eitaa logo
- مکتب‌شهدا ؛
1.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
684 ویدیو
48 فایل
- شیعه‌زنده‌است ! نمیزاریم به حرم عمه‌سادات‌بی‌احترامی بشه . - تبلیغات‌پر‌جذب‌دارید ؟ بله داریم 🤡 ؛ @Tablighat_maktab - اطلاعات‌محرمانمون‌هم‌اینجاست‌خبب ؛ @Sharayet_maktab
مشاهده در ایتا
دانلود
- مکتب‌شهدا ؛
عـکس قدـیمی از آقـا سـید علـی🤞🏻🍃 #طوفان_الاقصی
چی میـشه ان‌شا‌ءالله به همـین زودی تـی مسـجد‌الاقصی نمـاز بخـونیم . . اونم امـام جـماعتـش امـام خـامـنه ای بـاشه ؛ چـه کیفـی مـیده💚"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـیشه خواهـش کـنم بـرام یک مقـداری الهی به رقـیه بگـید و دعا کنید ؟! شده یکی هم بگیـد و من رو خوشـحال کنید🥺' هرچقـدر کـه گفـتید بهـم بگید تـا حـال دل مـن هم خوب بشـه خانوما🎀🥲 @Okcifk313 دعـای حضـرت مهدی روحی لفـداء پشـت سـرتون دعا کـنید مشـکلم حل بـشه
خونه خراب هم بشیم ؛ باز جاتون رو چشِ ماست !
برون‌نمی رود‌از‌‌خـاطرم‌خیـال‌وِصـالت اگـر‌چہ‌نیست‌وصـالی‌ولۍ‌خوشم‌بہ‌ خیـالت‌حسین(ع)🌱.
بچه‌ها‌قرآن‌بزارید‌جیبتون‌نگفتم‌قرآن تو‌موبایلت ؛ قرآن‌بزارید‌جیبتون ، اذیت‌شدی‌قرآن بخون‌،‌خسته‌شدی،قرآن‌بخون غصه‌دار‌شدی‌قرآن‌بخون کلافه‌‌شدی،قرآن‌بخون . . وقتی‌قرآن‌میخونی‌انگار‌خدا‌داره‌باتو حرف‌میزنه:) -حاج‌حسین‌یکتا !
- مکتب‌شهدا ؛
مـیشه خواهـش کـنم بـرام یک مقـداری الهی به رقـیه بگـید و دعا کنید ؟! شده یکی هم بگیـد و من رو خوشـحا
-چهارصدو پنجاه و هفت الهی به رقـیه تا فـعلا فـرستـاده شده ؛ تشکـر بابت همـکاری شمـا بزـرگواران . . ‌!
پـروفایل ، دخـترانه ، طبـیعت
می‍شه یک حـمد شـفا برای یک عزیـزی بخونید ؟!
هدایت شده از - مکتب‌شهدا ؛
بسم الله الرحمان الرحیم🌸🍃.
هدایت شده از - مکتب‌شهدا ؛
بخوانیم دعای فرج را🌸دعا اثر دارد🌹دعا کبوتر عشق است 😍و بال و پر🍃دارد💗
توی‌کلاس‌درس‌خدا اونی‌کہ‌ناشُکری‌میکنه رَدمیشه! اونی‌کہ‌ناله‌میکنه تجدیدمیشه! اونی‌کہ‌صَبرمیکنه قبول‌میشه! اونی‌کہ‌شکُرمیکنه شاگردممتازميشه
_
ازخداپرسیدم : چرافا‌سدها‌خوشگل‌ترن؟ چرا‌آدمای‌الکلی‌وسیگاری‌با‌حال‌ترن؟ چرآاونآیی‌که‌دیگران‌رومسخره‌میکنن... بیشترتودل‌مردم‌میرن؟ چرآاونآیی‌که‌خیانت‌میکنن، تهمت‌میزنن،غیبت‌میکنن، دروغ‌میگن‌موفق‌ترن؟ چرآ‌همیشه‌بدآبهترن . . پرسید: دیگه‌چیزی‌نگفتم🖐🏽
شـاـید فردا آقـا بـیاد🥲✨ برای ظهورشون صـلوات بفـرستید . .
https://harfeto.timefriend.net/16971026530256 سلـام علیـکم حرف بزنید
- مکتب‌شهدا ؛
گمـمون نکـنید . . !
من بهـت قـول میدم . . ! هر چـیزی رو کـه بخوای فـقط کـافیه بـابتش تـلاش کـنید ؛ |
- مکتب‌شهدا ؛
مـیشه خواهـش کـنم بـرام یک مقـداری الهی به رقـیه بگـید و دعا کنید ؟! شده یکی هم بگیـد و من رو خوشـحا
پانصد‌و‌بیست‌ الهی به رقیه تا الان گفـته شده دمتون گرـم حضـرت رقـیه ان شاءالله دعاگوتون باشه حاجت روا بشید . !
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 part:37 نهار رو درست کردم همه چی رو چیدم رفتم مهدی رو آوردم یک دست لباس نو تنه مهدی کردم خودمم لباسای قشنگ پوشیدم ظهر شد و مهمونا اومدند داشتیم نهار میخوردیم که زنگ در به صدا در اومد.. رفتم در رو باز کردم همون آقایی بود‌ که لباس خاکی محمد توی بیمارستان رو‌آورد. با دسته گل و شیرینی بودند مامان و باباش اومده بودند گفتم سلام بفرمایید گفتند برای امر خیر شما مزاحم شدیم آب دهنم رو قورت دادن گفتم بفرمایید توی خونه. اومدند گفتم بفرمایید نهار گفتند نه ممنون نویسنده:خانم‌رکن‌الدینی 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 part:40 روزها می آمدند و میرفتند بلاخره روز عقد ریحان فرا رسید و ریحان خوشحال بود همچنین آقا رضا اون روزم گذشت خانواده آقا محسن اومدند و قرار عقدرو گذاشتند. برای سه روز بعد بود چشم به هم زدیم که سه روز تموم شد روز عقد فرا رسید دیگه من و آقا محسن به هم محرم شده بودیم . و عروسی من و ریحان یک جا و توی یک روز بود خطبه عقد که جاری شد دو هفته بعدش یک مراسم کوچیک برای عروسی برپا میشد روز ها می آمدند و میرفتند من بیشتر روز ها رو در بیمارستان بودم و مشغول کار بودم و وقتی از سرکار می آمدم خسته با مهدی بازی میکردم نویسنده:خانم‌رکن‌الدینی 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوستان رمان بسیار طولانی و هیجان انگیز هست هرکسی که از این پارت تا آخرش رو میخواد کافیه پیام بده بگه من ادامه رمان رو میخوام تا براش ارسال بشه👉👉👉 @Okcifk313👈👈👈