کسایی که میجنگن، زخمی هم میشن!
دیروز با گلوله، امروز با حرف
شهدا وقتی تیر میخوردن میگفتن فدای سر مهدی فاطمه..
تویی که داری برای امام زمانت کار میکنی
یا به عشق آقا چادر سرت میکنی
یا یه پسر/دختر با ایمانی!
وقتی مردم با حرفاشون بهت زخم زدن.
تو دلت با خودت بگو!
فدای سر مهدی فاطمه:)
آقا خودش بلده زخمت درمون کنه
هِجراטּبَساَستاِیپســـــرفآطِمہ؛بیآ
شآیَدڪهمَرگجِسمِمَراسَهمِگورڪرد:)
♥️¦⇠#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
🥀¦⇠#جمعہهاےانتظار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجیب یاد محرمت میوفتم :)
یاد تعزیه خوانی و موکب های اربعینی!
یاد گذر کردن از خیابونها با بچه های هیئتی!
خلاصه که آقاااااا عجیب هواتو کردم 🙃
امامصادق "علیه السلام"
یکبار به شدتگریهمیکردن
گفتنآقاجانچراگریهمیکنید؟
امامفرمودن :
خودم رو یك لحظهگذاشتم
جایشیعیانماندر
غیبتمهدی(عج)
سختاستخیلیسخت...💔
#استادپناهیان
🌱✨
#تلـــنــگـــــــراݩہ
#التماس_تفکر:)
حدود سالهای 61و62، زمانی که شهید بابایی فرمانده پایگاه اصفهان بود، یکی از پرسنل نقل کرد:
در شب جمعه ای به طور اتفاقی به مسجد حسین آباد اصفهان رفتم. در تاریکی متوجه شدم صدایی که از بلندگو به گوش می آید خیلی آشناست.
پس از پایان دعا که چراغها روشن شد، دیدم که حدسم درست بوده. کسی که دعای کمیل می خوانده است سرهنگ بابایی است. خوشحال شدم و جلو رفتم. سلام کردم و گفتم:
-جناب سرهنگ! قبول باشد ان شاءالله.
اطرافیان با شنیدن کلمه«سرهنگ»، به شهید بابایی نگاه کردند. بعد از احوالپرسی که با هم کردیم، از چهره او دریافتم که ناراحت است. وقتی علت را جویا شدم، پاسخ دادند:
-کاش واژه سرهنگ را نمی گفتی.
فهمیدم که تا آن لحظه کسی از اهالی آن منطقه شهید بابایی را نمی شناخته و ایشان هرشب جمعه به عنوان شخص عادی به آن مسجد می رفته و دعای کمیل می خوانده است.
پس از این ماجرا او دیگر در آن مسجد دعای کمیل نخواند: زیرا همیشه دوست می داشت تا ناشناس بماند.:)))💔
https://eitaa.com/joinchat/2445017280Ca6254edf42