- مکتبشهدا ؛
ـــــــــــــــ
کلیپ در مورد گروه خواننده BTS
حتما نگاه کنید...
- مکتبشهدا ؛
ــــــــــ
سبک جذاب و پر تحرک بی تی اس موجب شده است تا برخی خانواده ها برای نجات فرزندان افسرده خود، به تشویق فرزندان خود برای دل سپردن به این گروه روی آورند.
افسردگی فرزندان بیش از هر چیز به خاطر عدم تربیت صحیح دینی و روابط سرد و خاموش عاطفی در کانون خانواده است و دوای آن پناه بردن به خرده فرهنگهای مهاجم نیست.
اینپرچمرنگینڪمانویاهمون،پارچہاےڪہدستشونہ
ڪہ،رنگیہ
معنےهمجنسگرایےمیده!
البتہهررنگینڪمانےنشانہي
همجنسبازےنیست!!
ازقدیمگفتنهرگردےگردونیست...🚶🏻♀
- مکتبشهدا ؛
ـــــ
نه تنها گروه بی تی اس بلکه غالبا گروههای موسیقی و بازیگران فیلمهای سینمایی در کره، توجه فراوانی به جراحی های زیبایی دارند و این موج در بسیاری از کشورهای جهان سرایت کرده است.
صنعت پر سود جراحی زیبایی کره که الگوی آن خواننده ها و بازیگران کره ای هستند امروز کار را به آنجا رسانده که از مناطق مختلف جهان برای انجام این جراحیها عازم کره میشوند.
ما در گزارشات از آموزش و پرورش مواردی را داشته ایم که دانش آموزان دختر و پسر ایرانی، خانواده های خود را تحت فشار قرار داده اند تا با عمل جراحی زیبایی آنها مطابق با الگوهایی نظیر بی تی اس موافقت کنند و مخارج آن را تامین نمایند.
یکی از آسیب هایی که سلاطین پارک برای نوجوانان و خصوصا دختران کم سن و سال دارند این هست که ارتباطات متعدد دختر و پسر رو به نمایش میگذاره...
میدونیم که توی این روابط بیشترین آسیب متوجه دختراست.
عادی سازی این روند :
(( رل زدن و کات کردن با افراد متعدد و ارتباط با پسران یا دختران متعدد برای جنس مخالف )) در جامعه یکی از عوامل آسیب زاست که میبینیم متاسفانه چقدر بین نوجوانان ما شایع شده است!
بیشترین آسیب متوجہ دختراست .⭕
اینا خیلی معروفن و یکی از مشکلات در بعضی کانال های مذهبی این هست که میرن برای تبادل به کانال های طرفدار این اکیپ مراجعه میکنند که خودش جای تاسف داره 🤦♂
پایانمبحث
سوالی داشتید در ناشناس درخدمتم
https://harfeto.timefriend.net/16866763673842
#ادضدگلوله
__
https://eitaa.com/kevkwo
ناشناساینجاپاسخدادهمیشه🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#حنیفا
part:4
ساعت رو دیدم ساعت هفت شده بود سریع آمده شدم رفتم شر خیابون ماشین بگیرم هیچ ماشینی نبود مجبور شدم تا بیمارستان پیادهبرم نفسم بند اومده بود خانم حسینی کمی عصبی بودرفتم توی اتاقم مریض ها رو درمان کردم تا به خودم اومدم ساعت یازدهو ربع بودرفتم حرم نماز خوندم رفتم خونه گوشیم رو چک کردم حقوقم رو واریز کرده بودم رفتم ماشین ثبتنامکردم بعد از یک ماه ماشینرو بهم دادند ماشینم پراید بود ولی دیگه راحت شده بودم صبح ها پا میشدم میرفتم بیمارستان برمیگشتم خونه ی روز که رفتم بیمارستان خبر دار شدم که برای یکیاز منطقه های دور افتاده تا یک هفته یک پزشک اعزام میکنند.
