#امام_جواد_علیه_السلام
◼️ وقتی که در حضور حجت خدا، دف و طنبور می زنند...
محمد بن ریان میگوید:
مامون به هر حیله ای متوسل میشد تا بر امام جواد علیه السلام نفوذ کند، اما ممکن نمی شد، تا اینکه این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد.
وقتی میخواست دخترش،ام فضل را به خانه امام جواد علیه السلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامی که داخل آن گوهری بود، داد تا وقتی در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهی نکرد. در آنجا مردی بود که "مخارق" نامیده میشد و صاحب صدا و طنبور و ضرب بود و ریشی دراز داشت. مامون او را طلبید. در گفتگوی مامون و مخارق، مخارق گفت: اگر به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من برای مقصود شما کفایت میکنم (یعنی او را به هر نحوی که باشد، به امور دنیوی متمایل می کنم) . آن گاه رو به روی امام نشست، مانند الاغ، عرعری کرد و وقتی توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام دقایقی بی توجهی کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود:
اتقِّ الله یا ذَا العُثْنُون ؛
🔸ای ریش دراز از خدا بپرهیز.
مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند.
وقتی مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتی ابوجعفر محمد بن علی علیهما السلام آنگونه صدایش بلند کرد و مرا خطاب کرد ، وحشتی مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمی رود.
📚 الکافی ج١ص۴٩۴
◼️یا جواد الائمه...
ای کاش دف و طنبور از دست شامیان حرام زاده نیز می افتاد، در همان ساعتی که مقاتل نوشته اند:
أوقفوا أهل البيت عليهم السّلام على باب الشّام ثلاثة أيّام حتّى يزيّنوا البلدة ، فزيّنوها بكلّ حليّ و زينة و مرآة كانت فيها، فصارت بحيث لم ترعين مثلها، ثمّ استقبلتهم من أهل الشّام زهاء خمس مائة ألف من الرّجال و النّساء مع الدّفوف، و خرج أمراء النّاس مع الطّبول و الصّنوج و البوقات، و كان فيهم ألوف من الرّجال و الشّبّان و النّسوان يرقصون و يضربون بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور، و قد تزيّن جميع أهل الشّام بألوان الثّياب و الكحل و الخضاب .
◾و بر در شهر شام سه روز اسرا آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود.
قريب پانصد هزار مرد و زن با دفها و اميران ايشان طبلها و كوسها و بوقها و دهلها بيرون آمدند و چند هزار مردان و جوانان و زنان رقص كنان با دف و چنگ و طبل زنان استقبال كردند. همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى،ج ۲/ ص۲۹۲- ۲۹۳
📚نفس المهموم، /ص ۴۳۲
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعار شهادت امام جواد(ع)
××××××سینه زنی××××××××
سبک..جاده وسنگ مهیاست بیاتابریم..
