eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
612 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم از ازل معتکف کوی امام باقرم من اسیرخم ابروی امام باقرم درپی جلوه ی دنیانرود این دل من من خریدار گل روی امام باقرم گل رخان رابه سرای دل عاشق ره نیست عاشق آن رخ دلجوی امام باقرم برلبانم همه جا زمزمه جزنامش نیست ازازل سینه زن کوی امام باقرم تا ابدگریه کنت هستم ای باقرالعلوم شكرگویم که ثناگوی امام باقرم لب(مجنون )همه جا زمزمه ی یادش بود سرخوش ومست ازآن بوی امام باقرم ✅
الله الرحمن الرحیم /اشعارکردی پا وه پای غمت،سفر کردم م،له بینه خراوه سر کردم ساجدین بینِ ریسمان بیه و.. گر، رقیه پدر پدر کردم وه،سرخاکه،کفتیه عمم دیده گم،م ،له اشک، تر کردم م،له او روژتلخ، تا امرو گیره هر روژ، تا سحر کردم دستمه، دست عمه ،بی،آو روز وه دلِ نیزه گان، گذر کردم سُمِ مرکب،دره بوی گلاب وه تنی که ،له وه نظر کردم گم بیه،یه سه ساله،،وایره عمه ی خوم،م خوم، خور کردم اقره داخ، دیرمه، ای شام که وه ای زهره،خوین، جگر کردم آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم باز برمن، غم و اندوه مکرر افتاد یادم از لحظه لرزیدن دختر افتاد سخت تر زآنچه حسن دیده میان کوچه برمن این دشت بلا چند برابر افتاد یادم از عمه وبالای بلندی افتاد در کف شمر سر وکاکل و خنجر افتاد یادم آمددگر از،خیمه ودودوآتش درتداعی،نظرم آنچه پس در افتاد کاش هرگز نرسد بر سر کس ،آنچه شده صحنه هایی که به این چشم زخون تر افتاد دیده ام در پی ششماهه به پشت خیمه نیزه باران زمین در پی یک سر افتاد دیده گانم،همگی دیده درآن عصربلا نیزه هایی به دهان علی اصغر افتاد شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 🖤🖤 باز هم یاد اسارت افتاد خیمه ها راهمه غارت افتاد گل من دست حقارت افتاد به سرعمه جسارت افتاد بزم می بود لعینی آمد حرفی از بزم کنیزی آمد باغ یاس است که پرپر افتاد بر سر نی،سر اصغر افتاد چادر عمه وخواهر افتاد دم کاخ یزید،سر افتاد چادر عمه چقدپوشیده است سر او خصم زمین، کوبیده است داغ این دشت نرفته است،ز یاد همه ی حاصل من رفت به باد دیدم همبازی ام از ناقه فتاد آمد ه زجر و،ز ره زجرش داد لگدی زد به تنش زجرپلید کس چنین ظلم به اطفال ندید ،آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 🖤🖤🖤
❁﷽❁بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞 شهادت (علیه السلام ) السلام علیک یا من شهد المحنة والبلاء فی یوم عاشورا بریم در خونه ی امام باقر( علیه السلام ) باز برمن، غم و اندوه مکرر افتاد یادم از لحظه لرزیدن دختر افتاد سخت تر زآنچه حسن دیده میان کوچه برمن این دشت بلا چند برابر افتاد یادم از عمه وبالای بلندی افتاد در کف شمر سر وکاکل و خنجر افتاد یادم آمددگر از،خیمه ودودوآتش درتداعی،نظرم آنچه پس در افتاد کاش هرگز نرسد بر سر کس ،آنچه شده صحنه هایی که به این چشم زخون تر افتاد دیده ام در پی ششماهه به پشت خیمه نیزه باران زمین در پی یک سر افتاد دیده گانم،همگی دیده درآن عصربلا نیزه هایی به دهان علی اصغر افتاد شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 🖤🖤 نمیدونم الان تو مدینه، کنار قبرستان بقیع، آیا زائری هست ؟