بیست و هشتم محرم
شهادت حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها)
هنگامی که کاروان #اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به شهر #بعلبک لبنان رسیدند، اهالی شهر استقبال کردند و شهر را آذین بسته و شادی کردند و #امام_سجاد (علیهالسلام) آنان را #نفرین فرمودند،
اما #مصیبتی بزرگ در این شهر واقع شد و آن #شهادت یکی دیگر از #دخترهای امام حسین (علیهالسلام) به نام #حضرت_خوله (سلاماللهعلیها) بوده است،
#حضرت_خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) بنابر مشهور در این شهر بر #اثر شدت رنج و مصائب و #شکنجهها و بر اثر #تشنگی و #گرسنگی بسیار به #شهادت رسیدند، #امام_سجاد (علیهالسلام) بر پیکر خواهرشان #نماز خوانده و آن حضرت را #دفن فرمودند،
سپس #امام_سجاد (علیهالسلام) برای مشخص بودن این #قبر شریف، در #کنار آن #درختی کاشتند که تا به امروز در این محل باقی مانده است،
#حرم حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) در #بعلبک لبنان مورد احترام زیاد و #زیارت گسترده شیعیان و حتی غیر شیعیان این کشور بوده و #معجزات و #کرامات بسیاری دیده و نقل شده است،
مهمترین آنها #جاری شدن #خون از #ضریح و #دیوارهای اطراف #حرم این بانو بوده است که بوی مشک و عنبر از آن خون در حرم پخش میشد و تمامی رسانهها آن را بازتاب کردند،
همچنین نقل شده است که کاروان #اسراء بعد از دیر راهب به قصری رسیدند که از برای عجوزهای ملعونه بود که او را ام الحجامش (لعنتاللهعلیه) میخواندند،
وقتی #سر امام حسین (علیهالسلام) را از جلوی قصر او گذر دادند آن خبیثه از بالای بام چنان #سنگی را به #سر امام حسین (علیهالسلام) #پرتاب کرد که #خون تازه از #چهره منور حضرت جاری شد،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) #دیدند که #خون تازه بر #صورت برادر آمده است، با #ناخن به سر وصورت خود #لطمه زدند و دو دست بلند نموده و #نفرین کردند، فرمودند بار خدایا این قصر را با #آتش دنیا بسوزان قبل از آنکه به نار #جهنم دچار شود،
هنوز کلام حضرت تمام نشده بود که #آتشی از قصر شعلهور شد چنان #سوخت که همه فاصله گرفتند، ساعتی بعد #بادی وزید و اثری از قصر نمانده بود، #گویا هرگز در آنجا چنین عمارتی نبوده است،
همچنین بحرالمصائب مینویسد در نزدیکی عسقلان طفلی از #اولاد امام حسین (علیهالسلام) #گم شد که بنا به مشهور #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) است، کاروان #معطل گشت و #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) در این بیابانها دوان دوان میگشتند،
زجر خبیث نیز دنبال او رفته بود ناگهان دید #دخترکی بر روی #ریگهای گرم زمین افتاده و فریاد میزند #یاعماه #یاعمتاه،
نانجیب با #تازیانه به او نهیبی زد، #دختر بیاختیار فرار کرد و صدا میزد اگر میخواهی مرا #بکشی پس مهلت بده یکبار دیگر #عمههایم را ببینم.
منابع:
ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلاماللهعلیها) طراز المذهب ج ۱ ص ۳۵۲
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