🌷💞🌷
صدر، معروف به بنتالهدی و شهیده صدر (۱۹۳۷-۱۹۸۰م)، از زنان نویسنده و فعال فرهنگی-سیاسی عراق بود. سرپرستی مدارس الزهراء نجف و کاظمین، تشکیل جلسات خانگی دینی، نوشتن مقاله در مجله الاضواء، داستاننویسی و سرایش اشعار مذهبی از فعالیتهای فرهنگی-دینی اوست.
بنتالهدی، بهدنبال اعتراض به دستگیری برادرش و سخنرانی در حرم حضرت علی(ع) که به تظاهرات در شهرها و کشورهای مختلفی انجامید، توسط رژیم بعث زندانی و پس از شکنجه طولانی اعدام شد.
🌷💞🌷💞🌷💞🌷💞🌷💞
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅موجيم و وصل ما ، از خود بريدن است
✅ساحل بهانه اي است ، رفتن رسيدن است
✅تا شعله در سريم ، پروانه اخگريم
✅شمعيم و اشك ما ، در خود چكيدن است
✅ما مرغ بي پريم ، از فوج ديگريم
✅پرواز بال ما ، در خون تپيدن است
✅پر مي كشيم و بال ، بر پردهي خيال
✅اعجاز ذوقها ، در پر كشيدن است
✅يا هيچ نيستيم ، جز سايه اي ز خويش
✅آيين آينه ، خود را نديدن است
✅گفتي مرا بخوان ، خوانديم و خامشى
✅پاسخ همين تو را ، تنها شنيدن است
✅بي درد و بي غم است ، چيدن رسيده را
✅خاميم و درد ما ، از كال چيدن است
🌷
🌷🌷
🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌷💞🌷 صدر، معروف به بنتالهدی و شهیده صدر (۱۹۳۷-۱۹۸۰م)، از زنان نویسنده و فعال فرهنگی-سیاسی عراق بود.
🌹🌹
#زندگی نامه آمنه بنت الهدی صدر
در دهه اول محرم به دنیا آمدند واز همان زمان تولد با صبر و.جهادآشنا بود
زیرا در ماه مصائب به دنیا آمد و شش ماه بعد از تولدش پدرش آیت الله سید حیدر صدر وفات یافت
نام او را آمنه گذاشتند
✅وی در خانواده ای سرشار از محبت وایمان و رابطه ای محکم میان اعضای آن در میان دو برادر مهربان و مادری والا تربیت یافت و از علم معرفت آنها بهره گرفت
4_5861642280338720744.mp3
2.88M
بررسی ابعاد فعالیت های سیاسی و فرهنگی #شهید_صدر #به_روایت_اسناد
آمنه بنتالهدی صدر یکی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم فقه و اخلاق بود. بنتالهدی در اسفندماه سال ۱۳۱۶(۱۳۵۶ قمری) در شهر کاظمین به دنیا آمد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری خمینی فرصتی برای سید باقر صدر و خواهرش بنتالهدی پیش آمد تا موجهای انقلاب اسلامی را در عراق نیز گسترش دهند. در ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ شمسی سید محمدباقر صدر به فرمانصدام حسین، حاکم وقت عراق، دستگیر شد. بنتالهدی هنگام دستگیری برادرش، تا خیابان اصلی خانهشان جلو آمد و تصمیم گرفت تا برادر را همراهی کند، اما گماشتگان بعثی اجازه این کار را ندادند و وی در همان مکان فریاد برآورد و سخنرانی شگفتانگیزی ایراد نمود. سپس، رو به برادر کرد و گفت:
💞💞💞💞💞💞💞
«من برنمیگردم و میخواهم مانند حضرت زینب (س) که برادرش حسین (ع) را همراهی کرد، همراه تو باشم.»
❣❣❣❣❣❣❣❣
پس از انتقال برادر با تکبیرهای بلند، فریاد میزد:
«شما از چه میترسید، از یک مشت کتاب و مقاله، شما از بیداری مردم مسلمان میترسید، ولی بدانید مردم بیدار شدهاند.»
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
به دنبال آن، به حرم علی بن ابی طالب رفت و شبانه در آنجا سخنرانی کرد و مردم را به گریه واداشت. فردا و فرداهای دیگر هر روز به آنجا میرفت و سخنرانی میداشت. سرانجام، حرکتهای روشنگرانه بنتالهدی، برادر را از زندان آزاد کرد، اما دیگر بار در ۱۷ فروردین ۱۳۵۹، حکومت بعثی عراق، بنتالهدی را، یک روز پس از بازداشت برادرش آیتالله صدر، دستگیر نمود و آنان را به سختی شکنجه داد. همواره در جمع زنان میگفت«اسلام غریب است و دلسوز کم دارد.»
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
و با همه وجود در راه خود تا پای جان پیش رفت. برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام حسین، از آیتالله صدر خواسته بود تنها چند کلمه بر ضد خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد که آیتالله صدر نپذیرفت و صدام او و بنتالهدی صدر، را در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۲۲ جمادیالاول ۱۴۰۰)، سه روز پس از آخرین دستگیری، به گونه دردناکی به قتل رساند. پیکر وی در قبرستان وادیالسلام شهر نجف در مقبره خانوادگی خاندان صدر به خاک سپرده شد.پس از آنکه صدام، بنت الهدی را به قتل رساند، بعضی به او گفته بودند: چرا خواهر صدر را به قتل رساندی؟ او در پاسخ گفته بود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
«من قضیه حسین را تکرار نمیکنم. زینب بعد از برادرش، زنده ماند و یزید و آلامیه را رسوا کرد».
