May 11
سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یک شهر های کوچک☺️قرار گذاشتیم همخونه شیم.
خونه های اجاره کم بودند و اغلب قیمتشون بالا.
می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمت شم به بودجه مون برسه تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند.نزدیک دانشگاه،تمیز و از هر نظر عالی.فقط مونده بود اجاره بها!!!!!😅
گفتند این پیر زن میخواد با شما صحبت کنه،رفتیم خونه ش و شرایط را بهمون گفت.
پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بود که خودمون پرداخت کنیم که خیلییی هم عالی بود. 😉
فقط ی شرط داشت که همه مونو شوکه کرد اون گفت که هر شب باید یکی از شما ها من رو به مسجد ببره!
در ضمن تا وقتی اینجایید باید نمازتون را بخونید.
واقعا عجب شرطی!!!!!!!!
هممون مونده بودیم چه کار کنیم من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز میخواندند مسخره میکردم. اون دوستانمم ندیده بودم نماز بخونند اما شرایط خونه هم عالییی زود
پس از کمی مشورت........
اگه میخواید ادامه این داستان جذاب را بخوانید و بدونید داستان از چی قراره وارد این کانال شو و بخون این پیام تو کانال سنجاق شده😍
لینک کانال👇🏻
@hoegks
چقدر حرف نگفته به محضرت دارم؛
چقدر سينهی من تنگ و روی تو زيبا
"قل شيئاً بمثابتة عناقك"
چيزى بگو كه مثل ِ
در آغوش كشيدنت باشد...
#شب_زیارتی_ارباب
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم_حسین_جان_
انتخاب رشته﹙✂️📚﹚
↜برای انتخاب رشته اول باید علاقه داشته باشید تا بتونید ادامه بدید پس دقت کنید بخاطر شأن یاپولش نرید رشتهای که علاقه ندارید انتخاب کنید .🔗♥️.↝
↜از کسایی که تجربه دارن پرسوجو کنید خیلی بهتون کمک میکنه درباره رشته ها اطلاعات کافی بگیرید تا راحتتر انتخاب کنید .📃🥤.↝
↜برای حرف مردم نرید رشتهای که دوسش ندارید این زندگی خودتونه نه دیگران که بخوان دخالت کنن هرچی که بیشتر توش مهارت وعلاقه دارید انتخاب کنید که بتونید موفق شید .🐣🌸.↝
#کمک
「💕🌸」
سختاستولۍهمیشہبرسردارم
منچـــــادرۍام،نشانبــرتردارم....
بگذارکہهرکہ،هرچہخـــواهدگوید
منارثـــیّہازحــضرتمادردارم... :)♥️
#چادرانہ••🛍💕
در پس پوسته ی این شهر شلوغ،
یک نفر مانده که بر می گردد.
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
سلام دوستان میخوام به 2نفر از دوستان عزیز عیدی بدم🌹
لطفاً در ناشناس بیاید💗
و اعلام کنید✨
ایشھدا . .!'
دراینشلوغےدنیافراموشتاننڪردیم؛
درشلوغےقیامتفراموشماننڪنید . .!'
دستمانرابگیرید❪:♥️
#شهیدانہ
#شهید_حججی
🌱دهم ربیع سالروز ازدواج پیامبر صلی الله و حضرت خدیجه سلام الله علیها
🌸از بهر قیامتت براتی بفرست
🌸یک توشه برای روز آتی بفرست
🌸در شام عروسی نبی، جانانه
🌸از عمق وجودت صلواتی بفرست
🍃آسمان می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کِل می کشد این پیوند آسمانی را.
چه طرب انگیز است مهتاب امشب! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!
چشم های ملائک، با لهجه ای بارانی شادباش می گویند این وصلت خوشایند را.
🌹مقدسترین پیوند هستی بر امام زمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش مبارکباد🌹
#ڪلام_سید_شهیدان_اهل_قلم
✍بگذار دشمن خود را بفريبد و از پيوند تاريخے ما با عاشورا غافل بماند و در انتظار از پا نشستن ما باشد ؛ آينده از آنِ ماست.
#شهید_آوینـــے_
دلانہ✨
زندگۍام؛ کودکے، جوانے، پیرۍ، وقفِ تو عزیزِفــاطــمه..
یابنالحسین!
