#داستانک
یک غذا خوری بین راهی بر سر در ورودی اش با خط درشت نوشته بود:
شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آنرا از نوه ی شما دریافت خواهیم کرد!
راننده ای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فورا پارک کرد و وارد رستوران شد و ناهار مفصلی را سفارش داد و نوش جان کرد.
بعد از خوردن غذا، سرش را پایین انداخت که بیرون برود.🚶♂
ولی دید پیش خدمت با صورت حسابی بلند و بالا جلویش سبز شده است...
با تعجب پرسید: مگر شما ننوشته اید پول غذا را از نوه ی من خواهید گرفت؟
پیش خدمت با خنده جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت ولی این صورت حساب مربوط به پدر بزرگ مرحوم شماست!🌿
✅ اين داستان، حقيقتی را در قالب طنز بيان می دارد که کاملا مصداق دارد. ممکن است ما کارهایی را انجام دهيم که آيندگان مجبور به پرداخت بهای آن باشند!
حواستون جمع باشه
https://eitaa.com/joinchat/2445017280Ca6254edf42
📌
درخت گردو...🌳 درخت گردوی حیاط خانه، چند سالی بود که خشک شده بود و میوه نمیداد. مجبور شدیم قطعش کنیم. قسمتی از تنه را فامیلها برای بساط کباب و قلیان بردند. قسمتی دیگر ماند گوشهٔ انبار. 🪵 محرم که رسید و بچههای هیأتِ کنار خيابان، بساط چای را دایر کردند، قسمت باقیماندهٔ تنهٔ درخت را بردیم برای آنها. با خودم گفتم: خوشبهحال تنهٔ درخت که عاقبتبهخیر شد و در دستگاه امامحسین سوخت. کاش عاقبت ما هم ختم به خیر شود! ختم به سربازی امامزمانمان و خدمت به او. 📖 #داستانک
˹🙂📚˼
آوردهاندكهچونپیامبر(ص)فرمود:
كهدوستیكنیدبادوستانخدا
ودشمنیكنیدبادشمنانخدا.
یكیبرخاستوگفت:
یارسولالله!
دوستخداكیستودشمنخداكیست؟
پیامبر(ص)اشارهكردبهجانب
حضرتمرتضیعلی(ع)وفرمود:
« ولی هذا ولی الله و عدو هذا عدو الله »
دوستاینمرددوستخداست
ودشمناودشمنخداست.
فرمودند؛دوستاورادوستدار؛
اگرچهکشندهپدروفرزندتبود!
ودشمناورادشمنبدار؛
اگرچهپدروفرزندتبود.
_داستانعارفان،کاظممقدم
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🤲🏼🥀
#داستانک