eitaa logo
مکتب ام ابیها سلام الله علیها
796 دنبال‌کننده
41.9هزار عکس
51.3هزار ویدیو
2.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 2 انحرافاتی که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه واله وسلم آغاز شد، با گذشت زمان شدت بیشتری گرفته بود. حکام اموی که از دوران خلافت عثمان، فرمانروایی بر شام را به دست گرفته بودند، در سال 41 هجری قمری، به طور رسمی خلافت جامعه اسلامی را از آن خود نمودند. با روی کار آمدن معاویه، پسر ابوسفیان، بزرگترین دشمن پیامبر صلی الله علیه واله وسلم در میان قبیله قریش، ارزش های اسلامی چنان تغییر یافت که از اسلام جز نامی، چیز دیگری باقی نماند. این نام نیز با مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید، زیر سوال رفت. چنانکه یزید یکباره منکر همه چیز شد و اعلام کرد:" هیچ خبری از آسمان نیامد، و هیچ وحی ای نازل نشد!"   یزید برای تثبیت قدرت خود، می خواست به هر قیمتی که شده از امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد. بیعت به معنی ابراز آمادگی در فرمان بردن از دستوراتِ خلیفة واقعی پیامبر و فداکاری در راه انجام اوامر اوست. حال چنین بیعتی با شخصیتی مانند یزید، حتی اگر ظاهری و برای دفع خطر باشد، امضای قانونی شدن فسق و فجور یزید را در بر داشت. این بیعت تعهدی برای همکاری در قتل مردم بی گناه، و بردن آبرو و عزت اسلام بود و چنین بیعتی برای امام حسین علیه السلام امکان نداشت. لذا هنگامی که یزید خواست بر جایگاه پیامبر صلی الله علیه واله وسلم بنشیند و خود را رهبر دینی و سیاسی مسلمین و پیشوای عالم اسلام معرفی نماید، امام از دادن بیعت سر باز زد. در حقیقت ایشان چاره ای جزء ایستادگی و اعلان شرعی نبودن حکومت یزید را نداشت.   امام حسین علیه السلام که از خاندان پیامبرصلی الله علیه واله وسلم و از اولیا و وارثان جدّ خویش بود، در مواجهه با فرزدق، شاعر نامدار عرب، فرمود: "اینان(یزیدیان) اطاعت خدای رحمان را ترک کرده و فساد را ظاهر و حدود را باطل نموده اند، شراب می نوشند و اموال فقیران را به خود اختصاص داده اند. و من سزاوارترین افراد به قیام برای یاری دین و عزت و شرع ، جهاد در راه خدا هستم." از همین رو بود که امام در مقابل یزید ایستاد . اما این ایستادگی و مقاومت را که با تدبیر و «عقلانیت»، همراه گرداند تا حجتی بر همگان باشد.  امام حسین علیه السلام همچنین برای اثرگذاری بیشتر قیام خود را با «مظلومیت» آمیخته کرد تا چهرة ظالمان همواره در طول تاریخ منفور باقی بماند و قابل محو شدن و کم رنگ شدن نیز نباشد. لذا قیام ایشان، با شهادت خود و اسارت خانواده اش جاودانه ماند.  👇 🚩 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 3 شجاعت و  شهامت از خردسالی در شخصیت امام حسین علیه السلام مشهود بود و دوست و دشمن را به حیرت آورده بود. ایشان در سنین نوجوانی در مقابل انحراف از دین به شدت می ایستاد و افشاگری می کرد. تا جایی که مدعیان دروغین ، از طرح ادعاهای خود در حضور ایشان واهمه داشتند. حماسه آفرینی های آن حضرت در جوانی، در جنگ های جمل و صفین و نهروان، زبانزد خاص و عام بود و  در هر صحنه ای که فرماندهان سپاه اسلام درمانده می شدند، دلاوری های او بود که راهگشا می شد.   امام حسین علیه السلام همواره با توانمندی و اقتدار کامل با دشمنان اسلام و زورگویان و مستکبران برخورد می کرد و هر کجا احساس وظیفه می نمود، با شجاعت تمام از حق دفاع کرده و اهل باطل را کوچک می شمرد . زمانی که بر اثر بی عدالتی های معاویه ،مسلمانان در تنگنا و فقر به سر می بردند ، کاروان هایی از اموال گرانبها به عنوان مالیات یمن برای کاخ معاویه فرستاده می شد تا خرج خوشگذرانی های او و خانواده اش شود . امام حسین علیه السلام که رفتار طاغوت وار معاویه را بر خلاف آیین جدش رسول الله می دید و نصیحت و خیرخواهی را در مورد معاویه ، بی نتیجه دیده بود با شجاعت تمام اموال کاروان را به نفع مسلمین نیازمند مصادره کرد . 