم به فدای شما، آیا اتفاقی افتاده است، اینچنین گریه می کنید؟
ابی
عبدا… جواب نداد، باز سلمان اصرار کرد، گفت آیا کسی شما را اذیت کرده،
دائم سؤال می کرد. آخر پسر زهرا فرموده باشد: سلمان ! اگر بگویم طاقت
شنیدنش را نداری، عرضه داشت یابن رسول ا… ! مگر نشنیدید پیغمبر فرمود:
سلمان از ما است به من بگویید چی شده است؟
شروع
کرد وقایع کربلا را تعریف کند. ای سلمان ! یک روز من بزرگ می شوم، گذر من
به کربلا می خورد، خدا به من یک پسر می دهد، اسم او علی اکبر است، سلمان
فرشته ها صف می بندند جمال این پسر را ببینند، اما همین پسر را تو کربلا جلوی من می کشند … .
سلمان
! خدا یک پسر دیگر به من می دهد اسمش علی اصغر است. این پسر را با لب تشنه
وقتی از لشگر برای او آب می خواهم او را روی دستم با تیر سه شعبه می کشند.
سلمان ! خدا به من یک برادر می دهد اسم او عباس (علیه السّلام) است کنار نهر آب او را با لب تشنه می کشند …. .
سلمان نگاه می کرد، دید گریه ی آقا شدیدتر شد، نفس بند آمد صدا زدند ای سلمان ! زینبم …
اینقدر گفت ….
سلمان آخر کار سؤال کرد، آقا جان ! شما که همه کاره ی خلقت هستید اراده کنید همه چیز را عوض کنید.
آقا امام حسین (علیه السّلام) فرموده باشند: سلمان درست می گویی، ...
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 139_sd.m4a
2M
آیت الله اراکی (ره) فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
📚 منبع: کتاب آخرین گفتار
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 112_sd.m4a
3.17M
اهمیت زیارت آقا سید الشهدا صلوات الله علیه در شب جمعه
✅رسول اکرم و حضرت فاروق اعظم و حضرت زهرای اطهر و امام طیب حسن بن علی بن ابیطالب به همراه جده بزرگوار اهل بیت حضرت ام المومنین خدیجه صلوات الله علیهم به زیارت امام زکی حسین بن علی صلوات الله علیه میروند
🔶شيخ محمد بن المشهدى از سليمان بن مهران اعمش روايت كرده است كه گفت: من در كوفه بودم و همسايه اى داشتم كه با او بسيار مى نشستم و صحبت مى داشتم، در شب جمعه نزد او بودم گفتم چه مى گويى كه برويم به زيارت حضرت امام حسين عليه السلام؟
گفت: بدعت است و هر بدعت گمراهى است و هر گمراهى در آتش است.
من از پيش او خشمناك برخاستم و با خود گفتم كه چون سحر شود به نزد او بيايم و آن قدر از فضائل اميرالمؤمنين - صلوات اللَّه عليه - براى او نقل كنم كه او را به خشم آورم.
پس سحر آمدم و دَرِ خانه او را زدم.
شخصى جواب گفت كه: او در اوّل شب به زيارت رفت.
من به سرعت از كوفه بيرون رفتم و متوجه كربلا شدم؛ چون داخل حاير شدم ديدم كه آن شخص مشغول نماز است، چون فارغ شد به او گفتم كه: ديروز تو مى گفتى كه بدعت است و امروز به زيارت آمده اى؟!
گفت: اى سليمان مرا ملامت مكن، كه من اعتقاد به امامت اهل بيت نداشتم، تا آنكه در اين شب گذشته خوابى ديدم كه ترسيدم؛ شخصى را ديدم كه نه بسيار بلند بود و نه بسيار كوتاه و از نيكىِ حُسن و جمالش او را وصف نمى توانم كرد و با او جمعى بودند كه دور او را گرفته بودند و او را خدمت ....
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 107_sd.m4a
2.89M
😨#شب اول قبر
🔹علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه:
🔹استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت:
🔹در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها (سنیهای دولت عثمانی) فوت كرد.
🔹این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند.
🔹هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد.
🔹 سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.
🔹دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است.
🔹پرسیدند چرا این طور شدهای؟
در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد،
🔹 آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد صمادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد،
🔹سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است.
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 155_sd (1).m4a
2.67M
رضا سگ باز!!!
یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد،
هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید
یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش میکنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
- رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو.....
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 154_sd (1).m4a
2.99M
تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد
علی ماشی از خادمان حرم قدس رضوی (ع) درباره معجزاتی که در حرم مطهر امام (ع) دیده میگوید:
در آذرماه سال ۱۳۸۳ مفتخر به پوشیدن لباس دربانی حضرت شدم و از ایشان خواستم عنایتی کند و یکی از معجزات خودش را به من نشان دهد. مدتی بود که خدمت برایم عادی شده بود و میخواستم برای اطمینان قلبم ایشان عنایتی کنند. ساعت ۱۰صبح بود. ساعت شیفت من رو به پایان بود. باران میآمد و عطر خاصی در حرم پیچیده بود. شنیده بودم اگر معجزهای شود مردم به دنبال شخص شفا یافته میروند تا قطعهای از لباس او را برای تبرک ببرند، اما من تا آن روز اتفاقی به این شکل ندیده بودم. تمام اتفاقات در یک لحظه رخ داد. در وسط صحن یکی از همکارانم داد میزد برادر علی کمک نمیکنی؟
نگاه کردم و دیدم کودکی در بغلش است و به آرامی از پنجره فولاد جدا شد تا کسی او را نبیند و حرکت کرد تا به آن سمت صحن رود. وسط صحن مردم فهمیدند و همگی هجوم آوردند تا قطعهای از لباس این کودک را برای تبرک با خود ببرند. سمت دوستم رفتم و کودک را از او گرفتم و به جایی بردم. سپس از مادرش پرسیدم موضوع چیست و او بعد از ۱۰ دقیقه گریه کردن گفت: قلب بچه ام از کودکی بزرگ شده و شش ماهش است دکترها جوابش کرده اند و آورده ایم این جا یا حضرت رضا (ع) خوبش کند، یا جسدش را همین جا دفن کنیم. از مادرش پرسیدم پرونده پزشکی همراهت داری؟ پرونده اش را نگاه کردیم و دیدیم مشکلش اساسی بوده، از پلههای اتاق پایین آمدم.
در ایوان طلا یکی از خادمان حرم دختر سه ساله کوچکی در بغلش بود و تمام زائران دنبال او میدویدند. کمکش کردم .....
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 023_sd.m4a
3.33M
بسم الله الرحمن الرحیم
#جریان تعطیلی روضه وعنایت پنج تن دربرپاشدن دوباره روضه
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
👌فوق زیبا
♦️◾یکشنبه۳۱__فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
هرکه رامهر ابالفضل عطایش کردند
تا ابد دربدره کرب وبلایش کردند
روسفیداست به محشرنوکرت یاعباس
چون بدنیا گوهر اشگ عطایش کردند
حرمت کعبه ی مقصود دل عشاق است
هر دلی باتوبودقبله نمایش کردند
جزحرم خانه عشقت ره دیگرنروم
هرکه آمدبه رهت آبله پایش کردند
پادشاهی میکندسائل ومسکین درت
سرخوش است زآنکه به کوی توگدایش کردند
هرکه امروز شود خاک نشین دره تو
روزمحشرباولای توصدایش کردند
هرکه شدسینه زن هییت ارباب وفا
درقیامت زغم وغصه. رهایش کردند
همه ی عمر به(مجنونی )تو دلشاداست
هرکه ازباده ی عشق توعطایش کردند
-آرمین غلامی (مجنون)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌🌌
#شهادت_امام_حسین_ع
..
قطره باذکر تو دریا میشود
مست با مهر تو شیدامیشود
کرده ای ماراگدای کوی خود
هر گدایی باتو آقامیشود
هر مریضی ازتومیگیردشفا
درده ماباتومداوا میشود
کی نیازی برمسیح هست وشفا
مرده بانام تو احیامیشود
مادرت در روز محشر یاحسین
اوشفیع کل عقبامیشود
از غمت روز جزا گریان شوم
برکت اشک تو پیدامیشود
میزنم برسینه. ای شاه غریب
خیمه ات گویاکه برپامیشود
باز(مجنون) درهوای گریه است
روضه خوان ازبهره لیلامیشود
📕شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
....
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
#شهادت_امام_حسین_ع
باسر ه زلفت حسین جان زندگانی کرده ام
من بیادت عمرخودرا جاودانی کرده ام
گرچه شدعمرم همه صرف گناه ومعصیت
لیک دلشادم که با عشقت جوانی کرده ام
شدهمه سرمایه ام این اشک واین پیراهنم
کی خیال سود یا فکر زیانی کرده ام
درمیان سینه ام گنج غمت دارم حسین
سرخوشم در خیمه ی دل نوحه خوانی کرده ام
هرکجابزم عزایت بوده در هفت آسمان
درهوایت کی غم بی خانمانی کرده ام
دیده ام ازبهر دیدن نیست بلکه در غمت
با دودیده .کار ابر آسمانی کرده ام
اشک و آهم را به قصد کربلایت روز وشب
ازمیان شهر دل ها کاروانی کرد ه ام
باسره کشکول فقر و احتیاجاتم حسین
من گدا یی درت باهر زبانی کرده ام
درغریبی هستم و شهر ی پر از نا آشنا
عشق تو بر سر نباشد نا توانی کرده ام
این سگت را از دره این خانه باسنگی مران
روز وشب عوعو برای استخوانی کرده ام
گرشدم (مجنون)کویت همه الطاف توبود
یاحسین باعشق رویت حکمرانی کرده ام
شعر..آرمین غلامی(مجنون کرماشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
#امام_حسین_(ع)
بالانشینی درمقام عزت توست
دنیاومافیهابه زیرمنت توست
وقتی شفای دردها،ازتربت توست
عرش خداهم تکیه ای ازهیئت توست
آقامرا،درزمرة عُشاق جا دِه
هرجابه روضه آمدم،ازرخصت توست
والاترین تسبیح درجمع ملائک
باشدفقط ذکرحسین،این عزت توست
فطرس شفا بگرفته ازقنداقه ات بود
اوبال وپردارداگر،ازمنّت توست
توانتخابم کرده ای درروضه هایت
اینجا بهادارم اگر،ازعزّت توست
دستان من خالی بُوَددرروزمحشر
چشم امیدم یاحسین ،بررحمتِ توست
مجنون هوای گریه داردنیمة شب
این دیدة بارانیش درخدمتِ توست
شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
#امام_حسین_(ع)
⛔⛔اشعارناب حسینی.ع.
خوشم کنم مدح و ثنای حسین
تاکندم نظر خدای حسین
اوست شده پاره قلب رسول
جان دوعالم به فدای حسین
سفره او سفره ای گسترده است
چشم همه سوی عطای حسین
جنت رضوان همه عرش و فرش
صفاگرفته ز صفای حسین
زائر عرش است کسی که شود
معتکف صحن وسرای حسین
خوشا ب حال آنکسی که باشد
خادم بی چون و چرای حسین
مظهرالطاف خداوند اوست
حاتم طایی است گدای حسین
ای دل مجنون به هوایش بخوان
هست جهان قدر و بهای حسین
***
📕📕شعر.آرمین غلامی(مجنون)..
____________________
︽
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
▪▪▪▪
#امام_حسین_(ع)
بازاین دلم به نام حسین استوار شد
درپای این علم چقدر با وقار شد
نامش حسین باشدواو شاه اولیاست
شاهان به درگهش همه بی اعتبار شد
نام تورابه قله عشاق زدخدا
برماگدایی توحسین افتخار شد
نام تومی برم که دل و جرأتم دهی
عمری دلم برای شما بی قرار شد
در گیرو دار معرکه مردانه گفته ام
این دل در این میانه که زهرا تبار شد
آقا اشاره ات همه را زهر آب کرد
گفتی علی وبازوی تو ذوالفقار شد
سر را به نی سپردی وگشتی مرادما
آخرسرم ب عشق نگاهت بدار شد
یک عمر پای کرسی درست نشسته ام
نام توبوده شهره به آموزگار شد
با نام مکتبت به همه درس داده است
ذکربرائتت به خدا افتخار شد
آقابرای غربت تو گریه کرده ایم
عالم بپای مرثیه ات غصه دار شد
عمری برای بی کسی ات روضه خوانده ام
این دیده مثل چشم ترت بی قرار شد
آواز و رقص و تشت زر و مجلس شراب
باآن سر بریده ی تو سازگار شد
آقابیا وکن تومرا راهی حرم
(مجنون) برای کربوبلا بی قرارشد
✏..شاعر..آرمین غلامی (مجنون)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
#امام_حسین_(ع)
رجزحسینی..
