عادت نداشتم رمان بخوانم ، اصلا تا آن روز حتی یکبار هم رمان نخوانده بودم.
کودک که بودم در دست دایی ام کتاب قطوری دیدم پرسیدم چیست؟ گفت کتاب رمان
با خود گفتم کِی حوصله میکنی این همه را بخوانی ؟
گذشت...
برای خریدِ کتابی به کتابفروشی رفتم.
مرد فروشنده کتابی را به من نشان داد و گفت این کتاب را بخوان، مطمئنم از آن لذت میبری
گفتم چی هست؟
گفت یک رمان در مورد حماسه عاشورا
نگاهش کردم از سیصد صفحه بیشتر بود
تردید مرا که دید گفت
ببر اگر کتاب برایت جذاب نبود برگردان، من به همسرم گفته ام اگر خواندی و بدت آمد دویست هزار تومان هدیه داری نزد من ( آن موقع میشد با دویست هزار تومان نیم سکه بهار آزادی بخری )
خداییش توانست مخ مرا بزند
گرفتم و برگشتم
پنجشنبه شب کتاب را گرفته بودم و گمان کردم یک ماه ۴۰ روزی خواندنش طول میکشد اما شنبه صبح کتاب سیصد صفحه ای تمام شد
متن روانی داشت
سوژه خوب اسیر داستانی درجه یکی داشت
و مرا رمان خوان کرد
نامیرا نوشته ی صادق کرمیار از منظری زیبا به واقعه عاشورا مینگرد
من هم به شما پیشنهاد میکنم بخوانید و قطعا لذت خواهید برد
#ماه_محرم
#کتاب_بخوانیم
@maktab_eslami