دادوبیداد در این هجره،سرم میسوزد
همچوشب، روز به پيش نظرم میسوزد
وسط حجرهً در بسته به خود مى پيچم
امشب از زهر هلاهل جگرم میسوزد
من جوادم من جواد(۴)
وسط هجره مرا زهر جفا خواهد کشت
چکنم،این دل،بيدادگرم میسوزد
من جوادم ،که شده قاتل من،محرم من
چکنم،سینه وچشمان ترم میسوزد
من جوادم.من جواد(۲)
اثر زهر ستم شمع دلم،آب نمود
بین این خانه دگربال و پرم میسوزد
پشت این،در همه،گی،سوت وکف ودست زدند
دل،به ياد تو و مسمار درم میسوزد
من جوادم،من جواد(ع)
من جوادم که از این دارجهان سیرشدم
چکنم چونکه دل پر شررم میسوزد
کس به لبهای من غمزده آبى نرساند
از عطش بودکه پا تا به سرم میسوزد
من جوادم،من جواد(ع)
غربت من همه ازشعرتو(مجنون) پیداست
این جهان است که اینگونه، برم میسوزد
من جوادم،من جواد(۲)
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارامام جواد(ع)/شور
سبک..یاحسین غریب مادر...ذاکر
××××××××مرثیه××××××××
بین این حجره زدم داد، بدهیدم جرعه ای آب
لبم از زمزمه افتاد ، بدهیدم جرعه ای آب
کس به داده من،نیامد،هر چه گفتم جگرم سوخت
پاسخ این همه فریاد ک بدهیم جرعه ای آب
دست و پا بسکه زدم من، ،وسط هجره خدایا
رفت هستم همه بر باد بدهیدم جرعه ای آب
جگر فاطمه آتش زده ام،با لب عطشان
تا شود مادر من شاد بدهیدم جرعه ای آب،
کسی به پیش تشنه کامی،آب وبر زمین نریزد
داد از این همه بیداد، بدهیدم جرعه ای آب
لب خشكيده من را، زده قاتلی به خنده
كف زنان در برم استاد، بدهیدم جرعه ای آب
بدهی یا ندهیدم،آب و میمیرم بدانید
كربلايي شده بغداد بدهیدم جرعه ای آب
نوحه آخر من شد ،العطش وای حسینا
کردم از روضه او یاد، بدهیدم جرعه ای آب
گله از حرمله دارم،خیره برگلوی طفل است
نشود خانه اش آباد بدهیدم جرعه ای آب
سر کوچک علیم، زعطش به خواب رفته
بر روی شانه ام افتاد بدهیدم جرعه ای آب
حرمله،آخر عمری ،روزماسیه نمودی
رو زده بهر تو نوزاد بدهیدم جرعه ای آب
مانده اخر به چه رويي ،به حرم رود خدایا
كاش آبي به تو ميداد ، بدهیدم جرعه ای آب
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
🧡✨پرسیدند فرق کریم با جواد در چیست؟
🕯✨فرمودند شخص "کریم" همین که
🧡✨چیزی از او درخواست کنید به شما عنایت میکند
🕯✨ولی شخص "جواد" به دنبال سائل میگردد
🧡✨تا به او عطا کند🍃
🕯✨یا جوادالائمه (ع) ادرکنی
🧡✨شهادت مظلومانه امام جواد الائمه(ع)
🕯✨پیشاپیش تسلیت باد 🏴
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعار شهادت جوادالائمه(ع)
دل مظلوم، امامی ز شرر سوخته است
اثر شعلۀ زهری به جگر سوخته است
زجر کمتربه تن وجسم جوانش بدهید
این جواد است، در این هجره دگر سوخته است
دست و پا میزند اوگوشه ی این هجره چرا
جوهر صوت رسایش ز اثر سوخته است
پیکرش سوخت میان تب آن زهرجفا
وای من، جان امامت چقدرسوخته است
هلهله بود درآن هجره تاریک ،دریغ
به چه جرمی گل زهرا به نظر سوخته است
بدنش سوخت به زهر و به تمسخر انگار
پی، بی حرمتی چند نفر سوخته است
زاده ی حضرت مهتاب، شده خاک نشین
پسرشاه خراسان بنگرسوخته است
جگر تشنۀ او،درپی یک جرعه زآب
از دل حجره به گودال گذر سوخته است
بدنش زیر سم اسب نرفت است، ولی
