eitaa logo
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
55 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
47 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
💢اگر واقع بین باشیم خداوند راه را به ما نشان می دهد با وجود تمام هجمه هایی که به آن وارد می کنند 🔻"لیزا ای شانکلین" اول در کمپین اسلام ستیزی ترامپ شرکت می کنه ولی کنجکاو میشه نسبت به دین اسلام و بعد از خواندن قرآن و تحقیق درمورد اسلام مسلمان میشه 🔻من علاقه مند به مطالعه درمورد دین اسلام شدم و شروع به خواندن قرآن کردم.تحقیق درمورد دین اسلام باعث شد با مسلمانان ارتباط برقرار کنم و منجر به مسلمان شدنم شد 💯من حجاب را پذیرفتم و با افتخار میگم که من محجبه هستم 🌐منبع:http://alwaght.com/en/News/74466/Trump’s-Anti-Islam-Remarks-Motivate-US-Woman-to-Convert-to-Islam 🌷 🏴 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎭🔪🚬🎲 قسمت اول یک نگاهم به هندوانه ای بود که دیشب پدرم خریده بود و یک نگاهم به دستان مادرم که باعجله دکمه های روپوشم را می بست. عطر گل مریم نگاهم را سمت میز چرخاند. پدرم هر روز با یک شاخه گل مریم از سر کار برمی گشت.🌹🌾 مادرم هر صبح شعرهای محلی زیر لب زمزمه می کرد. من از آن دخترهای شلوغی بودم که عاشق کشف چیزهای عجیب و جاهای ناشناخته هستند. از آن دخترهایی که طعم توت فرنگی را دوست دارند🍓🙆‍♀️ آن دخترهایی که و وقتی از مهمانی برمیگردند خودشان را به خواب میزنند تا مادرشان لباسشان را عوض کند. از آن دخترهایی که آرزو دارند نوازش انگشتان پدر لای موهای بلندشان، تا ابد طول بکشد. از آن بهانه گیرهایی که تا یک جور عروسک جدید میبینند تمام روز را گریه میکنند و گوششان به هیچ وعده ای برای آینده بدهکار نیست.😔 آن روز هم سرهمین نخریدن اسباب بازی، با مادرم قهر بودم. دکمه های روپوشم را که بست خواست صورتم را ببوسد اما من سرم را عقب کشیدم. دستم را گرفت و تا سر خیابان پیاده رفتیم. در راه به هیچکدام از حرفهایش جواب ندادم. سوار تاکسی خطی شدیم. وقتی رسیدیم به مهد کودک، تظاهر کردم برعکس هر چهارشنبه اصلا برایم مهم نیست زودتر بیاید دنبالم تا به پارک برویم. با اینکه دلم میخواست مثل همیشه برایش دست تکان بدهم و دستهایم را دور دهانم حلقه کنم به صدای بلند که: مامانی یادت نره زودتر بیای دنبالم!☹️💔 اینبار بی هیچ حرفی مثل یک ستاره خاموش دنبال سرنوشت نحسم وارد مهدکودک شدم. آن روز بی حوصله تر از همیشه حتی کیفم را باز نکردم. تمام مدت با مربی مهد، لج کردم. وقتی ضبط را بازکرد و پرسید: تو نمیای با دوستات برقصی؟ فقط اخم کردم و صورتم را برگرداندم. تمام روز فکر میکردم ظهر که مادرم دنبالم بیاید چه باج بزرگی بگیرم تا راضی به آشتی شوم. ظهر شد. مادرم نیامد. عصر شد. خبری نبود. باران تندی می بارید. همه بچه ها رفته بودند. حتی مربی هم رفته بود. 😰 نگاه ملتمسم به مدیر مهد دوخته شده بود. اما او خیره ساعتش بود. دقایقی بعد یک ماشین شاسی بلند جلو در مهد ایستاد. مدیر مهد رو به سرایدار گفت: بازم به خونه شون زنگ بزن بیان ببرنش، تو کوچه نمونه بچه مردم. این را گفت و سوار ماشین شد و رفت.🥀🍂 زن سرایدار غرغر کنان رفت طرف تلفن. من خسته بودم. هم خسته هم عصبانی. با خودم گفتم منکه راه خانه را بلدم. اصلا خودم برمیگردم و دیگر منتظر نمی مانم. راهم را کشیدم رفتم. تاجایی که همیشه مادرم ماشین میگرفت هم درست رفتم اما بعدش...نمیدانستم از اینجا به بعد باید چه کار کنم. کمی معطل شدم شاید ماشینی بگذرد اما آن عصر نحس بارانی زیادی خلوت بود. 🕳 یکدفعه صدای ظریفی از پشت سر شنیدم. برگشتم. یک خانم با موهای طلایی و شال شطرنجی جلو آمد. چتر سفیدش را بالای سرم گرفت و پرسید: اینجا چیکار میکنی خانم کوچولو؟ جوابی ندادم که خم شد و یک شکولات دستم داد. گفتم: نمیخوام. لبخندی زد دستش را جلو آورد. لاک سیاهی که روی ناخن هایش زده بود توجهم را جلب کرد. دست گذاشت زیر چانه ام و آهسته سرم را بالاآورد و پرسید: گمشدی؟👠 زدم زیرگریه. اشک هایم را پاک کرد و پرسید: آدرس خونتونو بلدی؟ سری تکان دادم و گفتم: نه لحنش مهربانترشد. پرسید: اسمت چیه؟ مطمئنم آن لحظه اسمم را به خاطر داشتم. صورت پدرم و چشم های مادرم مثل یک شعر قشنگ در ذهنم جاری بودند. 💭🌌 دوم خرداد هزاروسیصدوهفتادوهشت وقتی که دزدیده شدم دقیقا پنج سال داشتم.⚰️ ادامه دارد . . ." هرروز در کانال دنبال کنید" به قلم✍️: سین. کاف. غین 🍃 🌷🍃
وقتی دیدید دلِ شما ناگهان منقلب شد و اشڪ جارۍ شد، وقتی دیدید طلب، با همه وجود از سر تا پای شما جارۍ شد، بدانید این همان جواب خداست❤️ و جواب بعدی هم اجابت است؛ ان‌شاءالله! چهاردهم بهمن، سال ۱۳۷۳ ☘ 💐☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸تاریخچه حجاب🔸 قسمت اول: 🔷زنان ایران زمین از زمان ها که نخستین ساکنان ایران بوده اند، کاملی شامل پیراهن بلند چین دار و شلوار تا مچ پا و همچنین چادر و شنلی بلند روی لباس ها داشته اند. ⬅️در کتاب"حقوق زن در اسلام و اروپا" در این زمینه آمده است: 🔸در کیش آریایی، زنان محترم بوده اند. 🔸زنان محترم ایرانی برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنها را از زنان عادی و طبقه پایین تر امتیاز دهد،صورت خود را می پوشاندند و گیسوان خود را پنهان نگه می داشتند... بلند نگه داشتن گیسو و همچنین محجوب بودن(پوشش صورت)به زنان اشراف و بزرگان اختصاص داشته است. 🔹صدر،حسن،حقوق زن در اسلام و اروپا،تهران۱۳۲۰،صفحه ۵۱🔹 ⬅️ادامه دارد... 💞 💖💞
🔸تاریخچه حجاب🔸 🔅قسمت دوم: 🔰زنان در پوشش سر و استفاده از بسیار پیشرفته تر از زنان بودند و کلاه عمامه وار آنان تقریباً بیشتر موهای آنها را می پوشاند. در شواهد مربوط به پوشاک زنان این عهد، به منزله یکی از اجزای اصلی پوشاک آنان کاملًا مشهود است و در بیشتر موارد زنان دربار و اشراف نیز مانند سایر زنان پوشیده دیده می شوند. 🔰«مجسمه ای از شهر «هاترا» به نام پرنسس واشفاری در موزه بغداد هست که گفته شده دختر سناتروک اشکانی (اشک دهم) است. این بانو بر سکویی نشسته، کلاهی به شکل مخروط ناقص پنج قسمتی بر سر نهاده است. دامن پرچین پیراهن آستین دارش (که بسیار بلند است) از زیر چادرش در جلو پیداست. 🔹مقالات ایرانیکا ،صفحه ی۴۳۳🔹 ⬅️ادامه دارد ... موضوع : 🍃 🌷🍃
سلام مولای من ✋🌸 چہ شود فرصٺ ديدار بہ ما هم بدهند؟ فيض هم صحبٺے يار بہ ما هم بدهند؟ آن قَدر بر در ايـن خانہ گدا مےمانيم لقب نوڪرِ دربـار بہ ما هم بدهند ! 🌷 🍃🌷
