eitaa logo
مجنونم عمار
167 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
بسم الله بازهم میروند این بار شاید،از یادها ساده،با احساس وشهدا سلام سخن کوتاه در کوی نیک نامان ماراگذرندادند گرتو نمی پسندی تغییر ده قضارا... اینجارا مدفن نفس خودکرده ام تا خودی دیگر ازنو بسازم اهل دلش پاشه بیاد یاعلی. دریافت نظرات👇
مشاهده در ایتا
دانلود
به همه میگفت : " ان شاءالله شهید شی " روی کار برای شهدا تاکید داشت میگفت کار برای شهدا جذبش بالاست.. دعای همیشگی اش در آخر جلسه ها به مانند حسرتی نمایان میشد: خدایا ما را به قافله خمینی و بسیجیانش برسان.. 🕊 @majnonamamar
♥️عشــق را خواهـی بسنجی عهد و ایمـانش بسنج آنکه پای دین خود جان می دهد عاشق تر است... ♥️ @majnonamamar
💫✨ "اشهد ان " شما زنده تر از ما هستید! مرگ در مسلک ققنوس ندارد جایی ... 💫✨ ♥️ @majnonamamar
✅ همیشه حرفش این بود واسه کی کار میکنی؟ میگفتم: امام حسین.. میگفت: پس حرف ها رو بیخیال کارت خودتو بکن جوابش با امام حسین... ♥️ @majnonamamar
میگن وقتی شهید میشی که تعداد رفقات تو گلزار، بیشتر از شهر باشه... ...🙏 یکی از تیکه کلام های قشنگ شهید محمدخانی این بود که «بریم خلدبرین...» شهدا را با صلواتی یاد کنیم🙏 ♥️ @majnonamamar
💫✨ "اَشهَدُ اَنَّ " شما زنده تر از ما هستید! مرگ در مسلک ققنوس ندارد جایی ... 💫✨ @majnonamamar
تیکه کلامش این بود خودتو خرج امام حسین کن..." 🔷🔸 🆔@majnonamamar
هدایت شده از حاج عمار
دعای روز پنجم به نیابت از - - - - - - - - - - - - - - @haj_amar_abdi - - - - - - - - - - - - - -
17.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشا آنان را که ارباب پسندد... حرم حضرت رقیه سلام الله علیها - روایتی عجیب از شهید محمدخانی..😭💔 خوش به حالت محمدخانی! خوش به حالت.....
•[🕊]•دارایی‌ات‌را ازدست‌اگردادی شهیدنمۍ‌شوی، بادست‌اگردادی ‌شهیدخواهے‌شد.. ••[ڪسےڪہ‌اهل‌دنیانیست... فقط‌باشهادت‌آرام‌مےگیرد...♥️ ]•• 💛🌱 🔷🔸 🆔@majnonamamar
برشی از کتاب: (زندگینامه‌ی سردار شهید محمدحسین محمدخانی) صبح بین ساعت شش و هفت بود که آن مکالمات پشت بیسیم را می‌شنیدیم. فرماندهی ایشان را صدا کرد و گفت که اتفاقی در محور کناری ما افتاده، الان مسلحین از نقطه‌ای می‌خواهند به این محور نفوذ کنند،اگر آنجا سقوط کند محور ماهم آسیب می‌بیند. . او با اینکه شناختی از آن زمین و منطقه و آن محور کنار دستی نداشت، قبول کرد. شب قبلش می‌گفت: متنفرم از اینکه توی زمینی که نمی‌شناسم، عملیات کنم. . این بار را به دوش کشید، بخاطر اینکه زحمت چندروز گذشته‌ی بچه ها هدر نرود و خط شکسته نشود. آنجا نقطه‌ی مسئولیت او نبود. چهار پنچ نفری راه افتادند. شبانه رفتند برای شناسایی؛ صبح عملیات درگیر شدید شدند. به روشنایی خورده بودیم. یک مقدار کار گره خورد. شش هفت صبح بود که حاج عمار شد. نیروهای غیر ایرانی پشت بی‌سیم میگفتند:حاج عمار اُستُشهِدَ... . سریع از اتاق عملیات گفتیم:حاج عمار شهید نشده،حالش خوبه، فقط کمی جراحت داره. . گفتیم مجروح شده که شیرازه‌ی کار از هم نپاشد. این نیروها دو سه سال بود که با حاج عمار کار می‌کردند، نمی‌خواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود. پشت بیسیم گفتیم: فلانی، نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه بشن و روحیه‌شون رو از دست بدن. از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود. یکی از دوستان از پشت میزش افتاد کف اتاق، از حال رفت. پاهایش را دراز کردیم. به هوشش آوردیم و آب و قند دادیم بهش. به فکر این بودیم که چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم. کسی که جنگنده، خستگی ناپذیر، شجاع و مدیر باشد و با نیرو ها بجوشد. واقعا کسی را نداشتیم. . بعد از شهادت حاج عمار گفت: کمرم شکست! . دوستانی که جنازه‌ی حاج عمار رو دیده بودند، میگفتند:مثل کسی بوده که روز ها و شب‌های متمادی عملیات کرده و حالا از فرط خستگی خیلی راحت خوابش برده... . . 🔷🔸 🆔@majnonamamar
•[🕊]•دارایی‌ات‌را ازدست‌اگردادی شهیدنمۍ‌شوی، بادست‌اگردادی ‌شهیدخواهے‌شد.. ••[ڪسےڪہ‌اهل‌دنیانیست... فقط‌باشهادت‌آرام‌مےگیرد...♥️ ]•• 💛🌱 🔷🔸 🆔 @majnonamamar