آقایی کن مثل جدت حسین، حـُـرهاۍپشیمانازگــنـــاهراهمبخر.
مرا هم بخر آقا...(:
#دلانه
#امام_زمان
پاسداران
آگاهانهانتخابمیڪنند
شجاعانهمۍجنگند
غریبانهزندگیمۍڪنند
مظلومانهشهیدمیشوند
وبیشرمانهموردتوهین قرار میگیرند
#امام_زمان
#حجاب
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﭘﺪﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ
ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﻧﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ،
ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ
ﭘﺪﺭ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ
ﻣﺜﻞ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ
ﺗﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﻨﺪ ...!
ﮐﺎﺵ ﺯﻭﺩﺗﺮ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﭘﺪﺭ ﻫﺎ ﻭﻣﺎﺩﺭﻫﺎ
ﻣﺜﻞ ﻗﻨﺪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﭼﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﮑﻨﻨﺪ
ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ...!
#دست بوس پدر و مادرم😘
این جمله ی زیبا را تقدیم پدر و مادر عزیزم میکنم که اینقدر برای من زحمت کشیدند همین الان برید دست و پاهاشون را بوس کنید😍❤️
.
.
قصه این است
جهان با تُو
برایم زیباست ...😍✌️
#یاایهاالعزیز✨
#السَّلامُ_عَلَيْكَ_يَا_عَيْنَاللَّهِفِيخَلْقِهِ
| #أللَّھُـمَ_عَـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَج🌹|
مسلمان عزیز گوش بده به این حرف؛
امام زمانمون با هر خطایی که ما انجام میدیم۰»
دل ایشون را خون میکنیم🥺
بیاید این گناه را انجام ندهیم❌
تا لبخندی رو لب امام زمانمون باشه🤩
#تلنگرانه
#خاطرات_شھید
●عباس تنها پسرم بود و علاقه خاصی به حضرت امام (ره) داشت و از دوران نوجوانی و در بحبوحه انقلاب، هنگامی که در هنرستان درس میخواند، بچهها را دور هم جمع میکرد و در تظاهراتها و راهپیماییها شرکت مینمود.
●عباس و سه دخترم فرهنگی بودند، اما عباس، درس حوزه هم میخواند. عباس میگفت: میخواهم در منطقه جنوب با دشمنی که در مقابلم هست بجنگم نه در جایی که دشمن از پشت خنجر میزند.
●برایم مرتب احادیث اهل بیت (ع) را میخواند. سفارش میکرد اگر شهید شدم موقع تشییع، جلو جنازهام باشید و گریه و زاری نکنید.
●عباس به من گفته بود وقتی که در قم نیست، صحبت هایم را روی نوار کاست ضبط کنم تا وقتی آمد گوش کند، ولی من به او میگفتم دوست دارم رو در رو دردودل کنیم و تو نگاهت به من باشد.
●آن روز که تشییع ۱۰۶ شهید در قم بود، خودم پیشاپیش جنازه عباس حرکت کردم تا رسیدیم به گلزار شهدا. سفارش کرده بود که خودم او را به خاک بسپارم.
●برای همین وقتی که پس از شنیدن خبر شهادتش برای زیارت پیکر شهید به بهشت معصومه (س) رفته بودیم، خیلی گریه میکردم. در بغل گرفتمش. قلبش سوراخ شده بود و خودم پلاک را از گردنش باز کردم.
●از او خواستم که خدا هم صبر به من بدهد و هم شفاعتش را و این بود که حرف هایم را شنید و چشم راستش را باز کرد. انگار به من لبخند میزد. بوسیدمش و آرامشی خاصی همه وجودم را گرفت و به خدا عرض کردم: خدایا این امانت را پس از ۲۵ سال تحویل تو دادم.
✍ به روایت مادر بزرگوارشهید
#شهید_عباس_زرگری🌷
#یک_روایت_عاشقانه❤️
یکبار حمید بهم پیام داد💌:
- از هواپیما به برج مراقبت. توے قلب شما جا هسٺ فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم؟!
منم جواب دادم : فعلا یڪ بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدے چیه!
دلم نمی آمد خیلی اذیتش کنم. بلافاصݪه بعدش نوشتم : تشریف بیارید، قلب ما مال شماسٺ!
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی