eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم..: شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها نوحه کردی- وامصیبت آل خیرالمرسلین چیه له دار جهان ام‌ بنین دل عزاداره خمه سینه غرقه ماتمه دالگه عباس، ماه علقمه بیه راهی سمت بانو فاطمه ماتم ام بنین بیه برپا له زمین دالگه پاک شهیدان حسین له جنان بیسه میوان حسین حضرت ام بنین دالگ سلطان دین ای مدینه کوبهشت یاس م بوشه هاکو دالگه عباس م آه و واویلا وپاس شیون وشور وعزاس روژ ایمه، لی غمه عظما شوه یه همان تکرار داخ زینوه بیمسه گریانه تو له فدای ایمانه تو چاوه ری له دیدنه عباس بی اشک چاوه وقف خیرالناس بی گیان م بوده فدات بومه قربان سرات عون و جعفر!دیده له خوین تر بکین امشو استقبال له دلبر بکین شب شبه، حزن وعزاس غصه له عالم بپاس ☑️کانال متن نوحه با سبک 👆👆👆 آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👇👇👇👇👇 کرمانشاهی_بپیوندید👇👇 @majnon1396
: نوحه حضرت ام البنین (س) سبک( شبانگاهان تاحریم فلک...) عزای ام البنین آمد،از بقیع آید بوی عطر یاس عزای ام البنین گشت و،رفته از دنیا مادر عباس میشود مهمان دربره زهرا مادر عباس ساقی گلها -آه و واویلا (2) عزای ام الادب گشت و،قلب آل الله سوزد از داغش بیاو ام البنین بنگر،که خزان شد در کربلا باغش میشود مهمان دربره زهرا مادر عباس ساقی گلها آه واویلا (2) شب مرگ ام العباس است،بر جنان مرغ روح او زد بال بیابنگر ازجنان عباس،آمده امشب بهر استقبال میشود مهمان دربره زهرا مادرعباس ساقی گلها آه و واویلا (2) فقط یا ام البنین بودی،بعد زهرا تو یاور مولا توبودی بانو این خانه،بهترین یار و همسر مولا میشود مهمان دربره زهرا مادرعباس ساقی گلها آه واویلا (2) بگرید امشب دوچشمم بر، او که مولا را یاوری کرده فدای ام البنینی که بر یتیمانش مادری کرده میشود مهمان دربره زهرا مادر عباس ساقی گلها آه ووایلا (2) فداکردی کربلا بانو،چار فرزند نازنیت را ابوفاضل آن علمدارش داده در راه یوسف زهرا میشود مهمان دربره زهرا مادر عباس،ساقی گلها آه واویلا(2) فدایی کردی تو ای بانو،یوسفت درراه گل حیدر شده درکرببلا یکسردسته گلهای توهمه پرپر میشود مهمان دربره زهرا مادرعباس ساقی گلها آه و واویلا (2) نبودی ام البنین بینی،راس عباست روز عاشورا نبودی تا آنکه توبینی،بوده بر روی دامن زهرا میشود مهمان دربره زهرا مادر عباس ساقی گلها آه واویلا (2) -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
شامی و رخت پاره ی من یا ام البنین افتاده گوشواره ی من یا ام البنین مانده فقط برای دل زینب حزین این چند تا ستاره ی من یا ام البنین خواهم کمی برای تومن درد دل کنم برتو بود نظاره ی من یا ام البنین بودم پیاده وبه سرم سنگ می زدند باشدهمین اشاره ی من یا ام البنین چندین شب است منتظرصحبت منی گشته خزان بهاره ی من یا ام البنین بانومرابه مجلس خوبی نبرده اند بدآمد استخاره ی من یا ام البنین درشام وکوفه عده ای ماراچه بد زدند شد سرنوشت و چاره ی من یا ام البنین -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