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
لطفابه این کانال بپیوندید
با دوستان قرارگاه علوی خواهران نهج البلاغه گناباد
تصمیم گرفتیم
که شهدای زن را به نسل جوان و نوجوان معرفی کنیم
و این شهیده
اولین برنامه ی ماست
لطفا به ما بپیوندید
و مارا در این امر مهم
که از خواسته های حضرت آقاست
یاری فرمایید
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹
شهیده بنت الهدی صدر به همراه برادر خود محمدباقر صدر به دست صدام در عراق به شهادت رسید، بانویی که در زمان حیات خود توانست پرچمدار زنان مسلمان شود.
🌹💞🌹💞🌹
یادش و راهش گرامی باد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
و ان شاءالله از شنبه
#شهیده_ناهید_فاتحی_کرجو
را به شما
معرفی خواهیم کرد
🌷#شهیده ناهید فاتحی کرجو🌷
✅پدر سني، مادر شيعه
💞«ناهيد فاتحي کرجو» در تير ماه سال 1344 در شهر سنندج در ميان خانواده اي مذهبي به دنيا آمد.
💞پدرش محمد از پرسنل ژاندارمري و اهل سنت بود و مردي زحمتکش و فداکار بود.
💞 مادرش سيده زينب، زني شيعه، زحمتکش و خانه دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بيت (ع) بزرگ مي کرد.
💞💞ناهيد کودکي مهربان، مسئوليت پذير و شجاع بود که در دامان عفيف مادر، با رشد جسم، روح معنوي خود را پرورش مي داد.
💞آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت مي برد که به پدرش گفته بود: «اگر از چيزي ناراحت و دلتنگ باشم وگريه کنم، چشمانم سرخ مي شود و سرم درد مي گيرد.
💞 اما وقتي با خدا راز و نياز کرده و گريه مي کنم، نه خسته ام، نه سردرد و ناراحتي جسمي احساس مي کنم، بلکه تازه سبک تر و آرام تر مي شوم.»
✳️با شروع حرکت هاي انقلابي مردم ايران، ناهيد هم به سيل خروشان انقلابيون پيوست و با شرکت در راهپيمايي ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرارگرفت.
✅«ناهيد» که در مکتب عاشورا تربيت شده بود آماده بود تا همچون مولايش امام حسين(ع) جان خود را در راه اسلام و قرآن فدا کند و ترس و واهمه اي از اسارت و شهادت در دلش راه نمي داد. تا بالاخره در روز... زمان انتقام فرارسيد و دشمنان اسلام که تحمل فعاليت هاي انقلابي «ناهيد» را نداشتند نيت شوم و پليد خود را عملي کردند و در طرحي از پيش تهيه شده او را ربودند و به بيابان هاي اطراف شهر منتقل کردند.
⬅️ناهيد خود را براي رويارويي با اين اتفاق آماده کرده بود
⬅️ او وقتي به اسارت گرگ صفتان «کومله» درآمد تنها 16 سال داشت اما مبارزي انقلابي بود که خار چشم منافقين شده بود و با روحيه جهادي خود عرصه را بر آنان تنگ کرده بود.
✳️#خواستگاري که توسط نيروهاي انقلاب دستگير شد
هنوز ناهيد 15 ساله بود که برايش خواستگار آمد.
✳️خواهرش در مورد آن پسر خواستگار مي گويد: «گذشته از فاصله سني زياد بين شان، او از لحاظ مسايل اخلاقي هم آدم خوبي به نظر نمي رسيد. رفتارش مشکوک بود و برخلاف ناهيد که طرفدار سپاه و بسيج بود، او از هواداران کومله ها حساب مي شد.
✳️مدتي بعد، خواستگار ناهيد توسط نيروهاي انقلابي دستگير و به عنوان جنايتکار اعدام شد.
✅ با کمرنگ شدن خاطرات حضور آن پسر در خانواده،ناهيد بيشتر وقتش را به خواندن کتاب هاي مذهبي،قرائت قرآن و انجام فعاليت هاي اجتماعي مي گذراند.
✅✅اوايل زمستان سال 1360 ناهيد به شدت بيمار شد و براي مداوا به درمانگاهي در ميدان مرکزي شهر سنندج مراجعه کرد.
✳️ چند ساعتي از رفتن ناهيد گذشته بود اما از بازگشتش خبري نبود. مادر در خانه نگران و چشم انتظار چشم به «در» دوخته بود😔 تا دختر نوجوانش برگردد.
✅⬅️ آن روزها در سنندج امنيت برقرار نبود و اين واقعيت، دل مادر را بيشتر مي لرزاند. جستجوي خانوادگي با رفتن دختر بزرگ خانواده به سمت درمانگاه شروع شد اما او هم با تمام دل نگراني ها بعد از ساعت ها جستجو، خواهر نوجوانش را پيدا نکرد. خبري از #ناهيد نبود. انگار که اصلا به درمانگاه نرفته بود.
🌷ادامه دارد...🌷