👇 🚩 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 4 در مورد قیام امام حسین علیه السلام، عده ای این گونه مطرح می کنند که : امام به خاطر نامه های مردم کوفه و دعوتی که از ایشان به عمل آمد تا برای تشکیل حکومت اسلامی به آن شهر بروند، راهی کوفه شدند. لذا حوادث کربلا و عاشورا حاصل لبیک امام به دعوت کوفیان بود! بنابراین اگر مردم کوفه از امام حسین علیه السلام دعوت نمی کردند، حادثه عاشورا رخ نمی داد!👇👇 اما قیام و مبارزه امام علیه ظلم و ستم امویان مطلبی فراتر از این بود. امام حسین علیه السلام فرزند شجاعِ علی بن ابیطالب علیه السلام هرگز نمی توانست وارونگی دین را تحمل کرده و دم بر نیاورد. 👌لذا در همان لحظه که "مروان بن حکم" استاندار مدینه، او را به بیعت با یزیدِ نابکار دعوت کرد، آهی کشیده و فرمودند:" انّا لله و انّا الیه راجعون! زمانی که امّت گرفتار سرپرستی چون یزید شوند، با اسلام باید وداع کرد." پس برای احیای اسلام وارد مرحله ی دیگری از مبارزه گردید.   امام حسین علیه السلام مرحله جدید مبارزه با فساد را  با خروج از شهر مدینه آغاز کرد. در این خروج شبانه، در هنگام وداع با برادر خود، محمد بن حنفیه، علل قیام خود را تشریح کرده و فرمود: " من از روى سرمستى و گستاخى و تبهکارى و ستمگرى از مدینه خارج نشدم؛ بلکه براى طلب اصلاح در امت جدم خارج شده ام. مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام عمل کنم." 👇 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 6 زُهِیر  بن قین" مرد شایسته و شریفی در بین قوم خود بود. رزمنده ای دلیر و جنگجویی توانا که در میان قبیله خود، در کوفه می زیست. همان هنگام که امام حسین علیه السلام در مکه حضور داشت، زهیر نیز با بستگان و کاروان خود در مکه اعمال حج را بجا می آورد. وقتی شنید امام حج را ناتمام گذارده به کوفه می رود، نگران از رویارویی با او شد. چرا که بر اثر تبلیغات وسیع معاویه، (به اشتباه)می‌پنداشت که امام علی علیه السلام در ریختن خون خلیفه سوم، "عثمان"، سهیم بوده است. از این‌رو نسبت به امام علی علیه السلام و فرزندانش علاقه‌ای نشان نمی‌داد.   هر جا که کاروان امام توقف می کرد، زهیر از توقف در آن مکان پرهیز می کرد. اما در یکی از منزلگاه ها کاروان زهیر نا خواسته در محلی سرگرم استراحت گردید، که کاروان امام حسین علیه السلام نیز در نزدیکی آن  بار افکنده بود. زهیر و همراهانش در حال خوردن غذا بودند که ناگهان مردی از سوی امام نزد آنان آمد و به زهیر گفت:"ای زهیر بن قین ! ابا عبداللّه الحسین مرا به سوی تو فرستاده است که بگویم به نزد او بروی." سکوتی مبهم بر حاضران حاکم گردید. هر کس لقمه ای را که در دست داشت، بر زمین گذاشت. در این میان «دُلهم»، همسر زهیر برخاست و گفت:"سبحان اللّه! فرزند پیامبر صلی الله علیه واله وسلم تو را می طلبد و تو در رفتن درنگ می کنی... ؟! چه شده است که نزد او نمی روی و سخنش را نمی شنوی؟" زهیر از سخن غیورانه همسر خود تکانی خورد. بر خود نهیب زد و به سوی خیمه گاه امام به راه افتاد. چیزی نگذشت که  زهیر با سرعت و با صورتی برافروخته و به سوی یارانش بازگشت.. 