آیا کسی هست پشت دیوارهای بقیع برا غربت امام باقر گریه کنه؟ آقا شنیدم حاجیااز الان از مدینه همه رفتن، هیچ شیعه ای تو‌مدینه نیست امشب، اما اگه بخایم برا امام باقر روضه بخونیم روضه های امام باقر با همه فرق داره روضه میخوانم از زبان کسی که خودش داغ کربلا دیده در حوالی قتلگاه حسین ،خولی و شمر بی حیا دیده باقرالعلم اینچنین فرمود: جد ما را به پنج حربه زدند روایت از قول امام باقره لَقَدْ قُتِلَ بِالسَّیْفِ وَ السِّنَانِ وَ بِالْحِجَارَةِ وَ بِالْخَشَبِ وَ بِالْعَصَا [۱] پنج‌جور جد ما رو‌کشتن یه عده با شمشیر میزدن یه عده با نیزه میزدن یه عده با سنگ‌میزدن یه عده با چوب میزدن ، پیرمرداشون با عصا میزدن ای کاش همینجا تمام میشد سادات منو ببخشند وَ لَقَدْ أَوْطَئُوهُ الْخَیْلَ بَعْدَ ذَلِکَ [۱] بعد همه ی اینها بدن نازنینشو با اسبهاشون لگدمال کردن باقرالعلم اینچنین فرمود: جد ما را به پنج حربه زدند لشکری با تمام بی رحمی به غریبی هزار ضربه زدند شعربلنده ،خلاصه کنم همه ی اینا رو امام باقر میگه من میدیدم یه مرتبه دیدم داد زد داد زینب بلند شد اینجا پسر مادر مرا نزنید قربونت برم عمه ی سادات داد زینب بلند شد اینجا پسر مادر مرا نزنید تن صد چاک و بی دفاعش را دیگر اینگونه با عصا نزنید آه امام صادق فرمود: اون زین اسبی که بابای ما رو به توسط همون زین اسب، مسموم‌کردند اون زین اسب رو ما اهل بیت آویزان کردیم منتظریم منتقم بیاد میخام یا امام صادق، این یه زین اسب بود اینطوری شما رو عزادار کرد اما دلها بسوزه برا اون لحظه ای که امام زمان تو زیارت ناحیه فرمود: اسب بی صاحب با خواری و ذلت برگشت سمت خیمه ها ،یه مرتبه همه ی مخدرات از خیمه ها بیرون دویدند، نگاه کردن دیدن زین اسب واژگونه، هر کسی یه سؤالی میکرد یکی سؤال میکرد ذوالجناح داداشم چی شد؟ یکی سؤال میکرد ذولجناح بابام‌وقتی میرفت لباش خشکیده بود !بگو ببینم به بابام آب دادن یانه؟ صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله هر جا نشستید سه مرتبه صدا بزن یا حسین [۱]بحارالانوار جلد ۴۵ ص ۹۱ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِڪْ ألْـفَـرَج 🎤مداح : حاج آرمین غلامی 👆🏻 ۱۴۰۳ حجت الاسلام میرمعینی کربلا (مجنون) 🤞👇👇 ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
بسم الله الرحمن الرحیم برای کشتن تو زهر بی هوا آمد تمام حادثه درپای کوچه ها آمد جفای زین بنگر اینچنین بازهر کنار پیکر سرخت چه بی حیا آمد صدای ناله ی تو بین کوچه هاگم بود واشک غربت تو روی گونه ها آمد چکید نم نم اشکت،به خاک هجره شبی درون خانه به زاری شبی صدا آمد به زهرعاقبت ازپافتاده ای آقا برای داغ عظیمت دل منا آمد به تشیع تن توآمده اگرقاتل فغان که ناله ی طفل تو،تا خدا .آمد.. ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم من گدایی ازگدایان سرای باقرم همچو مرغی پرشکسته درهوای باقرم عالمی دیوانه میگردد به دورخانه اش من گدایم سائلم عبدسرای باقرم ابن سجادی و عالم شد اسیرخانه ات من هوادار غم وشور ونوای باقرم خرج عشقِ تو نمایم زندگی وعمرخود من گرفتاره گرفتاری بپای باقرم گرچه(مجنون) کمتراز ذره به درگاه شماست سرخوشم زیراغلام بینوای باقرم 📕 ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم رخت عزا رابه تنم کرده ای شال غمت راکفنم کرده ای عشق توباقر چه ها کرده است عالم عزای توبپا کرده است مراغمت بسته به زنجیرکرد مرا ازاین سفره نمک گیر کرد فقط به این اشگ وعزا دلخوشم حضرت باقر ع به شما دلخوشم چشم من از داغ تونمناک گشت دامن آلوده ی من پاک گشت به روی زین زهری. ای باوقار لمس شده پیکرت ای شهریار نفس نفس مزن ز زهر جفا فتاده ای چراتو درکوچه ها بعده سه روز .جان توسپردی غریب. صحن بقیع خاک شدی بی حبیب ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم به زهرکینه کسی بی قرار وتنهابود ز زهر زین چقدر دل فکار وتنها بود به زهرکینه تمام جوارحش میسوخت کسی حزینه وبی غمگسار تنهابود به زهرکینه جگر پاره گشته حضرت عشق امام شیعه درآن گیر ودار تنهابود به زهرکینه گل من ز دست وپا افتاد غریب وخسته وچشم انتظارتنهابود زسوز زهرجفا پیکرش چه میسوزد به کوچه ها چقدربی قرار وتنهابود به یادعمه وآن خیمه ی بدون عمود به فکربودو درآن گیر ودارتنهابود طناب ودخترکان و واسیری زینب برای این همه چشم انتظار وتنهابود ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم زهرجفاتمام تنت پاره پاره کرد سمی کشنده آن بدنت پاره پاره کرد زهری به زین اسب توآغشته کرده اند زهرجفا تن وبدنت پاره پاره کرد ازحنجرت امیدسخن گفتنی نبود هرتارصوتی سخنت پاره پاره کرد یک کوه درد بر سروجانت نشسته است شعله تمامی چمنت پاره پاره کرد ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم ازهمان زهر به زین بال وپرم درهم ریخت درمدینه بین کوچه جگرم درهم ریخت ازعطش دم نزدم گرچه تنم آب شده ازهمان زهرشرربار سرم درهم ریخت پسری کو که بیاید. سر بالین پدر صادق آمدبه سر من پسرم درهم ریخت پنجمین اخترعشقم.باقرم .عشق نبی زین همه درد وبلا چشم ترم درهم ریخت ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم زین زهرآلوده آیا دیده ای پیرمردی راتوتنها دیده ای زین اسبت راعدو زهری نمود زهرکینه باعث مرگ توبود زین زهرآلوده در دست هشام شدمهیا بهر قتل آن امام زین زهرآلوده گشته قاتلت زهر زین آتش زده بر حاصلت زین زهر آلوده برجسمت نشست عضوعضوپیکرت ازهم گسست زین زهرآلوده پایت رابرید ازسرهرتاولش خون میچکید زین زهرآلوده پیرت کرده است زین جهان گویاکه سیرت کرده است بی سبب جانت گرفته دشمنت دیدصادق. آن. کبودی تنت شدکبود از زهره کینه پیکرت میکنی هردم تویاده مادرت باقره آل محمد الامان گیرد این مجنون زکوی تونشان ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم کشته ی آن زین زهرآلوده آقاگشته ای بهر رفتن زین دیار آقامهیاگشته ای توکه عمری در. ره احقاق حق کوشیده ای بین یارانت چقد مولاتوتنهاگشته ای دیدمت درکوچه ها نقش زمین گردیده ای راه رفتن نیست درپایت مهیاگشته ای زین اسب وپای دلبر .گشته مثل یک دگر وای من باقربه کوچه ازچه تنهاگشته ای تاهشام آن والی شهرمدینه بدنمود دیدم آقا ازجفاتنهای تنهاگشته ای لمس گردیده دوپایت ازفشار زهر زین آمدی زهرجفامونس به غمهاگشته ای امر کردی تابرایت درمنا گریه کنند لیک خسته ازهمه نامردمی ها گشته ای گفت (مجنون )بوده باقر ع .بین عاشوراییان آب میبینی ولی .لب تشنه مولا گشته ای ✅ @majnon1396