eitaa logo
‹همدلـے مذهبـے🌙›
238 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
بسم رب نوࢪ'🤍 اینجا؟ پاٺــوق‌مذهبےایٺـٰا🤍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌من؟ یه پسر دهه هشتادی:)) ارتباط با من: @Majnoon11
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سربازِ ولایت
26.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فراخوان ثبت نام بازیگری در" بزرگ ترین نمایش میدانی در غرب استان مازندران " نمایش بزرگ" راز سرزمین عشق" جلوه ای از تاریخ پرشکوه استان مازندران 🔴علاقمندان جهت ثبت نام می‌توانند به دو طریق زیر اقدام نمایند👇👇 _________☑️☑️____________ تماس تلفنی👇👇 🔹 آقای حاتمی: 09022981398 🔹آقای بالی: 09366170347 @Amir_hoseiin_bali :پیام رسان🔰 _________☑️☑️_____________ 🇮🇷دومین کنگره ملی شهدای مازندران🇮🇷 🇮🇷قرارگاه خادم الشهداشهرستان نوشهر🇮🇷  https://eitaa.com/khademin_noshahr
"یاعلی" از جان بگو و جان بگیر...
در شهرِ غریب ، از وطن می‌گویم از حسرت کربلا سخن می‌گویم اما به خدا اگر که زائر بشوم ... در کرب و بلا هم از حسن می‌گویم 💔
دریابه‌ِچَشم‌ِگِریه‌ِکُنانَت ‌چُو‌شَبنَم‌اَست یَعنی‌که‌ِهَرچه‌ِگِریه‌ِکُنِم‌ اَزغَمَت‌کَم‌اَست...😔
عطر‌سیب‌ِ‌حرمت‌دل‌زِ‌دلم‌برده‌حسین؏ حسرت‌دیدن‌گنبدت‌به‌دلم‌مانده‌حسین؏
امام حسین زندگیمی ارباب♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اونجاش‌که‌میگه : هر‌کی‌غم‌یکیو‌‌‌خورد ، من‌غم‌کربلا .. روی‌جنازم‌بکشید‌پرچم‌کربلا💔 ..
عشق ُ‌مهمون‌دلم‌‌کردی ‌‌.. خواب‌میدیدم‌بغلم‌کردی ‌‌‌..
حیف ِ‌آدم‌بمیره‌تو‌حسرت‌کربلا💔 .. روی‌جنازم‌بریزید‌تربت‌کربلا ..
✋ اگه‌کسی‌تو‌کُما‌باشه؛ خانوادش‌همه‌منتظرن‌ڪه‌برگرده... خیلیامون‌تو‌کمای‌گناه‌رفتیم؛ اَهل‌بِیت‌منتظرمون‌َند... وقتش‌نشده‌که‌برگردیم؟! استغفر‌الله‌ربےواتوبہ‌الیہ❤️
وقتی‌کہ‌خشمگیݩ‌شدے... بہ‌جاے‌اخم‌کࢪدݩ😡 لبخندبزݩ🙂 • ببیݩ‌چقدࢪ‌باعث‌میشہ که‌شخص‌مقابڵ ازحسݩ‌اخلاقٺ لذٺ‌ببࢪه...🌱 با‌اینک‌حق‌باخودتہ...🌿 •دࢪࢪوایاٺ‌داࢪیم‌کہ‌هࢪبنده‌اے، بعدازغضب‌بتونہ‌خودش‌ࢪو‌کنتࢪڵ‌کنہ...🖇 خداآࢪامش‌وایماݩ‌به‌اوعطامیکند...:)🍃
🌺نوشتی در قفس هستی نوشتم پس رهایم کن نوشتی عاشقم هستی نوشتم پس صدایم کن نوشتی ساکتم امّا صدایم بشنو ای خاکی نوشتم خاکی ام امّا بیا امشب خدایم کن نوشتی خود خدا هستی نوشتم پس چرا پستم؟ نوشتی چون که مغروری نوشتم خاکِ پایم کن نوشتی دستِ من گیر و نوشتم پای من گیر است نوشتی پای خود وا کن نوشتم پس دعایم کن نوشتی از دعای ما فقط یاری شوی گاهی نوشتم ریش و قیچی را ببین شاه و گدایم کن نوشتی تو گدای ما منم شاهِ جهانِ تو! نوشتم تاجِ سر هستی بیا مهرت عبایم کن نوشتی مهرِ ما شامل شود هر عاشقِ مستی نوشتم مست و بی عقلم بیا هوشی عطایم کن M‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از عارفی پرسیدند: از کجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟ او جواب داد: اگر برای امام‌زمانت‌ کار میکنی یا تبلیغی انجام می‌دهی و خلاصه قدمی بر‌می‌داری و به ظهور آن حضرت[عج] کمک‌ می‌کنی بدان که بیداری؛ و الاّ اگر مجتهد هم باشی در خواب غفلتی! 🥀     حضرت _ عشق _ ابا عبدالله   🥀
🌿🖤 آدم‌ها آرام آرام پیر نمی‌شوند! آدمها در یک لحظه با یک تلفن با یک جمله با یک نگاه با یک اتفاق با یک نیامدن با یک دیر رسیدن با یک "باید برویم" و با یک "تمام کنیم" پیر می‌شوند🥀 آدم‌ها را لحظه‌ها پیر نمی‌کنند! آدم را آدم‌ها پیر می‌کنند! سعی کنیم هوای دل همدیگر را بیشتر داشته باشیم؛ همدیگر را پیر نکنیم(:♥️
سپاه پلکهایش چند لشکر را تکان می داد علی با خطبه خوانی قلب منبر را تکان می داد به وقت زُهد سلمان را کرم می کرد و حاتم را عیار راستگویی اش اباذر را تکان می داد خودش نه پلک بر هم می زد و اینگونه بی پیکار دل هر مالکی مانند اشتر را تکان می داد به یک ضربه سرش را می بُرید از تن به آسانی به سختی آن که وقت جنگ پیکر را تکان می داد و جبرائیل درسش را به حیدر چون که پس می داد علی بن ابیطالب فقط سر را تکان می داد همیشه بعد دیدار علی از بس تحیُر داشت یکی باید می آمد دوش قنبر را تکان می داد میان گرد و خاک جنگ تا او را ببیند هم علی بود آن که از جایش پیمبر را تکان می داد نه در دنیا دل ما را که نام مرتضی قطعاً به وقت مرگ هم اعضای نوکر را تکان می داد 🥀     حضرت _ عشق _ ابا عبدالله   🥀
🔶انرژی مثبت🔶 در قانون انیشتن داریم : E=mc2 یعنی انرژی از بین نمیرود، تبدیل میشود. راستی انرژی ما به چی تبدیل میشود!؟ به اخم کردن به تحقیر دیگری به عصبانیت به حسادت به افکار منفی ؟ ... یا انرژی‌مون تبدیل میشه به لبخند به تشویق به خندیدن به افکار مثبت به همکاری به هم نوع دوستی به امید به اعتماد به نفس ؟؟؟ کدام یک ؟؟؟ این ما هستیم که تصمیم میگیریم انرژی‌مان را به منفی یا به مثبت تبدیل كنيم ...
در جمعشان بودم که پنهانی دلم رفت باور نمی‌کردم به آسانی دلم رفت از هم سراغش را رفیقان می‌گرفتند در وا شد و آمد به مهمانی‌ دلم رفت رفتم کنارش، صحبتم یادم نیامد!! پرسید: شعرت را نمی‌خوانی؟ دلم رفت مثل معلم‌ها به ذوقم آفرین گفت مانند یک طفل دبستانی دلم رفت من از دیار «منزوی»، او اهل فردوس یک سیب و یک چاقوی زنجانی؛ دلم رفت ای کاش آن شب دست در مویش نمی‌برد زلفش که آمد روی پیشانی دلم رفت ای کاش اصلا من نمی‌رفتم کنارش اما چه سود از این پشیمانی دلم رفت دیگر دلم رخت سفیدم نیست در بند دیروز طوفان شد، چه طوفانی دلم رفت ‎.   ‎‎‎‎‎