❇️دو کار در حوزه و داریم 👇 🍀 اول "یدعون الی الخیر" و دوم در ادامه آن، "یامرون بالمعروف" ✅این‎دو مترادف با هم نیستند! 👈"یدعون الی الخیر" در تعابیر فقها، تحت عناوین "ارشاد جاهل" یا "هدایت گمراه" آمده است. 🌿بعضی وقت‌ها ممکن است، یک یا دسته‌ای از ، در بستر جامعه دچار شبهه شود که از قضا ، در این مورد خیلی نقش دارد. 📛وقتی از اساس می‌کند، ممکن است درصدی از ، نسبت به احکام، در این "بستره جدید زندگی"، دچار ‎شوند. ⚠️اینجا مدام گفتن امربه‎معروف، کار درستی نیست. اول باید صورت بگیرد. ✅"امر" نیز در ارشاد جاهل نیامده؛ لذا می‎توان از همین ‎ها استفاده کرد و دست به زد. باید با جامعه حرف زد. 🌺مثال: در یک بررسی آماری در سال65، قریب 86درصد پاسخ دهندگان گفته‎اند که رعایت نکردن از طرف مردم است و در سال71 جواب مردم به همین سؤال، به 41درصد تنزل کرده است. ✅مشخص می‎شود که در این بازه زمانی یک سری شبهاتی وارد شده که بحث یدعون الی الخیر مطرح می‎شود که کار است. 🔰فقها می‎گویند کسی که حکم را نمی‎داند، یا درباره آن دچار شبهه شده، اول باید این مرحله را طی کند و بعد اگر اصرار بر آن کار داشت، نوبت به امربه‌معروف می‌رسد. ✅بنابراین، جامعه حتماً منطبق بر مسئله شرعی نیست. ارشاد جاهل -که کاری فرهنگی است- تلاش برای این است. 📌جهالت در اینجا، سویه منفی ندارد بلکه منظور این است که حکم دچار شبهه شده است. 👤 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛این روزها شاهد هستیم که نسل جدید خانواده‌های ایرانی، به علت مشکلات اقتصادی، به روی آورده‌اند. 📍استدلال بسیاری از این با تکیه بر بعد مالی، باعث شده است که این پدیده نوظهور به صورت امری منطقی در نظر گرفته شود: 👇 🍁"ما یک فرزند را به درستی کنیم و انواع امکانات را برایش فراهم کنیم، بهتر از آن است که چند فرزند را به شکلی نامطلوب تربیت کنیم". ⚠️این‎گونه استدلال‌ها با نادیده گرفتن ابعاد ، و زندگی کودک، صدمات جبران ناپذیری را بر او وارد خواهد کرد. ♨️معایب تک فرزندی: 1️⃣ فشار بسیار بر فرزندان 2️⃣ مشکل در دوست‌یابی 3️⃣ وابستگی بیش از حد کودک به دلیل بیش از حد والدین 4️⃣ فشار بیش از حد والدین به کودک جهت کسب موفقیت تحصیلی 5️⃣ عدم مهارت‎یابی اجتماعی کودک 6️⃣ عدم تجربه محرومیت و زیاده‎خواهی کودک 7️⃣ عدم یادگیری مهارت، از برادر و خواهر کوچکتر و بزرگتر ❇️تا چند سال گذشته، داشتن خانواده‌های بزرگ رایج بود و یک مزیت محسوب می‌شد، و هیجانی برادر و خواهرها در این خانواده‌ها بسیار چشمگیر بود و کودکان از سنین کودکی با یادگیری راه مطلوبی را در کسب طی می‌کردند. 👤 روانشناس کودک و نوجوان 🍃 🌷🍃
🌀🍃 اگر محجبه ها از سر شوق حجاب داشته باشند وشوق آنها به حجاب دیده شود حجاب افزوده می‌شود.. 🍃 🌷🍃
🎭🔪🚬🎲 قسمت دوم بعد از یک هفته که در اتاق انتهای باغ حبس بودم، گوگو آمد در را باز کرد. گفته بود اینطور صدایش کنم. یک تکه نان جلویم انداخت و گفت😬: - بخور +نمیخوام -تو هنوز آدم نشدی؟ +میخوام برم پیش مامانم -چرا نمی فهمی دیگه نمیشه +تو دروغگویی گفته بودی میبریم خونه مون ولی آوردی زندانیم کردی -تقصیرخودته اگه فرار نمیکردی... +ولم کن جیغ کشیدم و سعی کردم جسم نحیفم را از بین دستهای سردش بیرون بکشم اما تلاش بی فایده ای بود. هیچ وقت فکر نمیکردم یک زن بتواند اینقدر خشن باشد. دستهایم را با یک دستش محکم گرفته بود. چاقوی کوچکی از جیبش بیرون آورد.