eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
612 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعارکردی شهادت امام حسن (ع) اشک م وقف عزات بیه حسن عمروگیانم وه فدا ت بیه حسن رونقی دیره اگه سفره ی م هر له ،برکت وعطا ت بیه حسن هاتن وچیینه م، له روضه گان هر له مرهون دعا ت بیه حسن نسل م یا نوکره، یا عاشقه ایل واجدادم گدا ت بیه حسن م مریض معصیت بیمه ، اگه حاجتم دارالشفا ت بیه حسن له دعای فاطمه ، ای قامتم روز و شب تحت لوا ت بیه حسن سینه ی م گنج علم اهل بیت دیده ی م خاک پا ت بیه حسن هیئتی که فاطمه دیره نظر نازنین غار حرا ت بیه حسن بین روضه دالگم ناله دیره زندگیِ م فدا ت بیه حسن وقته میزان عمل بایده ن اگه غم نخوه دل، آشنا ت بیه حسن لحظه ی گیان داینت وه یاحسین غرق آه و نینوا ت بیه حسن له نوای (یابُنَیَّ) دالگد زینبت خوی مبتلات بیه حسن روضه خوان اوشه که زینب پیر بی وه عزای ماجرات بیه حسن آه، له هجره غریبی تا ابد زینبت مضطر ارات بیه حسن غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارشهادت امام حسن (ع)-7صفر ✅السلام علیک یا حسن بن علی پیراین میکده بادیده ي تر ریخت بهم دم افطار ویا وقت سحر ریخت بهم زهرملعونه تمام بدنش آب نمود اثر زهرچنین بود. جگر ریخت بهم ناگهان سوخت تمامی پروبال حسن خواهر دردانه ازبهر خبر ریخت بهم رفته خاکستر عاشق به سرکوی حسن دگرازعشق همه رد و اثر ریخت بهم آتش زهر همه‌بال وپرش سوزانده ازغم دوست پر اهل هنر ریخت بهم دست وپا میزدی ویارنبود دربر تو خواهرت آمدو درگوشه ی در ریخت بهم ظرف آلوده تنت راچقدر آزرده حسن از زهره شرربار دگر ریخت بهم آب زهرآلوده ای جان تورا آتش زده بر زمین خورده ای وآه.جگر ریخت بهم آه(مجنون)نشودکس چوحسن پاره جگر حسن از زهمسرملعونه دگر ریخت بهم 📕📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢..
_____________ بسم الله الرحمن الرحیم اشعارشهادت امام حسن المجتبی-7صفر ___ یا امام حسن ع. حسن ای میوه جان پیمبر حسن ای لاله گلزار حیدر نمودی جلوه تا در کوی جانان شگفت از خنده ات یک باغ ریحان حسن ای غنچه بستان زهرا خریدار لبت گردیده مولا شده مست نگاهت جمله عالم خریدار دو چشمت گشته خاتم نبی گردیده مشتاق نگاهت بگیرد بوسه ها از روی ماهت لب ناز محمد باده نوشت اذان می خواند او در بین گوشت خدا فرموده با آن یار دیرین حسن نام ترا بنموده تعیین بود در تو تمام حسن رخسار علی بر روی تو گشته گرفتار بر آن سرو قدت خم گشته املاک به حسن روی تو تحسین افلاک جهان را بهر رویت آفریدند به شوق تار مویت آفریدند به محراب دو ابروی تو سوگند به آن زلف و به گیسوی تو سوگند خدا احسن به خود گوید به هر جا فتاده روی پایت عرش اعلا سخاوت عبد تو مات تو احسان کریم آل زهرایی حسن جان دهد خال لبت جان دوباره درون سینه ام هستی ستاره ز نورت می رسد انوار خورشید نگاهت چشمه پر نور امید گدای نور تو انوار مهتاب شده دنیا ز هجران تو بی تاب حسن هستی تو پور مرتضایی کریم اهل بیت تو مجتبایی *** 📕📕شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)