بسم‌ الله الرحمن الرحیم الحسین_ع_شهادت-گودال غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ▶️ گودال، خون جاری شد و دلدار لرزید عرشِ خدا در کربلاانگار لرزید ازروی زین افتاده ونقشِ زمین شد در بین مقتل، مخزنِ اسرار لرزید از ناله‌ی یک مادرقامت خمیده شمرلعین، با حالتی خون‌بار لرزید یک‌باره آمدشمردرگودال پایین در دست اوآن خنجرخونبار لرزید برسینه ی اومیزند باپای نحسش دیدم که زینب باغم دلدار لرزید دیدم که مردم موقعِ غوغای غارت بادیدنت دشمن ازاین پیکار لرزید جریانِت ای قامت‌کمان، دردشت پیچید در آسمانِ آن عرش زین کردار لرزید ⏹ غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ▶️ © اشعار آیینی حسینیه
قتلگاه افتادنت درقتلگا گفتن ندارد جسمت به زیر اسبها گفتن ندارد ازمچ بریده مردکی دستت برادر حرف ازسر گشته جدا گفتن ندارد چشمان من افتاده برگودال خونت دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد دیدم سرت را ازقفا، نامردمیزد این ماجرای قتلگا گفتن ندارد برسینه ات بنشسته ملعونی حسین جان حرف ازتن صدپاره ها ، گفتن ندارد هر صبح و شب گریان غمهای توبودم حال دلم ای با وفا گفتن ندارد دیدم خودم جسمت بخاک وخون کشیدند اصلاً فراق دلربا گفتن ندارد 🔸شاعر: غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
بسم الله الرحمن الرحیم البنین (س) کنج بقیع نشسته ام اما نیامدی عباس من توای یل دنیا، نیامدی ... مانده‌ست دل منه مادر، به راه تو تو پاسخی به هرچه معمّا، نیامدی ... رفتی ومادر تو، عزاداریش به راست زیباقمربه لیله ِ دلها، نیامدی ... افسرده دل به دامن تفتیده ام رسید ای روح آسمانی دریا، نیامدی ... ای حسّ پاکِ گم شده، ام ،بی بنین والاترین بهانه دنیا نیامدی ... تو از تبار آینه‌هایی ، به کربلا ای آخرین ذخیره مولا نیامدی ... ام البنینم و غزلم ناتمام ماند این است قسمتِ دلِ من، تا نیامدی ... آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم بنشسته ای کناربقیع ازنوای تو کاخ یزیدگشته خراب ازِ دعای تو😭 ختمی گرفته ای توبرای یلان خود آوای گریه میرسدازاین بنای تو همسایه ها به مجلس تو ناله میزدند دیگرنمانده دربره تو؛بچه های تو😭 دلواپسی مکن، که دگر دیرگشته است فامیل آمده همه گی ازبرای تو😭 جایِ تمام شهر خودت گریه کرده ای از بسکه پرنواست در این خانه نای تو😭 ختمی گرفته ای توبرای حسین خود این ختم گریه ها همگی از برای تو😭 از دستِ گریه هایِ تو دیگر جهان گریست شِکوه نمی کند کسی از آن صدای تو😭 بانوبه تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست خونِ یلان تو به فدای نوای تو     -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) اللهم صل علی محمد وآل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم زیرتیغ ودشنه هابود، یلانت کشتند شیرمردانِ جگردارِ جوانت کشتند تاشنیدی پسرت رفت ،زمین گیرشدی ازهمه مردم این شهر، شماسیرشدی داغ شیران نرت، علت خونین بالی ست گفتی ای خلق که جایِ پسرانم خالی ست گفتن از بی کسی ات حال بُکاء می خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می خواهد چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می بارد چه کسی گوشه ی تابوتِ تو رابردارد بردل و جان وتنت، غصه و غم می ریزد داغدیده زغمش، زود به هم می ریزد توبیا،لحظه ی آخر کمی از ماه بگو ازنگاه دلکش دلبر دلخواه بگو کیست تا روضه ای از مشک بخواند به برش یک دلِ سیر ببارد به عزای قمرش درعزای پسرانت جگر عالم سوخت پایِ این روضه دلِ حاکم یثرب هم سوخت بعده عباس تو شدراهی گودال حسین وای ازکوفه وشام، معجر و خلخال حسین سرعباس وحسینت همه برنیزه نشست عاقبت، ام بنین، سینه محبوب شکست پسرانت همه افتاد، به خاک صحرا خنده ی حرمله ها کشت دل زینب را -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) اللهم صل علی محمد وآل محمد
بسم‌ الله الرحمن الرحیم البنین_س_شهادت غلامی_مجنون کرمانشاهی ▶️ تونبودی وبه ما طعنه غريبانه زدند «آتش کین به در، خرمن پروانه زدند» تونبودی که ببینی که در آتش هستیم همه درآتش آن رند بلاکش هستیم ماجرای پسران تونیایدبه بیان «شرح این دشت، مگر شمع برآرد به زبان» تونبودی گل و غنچه، همه یکباره بسوخت «ديدی ای غم! که دل عشق دگر بار بسوخت قامت سرو، یلان تو کمانی شده بود بعده عباس به ما، نیزه پرانی شده بود همه آرامش دل، دیدن ساقی شده بود رفت یکباره زدستم همه ی بود ونبود آه! هجده گل از این باغ، نچيديم و بسوخت ما اسیریم و به گردش نرسيديم و بسوخت تونبودی،؟ جرم مابود فقط عشق علی دیده ام دیدبه نی، ام بنین راس جلی غم مرگ پسران بود به دل دنیایی ریخت هر گوشه‌ی چشمم ز غمش دریایی رفت عباس توو، شیریلانت بانو «وين اشارت ز جهان بودنشانت بانو قبرعباس کجا؟ صحن علمدار کجاست؟ «زینبم گو که! آرامگه يار کجاست؟» -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم البنین_ع البنین_س__شهادت غلامی _(مجنون کرمانشاهی) ▶️ کیستم ام البنینم، روزگاری داشتم مادرم من، در خزان غم بهاری داشتم بین این شهرودیاره خود قراری داشتم جزحسین وخانواده، اصلاً چه کاری داشتیم؟! که رسیدند و شهان خانه ام راسر زدند در میان کربلا پروانه ام را سرزدند دربقیع نالیده ام از،اهل کینه بعد تو نالم هرشب یار من ازعمق سینه بعد تو روضه هادارم ز آه آتشین بعد تو مادرت تنهای تنها در مدینه بعد تو همچونخلی داغ اولادم ، تبر خم کرده است کوه عمرم، زیر بار غم کمر خم کرده است کربلا، گرگان چه ها کردند با سرمایه ها از امام دین چه چیزی مانده غیر از آیه ها خانه ی سبز نبی ، افتاده غیراز پایه ها روضه ی ام البنین گرم است باهمسایه ها مردم این شهراظهار تاسُّف می کنند برمن ِ صاحب عزا غم راتعارُف می کنند بی پسرگشتم ،مراغم می شمارد روزگار بردل من، زخم تازه می گذارد روزگار یامرادر دست غصّه می سپارد روزگار بعد اولادم دگرخیری ندارد روزگار دربقیع شد بیت الاحزان ابالرّیحانتین روضه خوان ام البنین و گریه داردبر حسین ناله ونفرین دارد اوبه قوم انحراف کعبه ی او زیرخاک و خاک راخیس طواف بی حیایی همچوشمروخولی از جزیه مُعاف یادروزی که عمرمیزدبه زهرا با غلاف کربلا! آینه ها، تاب ترک خوردن نداشت آی مردم ! طفل ما، جان کتک خوردن نداشت مادره عباس درد زانو ازما تومپوش وای ابر