😱 بعد آرنجش را روی شکمم فشار داد و دست چپم را به زور بالا گرفت . با چاقو یک خط کف دستم انداخت. بیشتر از آنکه دردم بیاید ترسیدم. خون از دستم جاری شد و من شروع کردم جیغ کشیدن. گوگو رهایم کرد و به طرف در آهنی هلم داد و گفت😏: تو نمیدونی پلیسا چاقو دارن؟! خیلی بزرگتر از مال من، اگه بری پیش پلیس از زیر چونه ات تا روی زانوت خط مینداره حالیت شد!؟ چشمانم سیاهی رفت و افتادم. وقتی بیدار شدم روی یک تخت بودم دستم باندپیچی شده بود. بوی کباب در فضای عمارت پیچیده بود. گرسنه بودم. زدم زیر گریه، یاد حرفهای مادرم افتادم وقتی که میگفت: هیچ وقت با غریبه ها جایی نرو!😭 آن وقت ها خیال میکردم بزرگترین خطری که ممکن است وجود داشته باشد کشتنم و فروختن کلیه هایم است. پیش از این همیشه در کابوس هایم بچه دزدها شبیه جادوگرها زشت و پیر و عجیب بودند و از ظاهرشان معلوم بود میخواهند از عزیزانت جدایت کنند. به خیالم مرگ وحشتناک ترین کابوس دنیا بود، بی خبر از رنج هایی بدتر از مرگ!☠️ صدای موسیقی در فضا بلند بود همان آهنگی که مربی مهد هر روز برایمان میگذاشت و تشویقمان میکرد با آن برقصیم. در اتاق باز شد و گوگو با دو سیخ کباب و یک نان سنگک وارد شد. برایم لقمه میگرفت و من بی آنکه چیزی بگویم فقط دهن باز میکردم. به خیالش رامم کرده بود. 😞 غذایم که تمام شد. کیفم را آورد. کیف را از دستش قاپیدم. هنوز بوی عطر مادرم را میداد. بازش کردم و باتعجب پرسیدم: +اینا چیه گذاشتی تو کیفم؟ -اینا چیزای خوبیه قراره باهم بریم بدیم به دوستامون +بعدش میذاری برم خونمون؟ -آره...از فردا...از فردا برمیگردی خونه به شرطی که امروز کامل به حرفم گوش کنی، باشه؟🙅‍♀️ به نشانه تایید سرم را تکان دادم و دنبالش راه افتادم. با ماشین خودش میرفتیم. در خانه ها بعضی شرکت ها آرایشگاهها و باشگاهها را میزدیم. هرکس از کیفم بسته ای برمیداشت و پولی به جایش در جیب کیفم میگذاشت. منهم میرفتم طرف ماشین و گوگو با رضایت دسته های پول را در جیبش میگذاشت. 🦇 شب که شد با اعتراض گفتم: +دیگه منو ببر خونه - دختر خوب منکه گفتم فردا، از فردا و آن فردا هیچ وقت نیامد!😔 ادامه دارد.... "هرروز در کانال دنبال کنید" به قلم✍️: سین.کاف.غین 💞 💖💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸تاریخچه حجاب🔸 قسمت سوم و چهارم : 🔹از ابتدای اسلام تا دوران صفویان 🔰 در پایان دوره ، پس از ورود اسلام به ایران با تأثیرپذیری از فرهنگ غنی اسلام شکوه بیشتری یافت.در این دوره گرچه حجاب زنان با تغییراتی همراه بوده، ولی همچنان فرهنگ استفاده از چارقد و بلند و دوری از اختلاط با مردان بیگانه تأکید می شد. 🔸کلاویخو در سفرنامه اش می نویسد: «زن های شهری معمولًا روی پوشیده اند و چادر سفید داشته اند و نقاب سیاه» «چادر که سرتاسر بدن را می پوشاند، معمولًا سیاه رنگ بود و همراه با آن در جلوی صورت خود از روبند نیز استفاده می کردند.» به دلیل توجه صفویان به آداب و رسوم و مذهب اثنی عشری، رشته های گوناگون صنعت و هنر، پیشرفت شایانی داشته، که در این میان پوشاک بانوان، با توجه به شرایط اجتماعی مذهبی آن روزگار شکل خاصی به خود گرفت. 