نظرش بر تن مظلوم دگر سوخته است
لب او،روضۀ شمشیر و سنان میخواند
با حسین گفتن وبادیدۀ تر سوخته است
چه شده با تن بی جان،تو،ای سرو رسا
از سر شب گل من تابه سحرسوخته است
به سربام تنت بود که دیدند همه
وای من، بر بدنت سایۀ پر سوخته است
روضهشاه ولی کرب وبلا، بر عکس است
وای من بر بدنش، تیغ و تبر سوخته است
چه بگویم همه سو بر تن صد چاک حسین
دل زهرا به سره ، نعش پسر سوخته است
آه وافغان به سر،پیکر بی سر افتاد
بر تنت ،وای که زینب،چقدر سوخته است
شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینه زنی شهادت امام جواد(ع)
مداح..حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
#ازدواج_حضرت_علی
( علیه السلام )
سبک همه جا دنبال تو میگردم
شب نوروسرور
شب نور و ولا
شده شور و شعف
شادی مصطفی
شادی، عالمی،بپا گردید
علی داماد مصطفی گردید
مبارک بادا،حیدروزهرا(۲)
زمین وآسمان
نورباران شده
شادی وشعفی
قلب یاران شده
جلوه ی دلبر در همه دنیاست
عروسی حیدر وهم زهراست
مبارک بادا،حیدروزهرا(۲)
چه شبی است که شبه
لطف خاص خداست
علی وفاطمه
زینت دوسراست
فاطمه تنها انتخاب اوست
تادم آخر در رکاب اوست
مبارک بادا،حیدروزهرا(۲)
حق، اجازه دهد
خاتم المرسلین
دست حیدر،نهد
گل حبل المتین
خنده ای برلب، دخت پیغمبر
شادمان ازاو شد دل حیدر
مبارک بادا،حیدروزهرا(۲)
شاهد عقدشان
شده روح الامین
عاقد عقد شان
خاتم المرسلین
شادی وشوری
در جهان برپاس
که،شب عقد علی و زهراس
مبارک بادا،حیدروزهرا(۲)
داده ای توراهم، گرچه ناقابلم
شده لطف خدا،همیشه شاملم
به عشق حیدر، زنده ام زنده
ازلطفت زهرا، شدم شرمنده
مبارک بادا،حیدروزهرا(۲)
ولای تو علی
در سِرشت من است
عشق تو یازهرا
سرنوشت من است
(مجنون)توام، شیعه ات هستم
با ولای توبیمه ات هستم
مبارک بادا،حیدروزهرا(۲)
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز ازدواج امیرالمومنین بدر(ع)وحضرت زهرا(س)مبارک
مسجدناصری./.حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_سجاد_ع_مصائب
چنی،له عمر خوم، آزار دیمه
جهانی،وه سرم آوار دیمه
عزیزیله خدا،م،خوار دیمه
له بینه مجلس اغیار دیمه
له داخ کربلا، عمری حزینم
چهل ساله،که م چله نشینم
شوانه روژ، یاد اربعینم
همیشه چاوه خوم، پُربار دیمه
کنارِ گیره دوشادوش، کفتم
فقط خیره ،وه تو، خاموش کفتم
له داخد ساعتی بیهوش کفتم
دمادم آب، بالاجبار دیمه
بیه اشکم روان، صدوامصیبت
غمِ هفت آسمان صد وامصیبت
له،ای داغ گران ،صدوامصیبت
حرم ،م وه سرِ بازار دیمه
الهی که ژنی مضطر نمینه
له بینه کوچه، بی یاور نمینه
اگر یش بو، بی معجر نمینه
م،ای درده،دوصدناچار دیمه
م،لی غصه،گریبانم دیم، چاک
له خنده ی،شامی و،ای قوم ناپاک
عقیله عمه گم،م،له سره خاک...
وه ژیره، کعب نی، بسیار دیمه
نیچو،وه تن، نشانِ سلسله... نه
نیچو وه،گوش، صوتِ هلهله... نه
نیچو،وه خاطره، م، حرمله... نه
م،وه ظالم غمی دشوار دیمه
مداوا کرد چاوه تار ،گردم
تسلا دایه، قلب زار گردم
خدا خیری دهد، مختار گردم
سر شمر و سنان ،له دار دیمه
رباب و گیره گی... ای داد، ای وای
صدای گیره گی نوزاد، ای وای
بکیشم،وه،جگر فریاد ای وای...
