ا♨️♨️♨️♨️♨️ا
❗️ آفرينش براي دوزخ!
⁉️ با توجه به اينکه بسياري از انسانها به کمال مطلوب نمي رسند و طبق آيه 179 سوره اعراف عاقبت آنها دوزخ است، آيا چنين آفرينشي با حکمت و عدل الهي سازگار است؟!
✍️ پاسخ اجمالی:
اولا: با توجّه دقيق به آيه 179 اعراف درمي يابم که هدف اصلي و اوّليّه آفريننده انسان، جهنّم بردن او نيست، بلکه اقتضاي خصوصيات، سبک زندگي، اختيار و عمل بعضي از انسانها جهنّمي شدن آنهاست. وضع انسانهايي که در اين آيه آمده (انسانهايي که فکر نمي کنند و گوش و چشم خود را بسته اند و در نتيجه هيچ بهره اي از هدايت نمي گيرند)، به چوب هاي بي ارزشي مي ماند که جز سوزانده شدن هيچ سرنوشت ديگري ندارند. سوزانده شدن چوبهاي بي خاصيّت تابع خصوصيّات آنهاست نه اراده اوّليّه صاحب چوبها. در لغت نيز معناي اصلي «ذَرَأْ» بسط و منتشر كردن چيزي پس از آفرينش آن است؛ يعني اين مرحله در جايگاهي بعد از مرتبه آفرينش قرار دارد.
ثانيا: اينکه طبق آيات قرآن و واقعيت موجود در انسانها، تنها عده کمي به مراتب بالاي کمال مي رسند به اين معني نيست که ديگران به هيچ مرتبه اي از کمال نرسيده اند و نيز اينطور نيست که اکثر انسان ها جهنّمي شوند؛ بلکه فقط آنها که با علم به بطلان يک عقيده از آن پيروي کنند چنين سرنوشتي خواهند داشت. خيلي از انسان ها بخاطر محيطي که در آن زندگي مي کنند و تحت تاثير تبليغات سوء قرار مي گيرند، مستضعف فکري به شمار مي روند و جهل و ناداني آنها ناشي از عناد و دشمني با حقّ نيست؛ و در نهايت اهل نجات خواهند بود.
ثالثا: منحصر شدن آفرينش خداوند به انسان هاي بهشتي به معناي پديد آمدن جبر است؛ زيرا ما از يک سو، اختيار انسان را به معناي امکان انتخاب بين اعمال شر يا خير تعريف مي کنيم، و از سوي ديگر بايد انسان هايي را تصور کنيم که جز خوبي چيزي را انتخاب نکنند و الا محکوم به عدم مي باشند. بديهي است که در چنين وضعيتي، اختيار معنا نخواهد داشت و همگي آن ها مجبور به بهشت رفتن خواهند بود.
✍️ پاسخ تفصیلی:
http://maaref.makarem.ir/l/0419019
#آفرينش #خلقت #دوزخ #جهنم #عدل #بهشت
#حکمت #انسان #خلق #کمال #جبر #اختیار
___________________________
📡 Channel: @makaremeshirazi
❗️ آفرينش برای دوزخ!
⁉️ با توجه به اينکه بسياری از انسانها به کمال مطلوب نمی رسند و طبق آيه 179 سوره اعراف عاقبت آنها دوزخ است، آيا چنين آفرينشی با حکمت و عدل الهی سازگار است؟!
✍️ پاسخ اجمالی:
🔹 اولا: طبق این آيه، هدف اصلی و اوّليّه آفريننده انسان، جهنّم بردن او نيست، بلکه اقتضای خصوصيات، سبک زندگي، اختيار و عمل بعضي از انسانها جهنّمی شدن آنهاست. وضع انسانهايی که در اين آيه آمده (انسانهايي که فکر نمی کنند و گوش و چشم خود را بسته اند و در نتيجه هيچ بهره ای از هدايت نمي گيرند)، به چوب های بی ارزشی می ماند که جز سوزانده شدن هيچ سرنوشت ديگری ندارند.
🔹 ثانيا: اينکه طبق آيات قرآن و واقعيت موجود در انسانها، تنها عده کمی به مراتب بالای کمال می رسند به اين معنی نيست که ديگران به هيچ مرتبه اي از کمال نرسيده اند و نيز اينطور نيست که اکثر انسان ها جهنّمي شوند؛ بلکه فقط آنها که با علم به بطلان يک عقيده از آن پيروي کنند چنين سرنوشتي خواهند داشت. خيلی از انسان ها مستضعف فکری به شمار می روند.
🔹 ثالثا: منحصر شدن آفرينش خداوند به انسان های بهشتی به معنای پديد آمدن جبر است؛ زيرا بايد انسان هايی را تصور کنيم که جز خوبی چيزی را انتخاب نکنند و الا محکوم به عدم می باشند. بديهی است که در چنين وضعيتی، اختيار معنا نخواهد داشت و همگی آن ها مجبور به بهشت رفتن خواهند بود.
✍️ پاسخ تفصیلی:
http://maaref.makarem.ir/l/0419019
📖 مطالعه بیشتر درباره حکمت الهی:
makarem.ir/maaref/fa/category/specials/111645
#آفرينش #خلقت #دوزخ
#جهنم #عدل #بهشت
#حکمت #انسان #خلق
#کمال #جبر #اختیار
________
❗️ نادرستی بیان قرآن در خلقت انسان از صلب مردان و سينه زنان!
پرسش: قرآن در آيه 6 و 7 سوره طارق مي گويد: «انسان از آبی جهنده خلق شده * که از صلب مردان و سينه زنان خارج می شود»، در حالی که علم ثابت کرده که جايگاه نطفه مرد و تخمک زن جايی ديگر است؛ آيا اين آيه با علم سازگار است!؟
✍️ پاسخ اجمالی:
در این دو آیه تنها سخن از نطفه مرد در ميان است؛ زيرا تعبير به «ماءٍ دافِقٍ»؛ (آب جهنده)، در آیه 6 درباره نطفه مرد صادق است نه زن. روى اين حساب شركت دادن زن در اين بحث مناسب به نظر نمى رسد. مناسب ترين تعبير همان است كه گفته شود قرآن به يكى از دو جزء اصلى نطفه كه همان نطفه مرد است اشاره كرده و بنابراین منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پيش روى انسان است چرا كه آب نطفه مرد از ميان اين دو خارج می شود.
✍️ پاسخ تفصیلی:
makarem.ir/maaref/l/0420861
#قرآن #انسان #خلقت #صلب #ترائب
❓ امکان تعدّد خدایان حکیم؟
پرسش: تعدّد خدایان حکیم چه فسادی به دنبال دارد؟ چرا نمی شود دو خدا در جهان وجود داشته باشد؟
✍️ پاسخ اجمالی:
تعدّد فرع محدوديّت است و آنچه محدود است متعدّد می گردد. به عبارتی، آنجا که محدوديّت متصور نيست، تعدّد نیز معقول نيست. بنابراین با کمال مطلق بودن خداوند در تمام ابعاد، جایی برای خدای دیگر متصوّر نیست. در متون دینی نیز برای یگانگی خداوند به دلائل متعدّدی از جمله «برهان تمانع» و «برهان فرجه» يا «تفاوت ما به الاشتراك، و ما به الامتياز» و ... اشاره شده است. بنابراین بحث از وجود خدایان متعدّد، هر چند حکیم، بی ثمر است. از طرفی در جهان آفرینش نظام و سیستم واحدی خود نمایی می کند، لذا وجود خدایان متعدد هرچند حکیم در عالم واقع منتفی است.
بر فرض وجود چند خدای حکیم، باید بروز و ظهور حکمت آنها در تکوین و تشریع متعدد باشد؛ اگر چنین اتفاقی رخ می داد جهان نابود می شد. در حالت فرضی دیگری باید همه این خدایان حکیم از یک «حکمت مورد اتفاق» تبعیّت کنند؛ امّا هر خدایی نمی تواند در حکمت خویش نسبت به موجودی دیگر نقص داشته باشد و خدای کامل چرا از حکمت دیگران تبعیت می کند؟! در حالت فرضی سومی، اگر خدایان متعدد حکیم از «حکمت یک خدا» تبعیّت می کنند، هم ایراد فرض دوم وارد است، هم اینکه در چنین فرضی وجود چند خدا «عبث» است و در حقیقت یک موجود خدایی می کند.
✍️ پاسخ تفصیلی:
makarem.ir/maaref/l/0414750
#خدا #توحید #حکیم #خلقت #حکمت