🔸آدام اولئاریوس نقل میکند: «زنان،وقتی از خانه خارج میشوند، چهره خود را نشان مردان نمیدهند، بلکه چادر سفیدی روی سر می اندازندکه تمام بدن آن ها را تا مچ پا می پوشاند وفقط در جلوی صورت، شکاف کوچکی داردو چه بسا چهره های زیبایی که با لباس های محقرانه، و چهره های زشتی که با لباس های مجلل و فریبنده زیر این چادرها مخفی اند و انسان نمی تواند بفهمد در پس این چادر، چه قیافه ای نهفته است». 📚تاريخ پوشاك ايرانيان، محمد رضا چيت ساز،ص 236_396. 📚احمدى جلفايى،حجاب برتر، ص31 به نقل از سفرنامه آدام اولئاريوس، ص 644. ⬅️ادامه دارد ... موضوع : 🍁 🌼🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ اساس بدحجابی بر دو چیز است: . ❌ جهل . ❌ مغالطه . یکی از این مغالطه‌ها با جوابش را در عکس می‌خوانید. . 🌷 🏴 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 پخش سریال‌های ماهواره‌ای در تلویزیون‌های اینترنتی ایران!! در حالی که پخش سریال‌های ترک به دلیل محتوای نامناسب در برخی کشورها ممنوع شده؛ اما vodهای ایرانی تازگی‌ها شروع به خرید و دوبله این سریال‌ها کردن 🔹 کارشناسان ترکیه‌ای، این سریال‌ها را عامل افزایش روابط نامشروع، و ازدیاد بیش از ۴۰ درصدی طلاق در کشورشان می‌دانند! 📈 طبق آخرین آمار بین‌المللی در سال ۲۰۱۹، ترکیه به دلیل تبعیت از مدل ، یکی از بدترین کشورها از نظر میزان آمار در خاورمیانه است، به طوری که بیش از دو میلیون و پانصد هزارنفر از نسل جدید ترکیه، حاصل تولدهای خارج از چارچوب ازدواج هستند!! 💻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔💞؛ 💞؛ اولین بانوی شهیده انقلاب اسلامی 💞 💔💞
💔💞؛ 💞؛ با اولین بانوی شهید انقلاب آشنا شوید آیا میدانید اولین بانوی شهید نهضت اسلامی امام عزیز(ره) کیست؟ اهل کدام شهرستان است و در چه سالی شهید شده؟ در این مطلب با زندگی «باختر بیگلری» اولین شیرزن شهید نهضت امام خمینی(ره) آشنا می شوید… از ابتدای شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری خمینی کبیر(ره)، زنان و مردان بسیاری به صف مجاهدان پیوستند و در راه اسلام از هیچ کوششی، حتی بذل جان دریغ نکردند. آن وقت در میان بانوان شهیدی که در راه حمایت از نهضت اسلامی خون پاکشان بر زمین ریخت، اولین بانوی شهید از شیرزنان عشایر است. بانوئی به نام «باختر بیگلری» که داستان زندگی و شهادت او بسیار شورانگیز است… 💌 باختر، شیردخت ایل نفر در سال ۱۳۰۴ دختری در میان عشایر طایفه لرونفر از ایل «نفر» متولد شد که نامش را «باختر» گذاشتند. دختری با چهره ای درخشان و پیشانی ای بلند. پدرش مانند بقیه مردان طایفه دامدار بود. باختر کودکی اش را در طبیعت بسیار زیبای جنوب منطقه لارستانِ استان فارس و شمال استان خوزستان در ییلاق ها و قشلاق ها گذراند.💔🌷 💖نوجوان که شد با یکی از جوانان معتقد و سلحشور ایل نفر به نام «درویش بزرگی» ازدواج کرد. در سال های سیاه و خفقان آور دوره رضاشاه، نه تنها «باختر» که تمام عشایر ایران از سیاست های ظالمانه پهلوی اول، در تخته قاپو کردن عشایر–یکجانشینی اجباری- و غارت اموال شان توسط عمال حکومتی خاطرات تلخ بسیاری داشتند.