رفتم از جزئیات سر در آوردم اسمم رونوشتم فرداش باید میرفتم اون روز زودتر رفتم خونه بابام سرکار بود با مامانم سلام کردم خبر رو بهش دادم گفت به سلامتی رفتم تو اتاق.
وسیله هام رو جمع کردم لباس برداشتم شونه حوله شامپو و.....
وقتی بابا اومد خونهیک لیوان شربت دادم دستش و خبر رو بهش رسوندم
بابا جان گفت:به به!به سلامتی
گفتم:ممنون بابا جان
بابا جان گفت:خیلی خوبه که به مردم خدمت می کنی این رو گفت و به صحبتش خاتمه داد
رفتم به مامان جان گفتم برای شام آبگوشت درست کن گفت دخترم هر شب که نمیشه بعد از اینکه اومدی یک آبگوشت خوشمزه برات درست میکنم گفتم باشه شام رو خوردم و خوابیدم.
نویسنده:خانم رکنالدینی
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#حنیفا
part:5
صبح بیدار شدم نماز صبح رو خوندم صبحانه رو خوردم آماده شدم بلیط برای ساعت پنج داشتم به نیلوفر زنگ زدم گفت منم میام گفتم یعنی چی گفت یعنی همین.
چون تا اونجا باید با اتوبوس میرفتیم گفتم بزار بیاد اشکال نداره.
با مامان بابا خداحافظی کردم صورتشون رو بوسیدم رفتم پیش آبجی و داداشم با اون ها هم خداحفظی کردم رفتم.
اتوبوس حرکت کرد تا شب رسیدیم به محل.
شب رو استراحت کردیم صبح بیدار شدیم مریض هارو درمان کردیم تا ساعت شش عصر به نیلوفر گفتم بیا بریم.
گفت کجا؟
گفتم بریم یکم قدم بزنیم بارون نرمک نرمک میبارید میگفتیم و میخوندیدیم روستا خیلی خلوت و دلگیر بود سر شب از شدت خستگی خوابمون برد.
برای نماز صبح بیدار شدم رفتم توی حیاط یک حوض قشنگ و باصفا وسط حیاط بودو چهار گوشش رو گلدون های شمعدونیگرفته بودند.
وضو گرفتم رفتمنماز خوندم نیلوفر روبیدار کردم اونهم رفت نمازش روخوند داشتیم میرفتیم یک حوض خیلی بزرگ تر وسط راه بود یک بچه ای داشت دنبال اردک ها میداد که توی حوض افتاد.
من به نیلوفر گفتم سریع باش بریم توی آب بلاخره رفتیم بچه رو کشیدیم بیرون و بهش نصیحت هایی رو کردیم .
اون روز بی حوصله بودم ولی مریض های زیادی داشتم تا نماز مغرب و عشاء روخوندم بی هوش شدم تا صبح....
نویسنده:خانم رکنالدینی
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
- مکتبشهدا ؛
ــــــــــ💙
طالبشهادتی..؟!
نمازتاولِوقته؟
بهاحترامتبهپدرومادرتچندنمرهمیدی؟
اخلاقتباخواهروبرادرتچطوره؟
اِنفاقمیکنی؟
نهیازمنکروامرِبهمعروفچی؟
جهادعِلمی؟
رفیق..!
فقطباوِلوشدنتومجازیوپستگذاری
بهشهادتنمیرسی!
بهخودمونبیایم..!
#جهتاطلاع‼️
اگه توی مسیرت فحش خوردی تیکه شنیدی...
تیر و ترکش خوردی به جایِ اینکه میدون رو خـالی کنی محکم وایسا و کم نیار! درست و منطقی از عقـــایدت دفاع کن؛
خاصیتِ بـچه حزب اللهی بودن به فحش خوردنشه…(((:!
#جهتاطلاع
#بسیانرژی