افتاده ام دگربه گمان ازنگاه تو
آورده ام دلم به دره بارگاه تو
عمری بُودکه وقف عزای توگشته ام
همچون سگان نشسته ام آقا به راه تو
ازکودکی به زیرعَلَم گشته ام بزرگ
باشدسرم به سایة چترپناه تو
بنما دعابرای دلِ پُرسعادتم
گردم غبارِپایِ غلام سیاه تو
مردم همه برای شما گریه کرده اند
جانم فدای بی کسی وسوزوآه تو
یادم نمی رودزمصیبات یک غروب
آن نیزة شکسته شده تکیه گاه تو
هرجاوزیده ، ای گل زهراگلاب***
ازقطرة خون خاکی آن قتلگاه تو
مجنون نظاره کن توتنش زیرآفتاب
هرگزکسی نگفت چه بوده گناه تو
_شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
.📞09189262650
#شهادت_امام_حسین_ع
#حضرت_ابوالفضل_العباس_ع
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
ابالفضل (ع)
ای امیر کربلا دستم بگیر
تا که برخیزم ز جا دستم بگیر
سر نهادم بر در کویت حسین
بین که افتادم ز پا دستم بگیر
ای حسین جان دوست می دارم تو را
سر خوشم هستم گدا دستم بگیر
در دم مردن بیا بالین من
چشم بر راهم بیا دستم بگیر
در میان وحشت برزخ حسین
یاریم کن از وفا دستم بگیر
چون که مجنون مستمند و مضطر است
گوید ای مشکل گشا دستم بگیر
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
Voice 179.m4a
3.31M
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#__محرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♦️ امام سجاد(ع)◾
♦️جریان شنیدنی فرزدق شاعر ودفاع ازامام سجاد(ع) ◾
یکشنبه۱۰__فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#حضرت_ #عباس_ابن علی (ع)
نقش است به لوح دل ما جای ابالفضل
دارم همه شب در دلم آوای ابالفضل
این معجزه از جانب عشق است شگفتا
جمعیت بی دین ، شده شیدای ابالفضل
پیدا نشـــود میان این عالم هستی
مانند و شبیه و مثل و همتای ابالفضل
روح پدر ومادر ما شـــاد که بگذاشت
روی لب ما نــامِ دل آرای ابالفضل
بیمه شد ه ی نام علمدارحسینیم
ایکاش نیفتـــد زلب آوای ابالفضل
همواره دعـــای مادرش شامل حال است
کرده است مرا نوکر دنیای ابالفضل
(مجنون) وگدای دره میخانه ی عشقم
گشتیم دراین میکده شیدای ابالفضل
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
Voice 183.m4a
2.27M
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️روضه امام حسین(ع)◾
♦️شمروقصدآتش کشیدن خیمه ی امام حسین(ع)◾
یکشنبه۱۰__فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
Voice 040_sd.m4a
2.24M
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#_علی اکبر_شب هشتم_محرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
👌فوق زیبا
♦️
♦️جریان آشیخ حسین کبیر و ملاقات باسیدالشهدا وروضه علی اکبر(ع)◾
یکشنبه۷__اردیبهشت۹۹_
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
Voice 184.m4a
2.11M
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️شب علی اکبر
♦️مردمسیحی ودیدارعلی اکبر(ع)◾
یکشنبه۱۰__فروردین۹۹_کرمانشاه
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
رجز زیبای ابالفضل(ع)
توسلطان سخایی یا ابالفضل
به هر دردی دوا یی یا ابالفضل(ع)
مراجزبیوفایی حاصلی نیست
توخودشاه وفا یی یا ابالفضل(ع)
طبیب و نسخه ودارو دراینجاست
طبیب هرشفا یی یا ابالفضل(ع)
بنازم بر جلال و شوکت تو
به ما درد آشنا یی یا ابالفضل(ع)
نگاه مدعی اینگونه گوید
عجب خیمه سرا یی یا ابالفضل(ع)