🌷🍃 🌷اما تنها مرجع رسیدگی به آلام آنها در آن سال های سیاه و حتی سالهای بعد از روی کار آمدن پهلوی پسر، «دستگاه روحانیت و مراجع تقلید» بودند. برای همین عشایر ایل نفر مانند بسیاری از مردمان ایران زمین گوش به فرمان رهبران دینی خود بودند… 🌷🇮🇷 وقتی قیام آغاز شد با فرا رسیدن سال ۱۳۴۲٫ش و شروع نهضت امام خمینی(ره) علیه سیاست های استبدادی و ضد مذهبی محمدرضا پهلوی، اخبار آن به عشایر منطقه لارستان رسید. برای همین دو تن از بزرگان و خوانین ایل «نفر» یعنی زیادخان بیگلری و رستم خان به نزد آیت الله سیدعبدالعلی آیت اللهی نماینده امام خمینی(ره) در منطقه لار رفتند و از ایشان درباره نهضت اسلامی امام کسب تکلیف کردند. در آن جلسه بزرگان ایل متوجه عمق جنایت های حکومت پهلوی پسر علیه علما و طلبه ها در واقعه مدرسه فیضیه می شوند و در همان جلسه اعلام می کنند که آماده قیام علیه حکومت و حمایت تمام از نهضت اسلامی امام خمینی هستند. 💌 بانو باختر به صف مجاهدان پیوست وقتی بزرگان ایل تصمیم به قیام و حمایت از نهضت امام خمینی(ره) را گرفتند، بانو باختر که شوهرش «درویش خان» و برادرش «زیادخان» هم جزء مجاهدان بودند، تصمیم گرفت با فرزندانش به کمک آن ها بشتابد. در نخستین مرحله قیام عشایر ایل به پاسگاه روستای عماده منطقه لارستان حمله کردند و از آنجا سلاح و مقداری مهمات را به غنیمت گرفتند.🌷 🌷🍃در مرحله بعد قیام کنندگان برای حفظ جان زن و فرزندان خود به کوهستان کوچ کردند تا بتوانند در نقاط صعب العبور کوهستان در مقابل ارتش شاه ایستادگی کنند. مقاومت و جنگ های پراکنده با ارتش شاه نزدیک یک سال طول کشید تا اینکه رژیم برای درهم کوبیدن قیام عشایر دست به حقه و نیرنگ زد… آن روز که شهید شد…🌷🍃 🌷💔 بر اساس نقشه ارتش، یک سرهنگ ارتشی با پوشیدن لباس روحانیت خود را به مردم عشایر منطقه لارستان رساند و با گفتن اینکه فرستاده امام خمینی(ره) است و باید پیام ایشان را به قیام کنندگان ایل لر و نفر برساند، مردم را فریب داد و نشانی محل سکونت قیام کنندگان را در کوهستان های جنوب منطقه لارستان به دست آورد.💔🌷💔 🌷🍃به این ترتیب شبانه ارتش شاه به طرف گرمشت (کوهستان محل اختفای قیام کنندگان) حرکت کرده و صبح روز ۲۹ خرداد ۱۳۴۳٫ش در حالیکه مجاهدان در حال خواندن نماز صبح بودند را به شکل ناگهانی به توپ و گلوله بستند.💔🌷 🍃🌷در اندک زمانی نزدیک به ۱۱۷ نفر از مردمان ایل از مجاهدان گرفته تا زنان و کودکان به شهادت رسیدند. در میان شهدا اما زیادخانم برادر، درویش خان شوهر و پسر نوجوان بانو «باختر بیگلری» هم بودند. بانو باختر با دیدن جسم غرق به خون شوهر و پسرش، تنفگ برنو آن ها را به دست گرفت به میان سنگ لاخ ها فرار کرد.🌷💔 💔 جهاد و جنگ افراد باقی مانده با عمّال شاه چند روز ادامه پیدا کرد ولی به دلیل کمبود نیرو و سلاح، در نهایت این اندک مجاهدان در روز ۲ تیر ۱۳۴۳٫ش شکست خوردند. تعدادی شهید و تعدادی هم اسیر شدند. آنوقت بانو باختر بیگلری جزء مجاهدانی بود که با شلیک گلوله در آن روز شهید شد؛ تا اولین بانوی شهید نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری خمینی کبیر باشد. 📚 منبع: کتاب «تاریخ تحولات ایل نفر در عصر پهلوی»، نوشته رسول احمدلو، ناشر نوید شیراز، چاپ اول ۱۳۹۲٫ش تحریریه سایت باحجاب _ انوشه میرمرعشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر ابومهدی المهندس درحال خدمت رسانی به زائران اربعین زمانی که عکس فرزندش را به او نشان میدهند، آه یا زینب 😭 🍃 🌷🍃 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖 🇮🇷💖
💖 🇮🇷💖