eitaa logo
- مجنون‌ِ لیلی 🇵🇸 -
968 دنبال‌کننده
931 عکس
505 ویدیو
20 فایل
. یه طلبه دهه هشتادیِ متعلق به سال ۵۷" پریشانِ نجف🍇 . {مرید‌حضرت‌صدو‌هجده💚} . . میشنوم" https://daigo.ir/secret/7141800654
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسجود
تصدّقت گردم! فردا خلیل الرّحمن ، پسرش را به قربان‌گاه می‌فرستد تا در طیِ مراتبِ بندگی ، سر بکشد ؛ شوکرانِ «قالوا بلیٰ» را. پیغامِ ظهرِ هلاکت را ، مَلِک وحی به ابراهیم رساند ؛ به او بگویید: « هزینه رستگاری‌ خویش را ، خود باید بپردازد. پس دست از گریبانِ خنجر بِکِش و این گلویِ سفید را خضاب مکن! » خبر واصل شد و بقول محی الدّین ؛ «تعبیر لازم است و عبوری باید». قوچی آمد تا از نشانه عبور گردد: « وفدیناه بذبحٍ عظیم » و اسماعیل فارغ شد. جان عالمی به‌ قربانت! سی روز دیگر ، حسین ( آنکه جان شما نیز به قربانش!) نوه‌ی آخرین فرستاده‌ی حقّ ، و فرزند زهرا(سلام اللّه علیها) به خواستِ خود ، برای اتمام حجِّ خویش و وصول به بالاترین قلّه‌ی توحُّد ، به سرازیریِ گودیِ گودال رهسپار است. او به‌فرمان « اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا» همه‌ی اسماعیل هایش را به قربان‌گاه کربلا می‌فرستد! و هاجر هایش را به صحرای بلایا ؛ « إِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ أَنْ یَریهُنَّ سَبایا» ای جان اسماعیل به فدای اصغرش و جان هاجر به قربان رقیّه‌اش! اکنون از خود بپرس! اگر هزینه رستگاری ابراهیم با خود اوست ، هزینه رستگاری عالم با کیست؟! میز عالم را چه کسی حساب می کند؟! و در این قمار هستی ، تک خالِ بُرد‌-بُرد را چه کسی می کشد؟! حسین در ظهر عطش ، بر بلندایِ تاریخ ایستاد ، نفسش را حبس کرد؛ آرام و با وقار سخن از منّت بر فرزند رسول خدا گفت! پارچه را از عُنُق طفل رضیعَ‌ش کنار زد ، سفیدی‌اش را نمایان کرد ، هرچه حرف زد ، هیچْ گوشِ شنوا نبود! الّا پسرش ، که من الأذن الی الأذن ، سر تا پا گوش شد! خون رنگینِ اصغرش را به آسمان سرخِ روز دهم پرتاب کرد ؛ تا از آن ، نقش کهکشان هدایت بر فراز سقف زمین ، رنگ ببندد. طرحی به رنگِ عشق! حال تو ای سالک حقیقت ، با کدامین لبیک به خدای خود خواهی رسید؟! و خود را به کدامین مسلخ خواهی برد؟! رستگاری خودت و یا رستگاری عالمین؟! دهم ذی الحجّه یا دهم‌محرّم الحرام؟! قربان یا عاشوراء؟! طرح از: رضا دالوند