eitaa logo
- مکتب‌شهدا ؛
1.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
684 ویدیو
48 فایل
- شیعه‌زنده‌است ! نمیزاریم به حرم عمه‌سادات‌بی‌احترامی بشه . - تبلیغات‌پر‌جذب‌دارید ؟ بله داریم 🤡 ؛ @Tablighat_maktab - اطلاعات‌محرمانمون‌هم‌اینجاست‌خبب ؛ @Sharayet_maktab
مشاهده در ایتا
دانلود
- مکتب‌شهدا ؛
عکسمون عوض شد گممون نکنید😍
هدایت شده از - مکتب‌شهدا ؛
وقت رمان دختر شینا💕 دو پارت تقدیم نگاهتون . .
✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣1⃣ کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاه های سنگینش فرار کنم، ایستاد وسط چهارچوبِ در، دست هایش را باز کرد و جلوی راهم را گرفت. با لبخندی گفت: «کجا؟! چرا از من فرار می کنی؟! بنشین باهات کار دارم.» سرم را پایین انداختم و نشستم. او هم نشست؛ البته با فاصله خیلی زیاد از من. بعد هم یک ریز شروع کرد به حرف زدن. گفت دوست دارم زنم این طور باشد. آن طور نباشد. گفت: «فعلاً سربازم و خدمتم که تمام شود، می خواهم بروم تهران دنبال یک کار درست و حسابی.» نگرانی را که توی صورتم دید، گفت: «شاید هم بمانم همین جا توی قایش.» از شغلش گفت که سیمان کار است و توی تهران بهتر می تواند کار کند. همان طور سرم را پایین انداخته بودم. چیزی نمی گفتم. صمد هم یک ریز حرف می زد. آخرش عصبانی شد و گفت: «تو هم چیزی بگو. حرفی بزن تا دلم خوش شود.» چیزی برای گفتن نداشتم. چادرم را سفت از زیر گلو گرفته بودم و زل زده بودم به اتاق روبه رو. وقتی دید تلاشش برای به حرف درآوردنم بی فایده است، خودش شروع کرد به سؤال کردن. پرسید: «دوست داری کجا زندگی کنی؟!» جواب ندادم. دست بردار نبود. پرسید: «دوست داری پیش مادرم زندگی کنی؟!» بالاخره به حرف آمدم؛ اما فقط یک کلمه: «نه!» بعد هم سکوت. ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣1⃣ وقتی دید به این راحتی نمی تواند من را به حرف درآورد، او هم دیگر حرفی نزد. از فرصت استفاده کردم و به بهانه کمک به خدیجه رفتم و سفره را انداختم. غذا را هم من کشیدم. خدیجه اصرار می کرد: «تو برو پیش صمد بنشین با هم حرف بزنید تا من کارها را انجام بدهم»، اما من زیر بار نرفتم، ایستادم و کارهای آشپزخانه را انجام دادم. صمد تنها مانده بود. سر سفره هم پیش خدیجه نشستم. بعد از شام، ظرف ها را جمع کردم و به بهانه چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم. صمد به خدیجه گفته بود: «فکر کنم قدم از من خوشش نمی آید. اگر اوضاع این طوری پیش برود، ما نمی توانیم با هم زندگی کنیم.» خدیجه دلداری اش داده بود و گفته بود: «ناراحت نباش. این مسائل طبیعی ست. کمی که بگذرد، به تو علاقه مند می شود. باید صبر داشته باشی و تحمل کنی.» صمد بعد از اینکه چایش را خورد، رفت. به خدیجه گفتم: «از او خوشم نمی آید. کچل است.» خدیجه خندید و گفت: «فقط مشکلت همین است. دیوانه؟! مثل اینکه سرباز است. چند ماه دیگر که سربازی اش تمام شود، کاکلش درمی آید.» بعد پرسید: «مشکل دوم؟!» ادامه دارد...✒️
❇️سلام بنا به شرکت در مسابقه های مختلف و همراهی شما امروز ساعت چهار بعد از ظهر مسابقه داریم🏃‍♀ با جوایز ارزنده و زیاد🎁🎉 - - 😇از جمله: -آموزش ساخت تم -دریافت هرگونه تم از کانال -ساخت بنر -تبلیغ رایگان برای کانال شما در کانال 🔸مسابقه به چه صورته؟ من چند تا سوال مذهبی میپرسم و به شما دو دقیقه وقت میدم⏳ که به سوال هام پاسخ بدید؛کلا هشت سوال بیشتر نمی پرسم در آخر هرکسی که به همه ی سوال ها جواب‌درست داده باشه برنده ما میشه اگه دو یا چند نفر هم بودند ‌قرعه کشی میشه 💣امروز بترکونید؛شما‌بچه های مکتب شهدا هستید🌱 قرار ما⬅️ساعت چهار بعد ازظهر https://eitaa.com/maktabe_shohada1 لینک کانالمون⤴️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آماده اید شروع کنیم⁉️ هرکس آماده هست✋🏼ارسال کنه. @Okcifk313
سوال:اول (سه شاعر ایرانی را نام ببرید) ➡️@Okcifk313
- مکتب‌شهدا ؛
سوال:اول (سه شاعر ایرانی را نام ببرید) ➡️@Okcifk313
فرصت تمام شد🌺 جواب: خانم پروین اعتصامی حافظ سعدی
سوال:دوم (چرا به حافظ؛حافظ میگویند) ➡️@Okcifk313
- مکتب‌شهدا ؛
سوال:دوم (چرا به حافظ؛حافظ میگویند) ➡️@Okcifk313
فرصت تمام شد🌺 جواب:زیرا حافظ کل قرآن بوده
سوال:سوم (قرآن چند جزء و چند سوره دارد) ➡️@Okcifk313
سوال:چهارم (قرآن چند صفحه دارد) ➡️@Okcifk313
سوال:پنجم (امام اول چه کسی است) ➡️@Okcifk313
همه درست گفتند
سوال:ششم (امام سوم چه کسی است) ➡️@Okcifk313
پایان مسابقه رو اعلام میکنم نمیدونم چرا ولی توی این مسابقه برنده نداشتیم😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از - مکتب‌شهدا ؛
سلام بنر خیلی خیلی پر جذب میسازیم با ضمانت کامل یک بنده خدایی میسازه هرکس خواست بیاد پیوی قیمتش توافقی @Okcifk313