تیره زیر ابرو ازماتومپوش روضه ی آن زخم و آن بازو ازماتومپوش روضه ازتیرو ز درد پهلو ازماتومپوش قلب خودراباحسین پیوند می زد دربقیع درد داشت امّا به غم لبخند می زد دربقیع کربلا آنان که با قصد جسارت آمدند باقساوت پا به پای جهل امّت آمدند آن جماعت با تنی گرم جنابت آمدند درمدینه وای من بهر عیادت آمدند دلخوشی دل ام البنین نابود شد خاطرات روشن یک عمرزینب دود شد ناله کن ام البنین چون بی صدایم بعد از این ابری ام ، بارانی ام ، غرق عزایم بعد از این داغدار روضه های کربلایم بعد از این روضه خوان خامس آل عبایم بعد از این زینبم از مقتل خون خدا بهرم بگو ظهر عاشورا چه دیدی، کربلا بهرم بگو پیش چشمان من و تو خنجرش را می کِشد قاتلش می آید و بال و پرش را می کشد روی خاک تشنه نقش پیکرش را می کشد می بُرد وقتی سوی خیمه سرش را می کشد وای ای، ام بنبن تصویر غمناکی شده چادر خاکی زینب بازهم خاکی شده ⏹ © -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشورا آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم البنین_س_شهادت غلامی_مجنون کرمانشاهی ▶️ تونبودی وبه ما طعنه غريبانه زدند «آتش کین به در، خرمن پروانه زدند» تونبودی که ببینی که در آتش هستیم همه درآتش آن رند بلاکش هستیم ماجرای پسران تونیایدبه بیان «شرح این دشت، مگر شمع برآرد به زبان» تونبودی گل و غنچه، همه یکباره بسوخت «ديدی ای غم! که دل عشق دگر بار بسوخت قامت سرو، یلان تو کمانی شده بود بعده عباس به ما، نیزه پرانی شده بود همه آرامش دل، دیدن ساقی شده بود رفت یکباره زدستم همه ی بود ونبود آه! هجده گل از این باغ، نچيديم و بسوخت ما اسیریم و به گردش نرسيديم و بسوخت تونبودی،؟ جرم مابود فقط عشق علی دیده ام دیدبه نی، ام بنین راس جلی غم مرگ پسران بود به دل دنیایی ریخت هر گوشه‌ی چشمم ز غمش دریایی رفت عباس توو، شیریلانت بانو «وين اشارت ز جهان بودنشانت بانو قبرعباس کجا؟ صحن علمدار کجاست؟ «زینبم گو که! آرامگه يار کجاست؟» -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم زیرتیغ ودشنه هابود، یلانت کشتند شیرمردانِ جگردارِ جوانت کشتند تاشنیدی پسرت رفت ،زمین گیرشدی ازهمه مردم این شهر، شماسیرشدی داغ شیران نرت، علت خونین بالی ست گفتی ای خلق که جایِ پسرانم خالی ست گفتن از بی کسی ات حال بُکاء می خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می خواهد چه بگویم!؟ که از این بغض، صدا می بارد چه کسی گوشه ی تابوتِ تو رابردارد بردل و جان وتنت، غصه و غم می ریزد داغدیده زغمش، زود به هم می ریزد توبیا،لحظه ی آخر کمی از ماه بگو ازنگاه دلکش دلبر دلخواه بگو کیست تا روضه ای از مشک بخواند به برش یک دلِ سیر ببارد به عزای قمرش درعزای پسرانت جگر عالم سوخت پایِ این روضه دلِ حاکم یثرب هم سوخت بعده عباس تو شدراهی گودال حسین وای ازکوفه وشام، معجر و خلخال حسین سرعباس وحسینت همه برنیزه نشست عاقبت، ام بنین، سینه محبوب شکست پسرانت همه افتاد، به خاک صحرا خنده ی حرمله ها کشت دل زینب را -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) اللهم صل علی محمد وآل محمد