هرآنکس اشگ ریز این سرا شد
شودبرتوهوایی یا ابالفضل(ع)
تو داری منصب باب الحوائج
طبيب درد مايي یا ابالفضل(ع)
تمام عمر(مجنون )مديون توهستم
توماه کربلا یی یا ابالفضل(ع)
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
__________________________
_کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
_حضرت عباس(ع)
ای کشتی نجات،یاحضرت قمر
ارباب کائنات،یاحضرت قمر
چاووش نوحه ها،چشمة نینوا
ای باعث حیات،یاحضرت قمر
شمع خدانما،ساقی کربلا
زیباترین صفات،یاحضرت قمر
شعرستارگانِ، شراب عاشقان
درمحشروممات،یاحضرت قمر
ای روح زندگی،ای فخربندگی
آرامش صلات،یاحضرت قمر
ای شاهِ باوفا،امیرنینوا
خواهم زتوبرات،یاحضرت قمر
ای آخرین امید،غبطة هرشهید
جانم شودفدات،یاحضرت قمر
ای تک یل رشید،به هردلی کلید
عمری شدم گدات،یاحضرت قمر
تک یل مرتضی،کلیدکربلا
عاشق وجه ذات،یاحضرت قمر
ای پادشاه دین،یل ام البنین
یاسادةُ بلات،یاحضرت قمر
هرجاکه رفته ام،عباس گفته ام
درصحن ودرسرات،یاحضرت قمر
بی توخزان شدم،اشگ روان شدم
مرابده نجات،یاحضرت قمر
تااهل گریه ام ،عبدرقیه ام
ای علت حیات،یاحضرت قمر
اندرمُحرّمت درمحفل غمت
بده آب فرات،یاحضرت قمر
ای شورآسمان،شهاب کهکشان
گلواژة صفات،یاحضرت قمر
مجنونتم مُدام،حُسنِ عَلَی الدوام
اوجب زواجبات،یاحضرت قمر
_آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی )
________________
#اشعار رجز خوانی_حضرت عباس_
من گدایم به دره صحن وسرای عباس
درسرم هست فقط حال وهوای عباس
سر ما وقدمت ای گل گلزار علی
شده ام نوکرقابل به دعای عباس
عرض قدرت نتوان کرد.در این کوی وفا
مات ومبهوتم ازاین شرم و حیای عباس
ای مراد دل ما سلطنت ازآن شماست
نوکری بی سر و پا یم به سرای عباس
هر که شد نوکر این خانه پشیمان نشود
سله اش تذکرهی کرب و بلای عباس
_آرمین غلامی(مجنو ن کرمانشاهی)
درگاه اشعارناب آئینی ومقاتل
__________________________
_کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣
اشعار ابالفضل (ع)
من آن عبدخطاکارم ابالفضل
خطا کارو گنهکارم ابالفضل
من آن سرگشته وحیران عشقم
اسیر نفس امارم ابالفضل
همه عمرم پی کسب مقامات
فقط برتو هوا دارم ابا الفضل
فقط کارم شده مدح وثنایت
نه فکر پول و دینارم ابالفضل
دراین دنیا تویی اسطوره ی من
خوشم تنهاتورا دارم ابالفضل
براین ته ماندهءعمرم نظرکن
خوشم برتو گرفتارم ابالفضل
تمام عمرخودصرف توکردم
بیابنگر که بیمارم ابالفضل
فزون ازجسم وجان صرف توکردم
به عشق روی تو زارم ابالفضل
گذرکن تو ز قبرم بعدمرگم
هوای دیدنت دارم ابالفضل
غم(مجنون)فقط دیدارعشق است
تویی تنها نگهدارم ابالفضل
☆★☆★☆★☆★☆★☆
شاعر: استاد حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔰🔰🔰
#حضرت_ #عباس_ابن علی (ع)
نقش است به لوح دل ما جای ابالفضل
دارم همه شب در دلم آوای ابالفضل
این معجزه از جانب عشق است شگفتا
جمعیت بی دین ، شده شیدای ابالفضل
پیدا نشـــود میان این عالم هستی
مانند و شبیه و مثل و همتای ابالفضل
روح پدر ومادر ما شـــاد که بگذاشت
روی لب ما نــامِ دل آرای ابالفضل
بیمه شد ه ی نام علمدارحسینیم
ایکاش نیفتـــد زلب آوای ابالفضل
همواره دعـــای مادرش شامل حال است
کرده است مرا نوکر دنیای ابالفضل
(مجنون) وگدای دره میخانه ی عشقم
گشتیم دراین میکده شیدای ابالفضل
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)