👇 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 7 امام حسین علیه السلام به خواست، علاقه و حس زیبایی دوستی همسرش، توجه خاصی می نمود و برخی اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود روبه رو می شد؛ ولی به خواستِ طبیعی و مشروع همسر خویش احترام می گذاشت و به پیروان خود درس زندگی می داد. در روایت آمده است که عده ای بر امام حسین علیه السلام وارد شدند. اسباب خانه امام برایشان زیبا جلوه کرد، پس عرض کردند: "ای فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایی مشاهده می کنیم که ناخوشایند ماست. حضرت فرمود: زنان ما، با مهریه خود، مطابق سلیقه  خود، هر آنچه که دوست دارند، خریداری می کنند. هیچ یک از وسایلی که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست." با این سخن، امام به پیروان خود نشان می دهند توجه به روحیات و علایق مشروع همسر از ضروریات زندگی و باعث استحکام خانواده است. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در هنگامه نبرد نیز اهل خیمه را فراموش نمی کرد و هر از چندی بازمی گشت، گرداگرد حرم می گشت و زنان و دختران را به آرامش و صبر دعوت می کرد و دلداری می داد. هنگامی که در لحظات وداع در روز عاشورا، سکینه علیه السلام دختر امام حسین علیه السلام می گریست و بی تابی می کرد ، امام علیه السلام دختر عزیزش را به سینه چسباند ، بوسید و اشکهایش را پاک نمود و اشعاری خواند که ترجمه اش چنین است: "ای سکینه جانم! بدان که بعد از شهادتم، گریه تو بسیار خواهد شد، دل مرا با افسوس، به سرشک خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتی که کشته شدم تو بر هر کس نزدیکتر به بدن من می باشی که کنارم بیائی و گریه کنی، ای برگزیده بانوان."  👇 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 8 مردم شام، با  اسلام از طریق افرادی چون معاویه آشنا شده بودند. معاویه حدود ۴۲ سال در شام حکومت کرد و در این مدت نسبتاً طولانى، مردم شام را به گونه‌اى پرورش داد که فاقد بصیرت و آگاهى دینى باشند و در برابر اراده و خواست او، بى‌چون و چرا تسلیم شوند. مردم شام از اسلام حقیقی بسیار دور بودند. تجمّل دربار معاویه، حیف و میل اموال عمومى، ساختن کاخ‌هاى بزرگ و تبعید و زندانى کردن و کشتن مخالفان، چنان براى مردم شام عادی جلوه داده می شد، که آنان تصور می کردند در زمان پیامبر نیز حکومت اسلامی به همین روش عمل می کرده است. بنابراین حکومت اموی به راحتی می توانست جریان قیام امام حسین (علیه السلام و شهادت مظلومانه او را به نفع خود تحریف کند، همچنان که برخى درباره شهادت امام حسن (علیه السلام به دروغ گفتند: "بر اثر ذات‌الریه و سل از دنیا رفت."  در چنان شرایطی بود که مردى با دیدن کاروان اسیران در دمشق، پایتخت شام، به امام سجاد، فرزند به جا مانده از امام حسین (علیه السلام ، گفت: "سپاس خدایى را که شما را کشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده کرد!" امام سجاد کمى تأمل کرده و سپس آیه 33 سوره احزاب را تلاوت کرد: "بى‌شک خداوند مى‌خواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک سازد، پاک ساختنى". سپس افزود: "این آیات در حق ما نازل شده است. "پس از آن بود که مرد فهمید آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست. آنان خارجى نیستند؛ بلکه فرزندان پیامبر هستند؛ و از آنچه گفته بود، پشیمان شد و توبه کرد. 👇 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 9 راوى می‌گوید نوجوانى که گویا صورتش چون پاره ماه مى‏‌درخشید بیرون شد و به جنگ پرداخت، ابن فضیل ازدى ضربتى بر سر مبارکش فرود آورد و آن را شکافت، نوجوان با صورت به زمین آمد و صیحه زد: یا عمّاه. وَ صَاحَ یَا عَمَّاهْ؛ حسین(علیه السلام با شتاب و خشم شیر به سوی میدان رفت و ضربت شمشیرى بر ابن فضیل وارد کرد و آن ملعون دستش را سپر جان کرد و شمشیر امام دستش را از آرنج قطع کرد. ابن فضیل فریاد زد و  فریادش را لشکر شنیده و حمله کردند تا نجاتش دهند و بدن نوجوان زیر سم اسبها قرار گرفت تا شهید شد. می‌گوید: بعد از فرو نشستن غبار جنگ، حسین را دیدم که بر سر پیکر قاسم بن حسن ایستاده و آن نوجوان از درد، پایش را بر زمین می‌کشید. در این هنگام امام فرمود: «دور باد از رحمت خدا آنان که تو را کشتند، آنان که روز قیامت جدّت با آنان مخاصمه کند؛ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوکَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیکَ جَدُّکَ وَ أَبُوکَ. بعد فرمود: «بر عمویت ناگوار است از این که او را بخوانى و او جوابت نگوید یا پاسخت را بدهد اما سودى برایت نداشته باشد؛ به خدا که این روزى است که دشمن او زیاد و یاور او اندک است». بعد نوجوان را به سینه‌‏اش گرفته و حملش کرد در میان شهداى اهل بیت قرار داد. (لهوف، سید بن طاووس، ص115) 👇 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 10 چون صدای حزن آلود حسین علیه السلام به گوش اهل حرم رسید، صدای گریه آنان بلند شد. حضرت کنار خیمه گاه آمد و به حضرت زینب (علیه السلام میفرمایتد: "فرزند کوچک (علی اصغر) را به من بده تا با او وداع کنم. " آنگاه حضرت کودک را در آغوش گرفت. در این حال  زینب سلام الله علیها گفت: "برادر! این کودک مدتی است آب نخورده است. از این لشگر مقداری آب برای او بستان." حسین علیه السلام، کودک شیر خواره را به سوی لشگر برد و خطاب به آنان فرمود: "به این کودک رحم کنید. آیا او را نمی بینید که چگونه از شدت تشنگی، دهانش را باز و بسته می کند؟!"  هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که، «حَرمَله بن کاهلی اسدی»، به اشاره عمر سعد، گلوی نازک تر از گل علی اصغر علیه السلام را هدف تیر سه شعبه قرار داد. تیر بر گلوی علی اصغر علیه السلام نشست. مصیبت علی اصغر علیه السلام چنان برای حسین علیه السلام توان فرسا بود که گریست و به خداوند عرضه داشت: "خدایا! خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند، ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. " امام حسین علیه السلام دست های خود را از خون آن شهید پر کرد و به طرف آسمان ریخت و فرمود: "هر مصیبتی که بر من برسد، تحمل آن برای من آسان است؛ چرا که در پیش چشم خداست". در آن هنگام حضرت از اسب فرود آمد و با غلاف شمشیر زمین را کند و آن شهید را دفن نمود. 👇 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
╲\╭┓ ╭⁦ 🍃🔳 ﷽ 🔳🍃 ┗╯\╲ در مکتب حسین علیه السلام 12 شخصی به امام حسین علیه السلام نامه نوشت و پرسید: «خیر دنیا و آخرت در چیست؟» امام علیه السلام در پاسخ نوشتند: «هر کسی در پی خشنودی خداوند باشد و لو مردم ناراحت شوند، خداوند کارهای او را در رابطه با مردم کفایت می‌کند و هرکسی که با نافرمانی خدا در پی خشنود کردن مردم باشد، خداوند او را به مردم  وا می‌گذارد.» " فَرَزدَق"، شاعر توانمند عرب می گوید: « نزدیک مکه خدمت امام علیه السلام رسیدم، امام از احوال کوفه سؤال کردند عرض کردم: « ای آقای من، دل های مردم با شما است ولی شمشیرهای ایشان علیه شما است.» امام علیه السلام میفرمایند: «راست می گویی، کار دست خدا است، اگر قضای الهی (خواست خداوند) با آن چه ما دوست داریم و می پسندیم هماهنگ بود، پس خدا را بر نعمت هایش سپاس می گوییم و از او برای ادای شکر کمک می گیریم و اگر مطابق دلخواه ما نبود، پس کسی که نیت اش حق و روش او تقوا است، از رضای الهی دور نمی شود و ضرر نمی کند.»  امام حسین علیه السلام در آخرین لحظات عمر گرانبهای خویش، هنگامی که تنها و تشنه در حالی که زخم شمیرها و نیزه ها پیکر مبارکش را چاک چاک کرده بود، از بالای اسب بر زمین می افتد و می فرماید:« خدایا! راضی ام به رضای تو و تسلیم ام در برابر فرمان تو ...» 👇 🚩 🚩 🚩 ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