eitaa logo
مَجْنون‌ِواژه‌ها
180 دنبال‌کننده
737 عکس
126 ویدیو
5 فایل
سفری عاشقانہ به دنیای توهم... شایدهم واقعیتــــ .... آخَرْ، حقیقتِ رویا....وجودش در ذهن است!... پس چه باڪ که وجودِذهن به خلق دنیا درآید؟(: عزیزجان... خـــوش اومدی♡ کپی؟آزاد(: کنارش لطفاً یه صلواتم خرج ظهورش شنوندتونم https://daigo.ir/secret/73094925
مشاهده در ایتا
دانلود
مَجْنون‌ِواژه‌ها
💔🙃
کنارمون‌نیستن‌ولی‌کنارمونن...(:
هوای خوبی بود.... خوب که می‌گویم، نه از آن خوب الکی‌هایِ همیشه(: از آن خوب‌هایی که عجیب به دلت می‌چسبد‌‌‌... آن‌هم بعد هفته‌ای تاریک و ظلمات. روز قشنگی هم بود. صبح الطلوع میهمان بابا جانمان شده بودیم. عیدی می‌گرفتیم و هدیه می‌کردیم. خنده، عکس، شادی، همه در نگاه‌ها غوطه می‌خورد. اما دلهایمان...آشوب بود. چیزی بر دلمان چکش می‌زد؛چیزی نوازشش می‌داد. حالش خوب است...؟ حالش خوب نیست...؟ همین حرفها و دلواپسی ها. ناگهان دنیایمان تاریک شد. حالش خوب نبود و ... ای کاش خوب نبود! او دیگر نبود که حتی حالش خوب نباشد.. او رفته بود... پرواز کرده بود و.. مارا تنها گذاشته بود. افکارم درهم و برهم شده و اشک ناخودآگاه صورتم را خیس کرد. باز هم دیر شناختیم. باز هم قدر ندانستیم... دلم کباب بود. در خونِ‌دل‌ خوردن‌هایِ‌ خود می‌غلطید و فریاد می‌زد: چقدر مظلوم بود! چقدر تنها...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایانِ‌کار‌ِسرباز‌امام‌زمان(عج).. شهادت‌است:)🌱🖤
گفتم تنها... یاد پدرش افتادم.. او هم تا زنده بود، تنها بود... وقتی رفت فهمیدند چه کسی بود. می‌گفتند مگر علی هم نماز می‌خواند؟ حال هم می‌گویند مگر ابراهیم دلواپس مردم بود؟ به راستی صندوق دولت هنگامی که به ریاست رسید خالی بود؟ یعنی راست است که داشت پرمی‌‌شد؟ واقعا نرخ بیکاری کم شده بود؟ اصلا..اصلا او... در کوه چه می‌کرد؟ به تبریز چرا می‌رفت؟ از سد چرا بر می‌گشت؟ از اعماق وجودم فریادی تا لب‌هایم می‌رسد اما نوا نمی‌دهد. خفه شده، با هق‌هق‌هایم بیرون می‌آید. زمزمه می‌کنم: مارا ببخش سیدِبزرگ.. مارا ببخش.💔 -سیدِبزرگ-
هدایت شده از بـ𓂆‍راے‌او
چالش . حالتون اگه یه مداحی بود اون چی بود . این پیامو فور کنین مداحی رو زیرش بفرستین . فور میکنم اینجا . .
-بسم‌‌الله-
السلام علی المهدی🖤🌱
سید‌رفتی‌ویک‌دنیا‌روعوض‌کردی(:
مَجْنون‌ِواژه‌ها
_ولی می‌دونی چیه... عکس تو به ثابت موندن داخل قاب‌ها نمی‌یاد(:
‌گرچه این شهر شلوغ است ولی باورکن . . . آنچنان جای تو خالیست، صدا می‌پیچد :)💔 -شاعرانهـ-
🍃🖤‏امام صادق علیه السلام‏🖤🍃 همیشه به آن‌ها که از مقام از تو پائین ترند نگاه کن و هرگز به بالاترها نظر نکن، اگر چنین کنی از زندگی راضی خواهی بود. الکافی، ج ۸، ص: ۲۴۴ 🖤🍃
مَجْنون‌ِواژه‌ها
《اللّهمّ إِنَّا لَانَعلَمُ مِنهُم إِلّا خَيراً》
مَجْنون‌ِواژه‌ها
چقدر امروزتنها بودین آقا؛) چه بغضی که بخاطر مردم‌نشکست؛) و چقدر صبور؛) خداحفظتون کنه برامون؛)
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر هر ایرانی باشرف واجبه اینو ببینه و نشر بده🙃 تا اون دنیا شرمنده‌ی شهیدرئیسی نشیم...💔 -شهیدجمهور-(:
-بسم‌‌الله-
السلام علی المهدی🖤🌱
ولی مشهد با دیدنت بارونی شد خادم الرضا...(:🙃
مَجْنون‌ِواژه‌ها
روز عجیبی است. بغضی بر گلویم چسبیده.بغضی که از صبح... نه! از دوشنبه‌ی پر از غم رفتنت، قصد کشتنم را دارد. دیرتر راه افتادیم... دیرتر که می‌گویم، منظور ساعت اصلی قرار جمعیت است. یعنی درست ساعت ۲ ظهر! البته ساعت ۲ به قرارگاه عاشقی‌امان رسیدیم.. سلامی عرض آقایِ‌صاحب عزا کردیم و تسلیت گفتیم..پروازِخادمِ‌مهربان‌را..(: حرم هنوز خلوت بود. مردم پراکنده نشسته بودند. عده‌ای روبه‌ری درب‌های ورودی اتراق‌کرده، نشسته بودند و عده‌ای خسته کنار آبخوری‌ها انتظار می‌کشیدند... کودکان‌هم مانند همیشه پایِ کار انقلاب و آماده... همراه شیطنت‌های شیرینشان..(: همه منتظر بودند. و لحظه‌ به لحظه به جمعیت افزوده می‌شد... در حال و هوای خود بودیم که ناگهان... قطره‌ای اشک پر چهره‌ام چکید... آسمان‌هم از فراغت به شیون آمده بود...💔 انگار می‌خواست قبل ورودت، قدمگاه‌هایت را در حرمِ آقای مهربانی ببوسد... عجب انتظار دلگیری🙃 -خادِمُ‌الرضا-
مَجْنون‌ِواژه‌ها
گفتیم از مسیر حرم اگر سوی تو بیاییم جمعیت کمترند.راحت‌تر ملاقاتت خواهیم کرد (: گفتم راحت‌تر؟ خنده‌ام می‌گیرد! حرم آن زمان هنوز خلوت بود.اما زمانی که به سویت شتافتیم... شگفتی وجودمان را در برگرفت. جمعیتی چفت در چفت، شانه به شانه، به سوی تو می‌شتافتند! عجب جمعیتی بود ! یاد حسین افتادم! یاد کربلا! انگار اربعینی دیگر بر پا شده بود. همان نوحه‌ها. همان کمک‌های همدلانه(؛ یکی آب می‌داد و یکی راه باز می‌کرد... انگار عمودی به عمودی دیگر "کربلا" نزدیک‌تر می‌شد. هر لحظه فشرده‌تر.. گریان‌تر.. هرلحظه...مشتاق‌تر(: -اربعینِ‌شهادت-