پرِ گهواره ،م هر بار دیمه
نیزانم، گمانم خواب بیمه
له بین خیمه گان، بی تاب بیمه
مریض اما پیِ ارباب بیمه
وه حال زار، داخ یار دیدم
م،بمرم عاقبت انگشتره گد
لباسِ دستباف دلبره گد
عبا، عمامه ی پیغمره گد
له بین دکه ی تجار دیمه
شاعر: #آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر/اشعارکردی
پا وه پای غمت،سفر کردم
م،له بینه خراوه سر کردم
ساجدین بینِ ریسمان بیه و..
گر، رقیه پدر پدر کردم
وه،سرخاکه،کفتیه عمم
دیده گم،م ،له اشک، تر کردم
م،له او روژتلخ، تا امرو
گیره هر روژ، تا سحر کردم
دستمه، دست عمه ،بی،آو روز
وه دلِ نیزه گان، گذر کردم
سُمِ مرکب،دره بوی گلاب
وه تنی که ،له وه نظر کردم
گم بیه،یه سه ساله،،وایره
عمه ی خوم،م خوم، خور کردم
اقره داخ، دیرمه، ای شام
که وه ای زهره،خوین، جگر کردم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعار شهادت امام محمدباقر(ع)
❇سبک: میگذرد کاروان ...
درغمت ای مقتدا، دلشده غرق نوا،، دراین،عزای باقر،گشته به غم مبتلا
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
مرغ دلم راهی ،،شهرمدینه،شده
نام امام باقر،نقش به سینه شده
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
از محَنِ روزگار،، گرچه رها میشود
کشته،ز زهرجفا ،شه ولامی شود
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
با غم باقر شود،، شیعه،دگر آشنا
آنکه بود شاهده،عزای کرب وبلا
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
شاهد کرب وبلا،کوفه وشام بلا
به کودکی چه دیده،امیرکرب وبلا
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
یوسف اهل ولاء ،،ملجأ حور و مَلَک
زائر صحن بقیع ،، حور و ملک تکبهتک
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
بر دل صاحبدلان،، نام تو حَک ،ای شها
مرقَد پاکت شده ،،کعبه اهل ولا
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
شده زباقر، بقا ،،مذهب آیین و دین
لشکر شیعه کند،، گریه ازآن زهرکین
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
ذکر دلم یکصدا ،، با شعفِ غم عجین
باقر دین ،شدفدا، ،در ره خون خدا
افتاده ازپا دلداره من/از زهرکین گشته درمحن
// آه واویلا،واویلتا(۲) 😭
شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
نوحه ی شهادت امام محمدباقر (ع)
سبک.شبانگاهان..
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
الهی زان ،زین زهرآلود
حضرت باقر بی هوا افتاد
شنیدم زان،زین زهرآلود
یوسف آل فاطمه جان داد
کشته شد زان، زهرجفا،باقر
شده به،غمها وغصه هاناظر
آه و واویلا(۲)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الهی از، زهر زین آلود
نـــــازنین قلب مهربانش سوخت
،به نامردی،بین آن کوچه
مردکی قاتل،قلب وجانش سوخت
شد خــــــزان باغ آسمان دل
زین زهرآلود،شدبراو قاتل
آه و واویلا(۲)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میان هجره،چنان افتاد
قامت گیتی از غمش بشکست
دل شبهاتاسحرامشب
بــر دل زهـــــــــــــرا داغ او بنشست
دیده می گرید در عزای او
سینه درغوغا، از برای او
آه واویلا(۲)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زنم،ناله،آه و واویلا
زهر کینه زد بـــر دلم آتش
بیا ،بنگر،صادق بابا
پاره ی قلبم پاره شد قلبش
تشنه ام گردید وشد فـــــدا،امشب
میکندیاده کربلا امشب
آه و واویلا(۲)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درآن کوچه،برزمین افتاد
زین زهرآلود پیکــرش را سوخت
بنال از دل،ای دله(مجنون)
زهر قاتل بال و پرش را سوخت
باقر آل مرتضا،افتاد
باقر آل مصطفی افتاد
آه و واویلا(۲)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)