مؤسسه حضرت خدیجه سلام الله علیها
💎 درب خانه فاطمه عليهاالسلام در منابع سني 🔹سند شماره ۱ در كتاب «الإمامه و السياسه»: تأليف: ابن قت
💎 عبداللّه بن مسلم بن قتيبه دينوري (اهل سنت عمری) (۲۱۲-۲۷۶) در كتاب «الإمامة و السياسة» چنين مى نويسد:
🔹انّ أبابكر رضي اللّه عنه تفقد قوماً تخلّقوا عن بيعته عند علي كرم اللّه وجهه فبعث إليهم عمر فجاء فناداهم و هم في دار علي، فأبوا أن يخرجوا فدعا بالحطب و قال: والّذي نفس عمر بيده لتخرجن أو لاحرقنها على من فيها، فقيل له: يا أبا حفص انّ فيها فاطمة فقال، و إن!! [۱]
ابوبكر از كسانى كه از بيعت با او سربرتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على (عليه السلام) آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر #هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را بر سرتان آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص (كنيه عمر) در اين خانه، #فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: #باشد!!
🔸ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناكتر و دردناكتر نوشته است، او مى گويد:
ثمّ قام عمر فمشى معه جماعة حتى أتوا فاطمة فدقّوا الباب فلمّا سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها يا أبتاه رسول اللّه ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب، و ابن أبي قحافة فلما سمع القوم صوتها و بكائها انصرفوا. و بقي عمر و معه قوم فأخرجوا علياً فمضوا به إلى أبي بكر فقالوا له بايع، فقال: إن أنا لم أفعل
فمه؟ فقالوا: إذاً و اللّه الّذى لا إله إلاّ هو نضرب عنقك...! [۲]
عمر همراه گروهى به در #خانه_فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبت هايى به ما از فرزند خطاب و ابى قحافه رسيد، وقتى مردم كه همراه عمر بودند صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند، ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند، بيعت كن، على (عليه السلام) گفت: اگر بيعت نكنم چه مى شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى زنيم...
📖[۱]الامامة و السياسة: ۱۲، چاپ مكتبة تجارية كبرى، مصر
📖[۲]الامامة و السياسية، ص ۱۳
https://eitaa.com/hazrat_khadige