رفقا همینجور که میدونید بنده به جای چادر خاکی مادرم زهرا اومدم تا در خدمت شما باشم🙂
کاری،نظری،امری
داشتید پیوی در خدمت هستم💕
https://eitaa.com/X_x_32
فقط من همیشه آنلاین نیستم شاید در طول روز یک ساعت آنلاین باشم😇
🔴 اگر دوست دارید برای نماز شب بیدار شوید
🔺امام کاظم علیه السلام فرمودند :
کسی که دوست دارد برای نماز شب بیدار شود هنگام خواب بخواند:
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَكَ وَ لَا تُؤْمِنِّي مَكْرَكَ وَ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْغَافِلِينَ وَ أَنْبِهْنِي لِأَحِبِّ السَّاعَاتِ إِلَيْكَ أَدْعُوكَ فِيهَا فَتَسْتَجِيبَ لِي وَ أَسْأَلُكَ فَتُعْطِيَنِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ فَتَغْفِرَ لِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
🔹 خداوند دو ملک به سوی او می فرستد تا او را بیدار کنند.اگر بیدار نشد خداوند دستور می دهد برایش استغفار کنند و اگر در آن شب بمیرد شهید از دنیا رفته است.و اگر بیدار شود برای نماز شب، هر چه از خدا بخواهد به او کرامت می کند.
🟣 معارف بسیار عظیمی که در این دعا قرار داده شده است. اثرات خواب و غافل بودن از نماز شب و برکات دعا و نماز سحر را فقط امام معصوم می تواند اینگونه بیان کند..
🟡 لحظه خواب بگویید آقا جان امام زمانم پدر مهربان، لحظه ی مناجات و نماز شبت نظر و گوشه چشمی هم به من کن و مرا بیدار کن ....
🆔@maktabe_shohada1
- مکتبشهدا ؛
🔴 اگر دوست دارید برای نماز شب بیدار شوید 🔺امام کاظم علیه السلام فرمودند : کسی که دوست دارد برای نم
خداییش خیلی خوبه برای من که خیلی عالیییی جواب داد♥️
🆔@maktabe_shohada1
وای همسایه ها چند وقته روی این آمار گیر کردیم
چند تا ساندیس خور بفرستید این ور✌️🏻♥️
بشیم⁵⁰⁰دل یک نوکر شاد شه?!
🆔@maktabe_shohada1
#همسایه_ها_فور
#چالش_یهویی🌱
(هرکس برای شهادت پدر و مادرم و خانوادم صلوات فرستاد برنده میشه)
(فقط خواهران)
@X_x_32
سلام رفقا به تعدادی ادمین جهت تبادل نیاز دارم که تبادل شبانه،روزانه،ویو،ساعتی انجام بده هرکس خواست بسم الله پیوی منتظرم😍
شرایط🗒
خانم باشه
مذهبی باشه
تبلیغ کانال خودشو اگر خواست کنه اول بگه
باعث رشد کانال شه
اگر این شراط رو داشتید درخدمتم😍👇🏻✍
https://eitaa.com/X_x_32
❌تعداد محدود❌
#همسایه_ها_فور
همسنگࢪیا رو این امار موندیم..
میشه چند نفر به عشق عمه زینب بیان کنارمون؟!🌚🍃
@Yavarane_mahdiii
#فور
آخ این عکس چه زیبا به دل نشست آقا جان دلم بدجور هواتو کرده... 🙂
🆔@maktabe_shohada1
- مکتبشهدا ؛
آخ این عکس چه زیبا به دل نشست آقا جان دلم بدجور هواتو کرده... 🙂 🆔@maktabe_shohada1
دلم بدجور هواتو کرده آقا جانم....
می طلبی بیام.....
بیام پابوست? 🙂
🆔@maktabe_shohada1
- مکتبشهدا ؛
آخ این عکس چه زیبا به دل نشست آقا جان دلم بدجور هواتو کرده... 🙂 🆔@maktabe_shohada1
آقا میشه آرومم کنی....
هرکی مشهد یا کربلاست یا دمشق😭
دعای ویژه برای خودم و خانوادم.....
🆔@maktabe_shohada1
هدایت شده از "حـواݪے عــ❤️ــۺـڨ"🇵🇸
#قسمت_دوم
هیچی. لابد اول با دست محکم به پاهای آرتروز دار همیشه دردناکش می کوبید
و بعد می گفت:((یاحضرت زهرا.همین دیروز صبح این بچه اینجا بود.
برام با اون آبمیوه پلاستیکی آب پرتقال گرفت و توش شیکر ریخت که بشه خوردش.
بعدم یه چندتا ده هزار تومنی چپوند زیر پتوم ورفت. تف به این دنیا تف به این روزگار.))
شاید هم خجالت می کشید که خودش خیلی بیشتر از نوهء هجده ساله اش عمر کرده و هنوز عزائیل سراغش نیامده.
بیچاره ننه.تنها کسی که ازش طلبکار نبودم همین زن بود.
خوب شد موقع خداحافظی دوتا بوس روی لپ های چروک خورده اش گذاشتم تا حداقال دم آخری از کیانا یک چیز خوبی هم توی خاطرش مانده باشه.
تا سر کوچه رفتم و حسابی زیر باران نم نم خیس شدم.
به درک. حالا فوقش دم مردن سرما هم می خوردم چه ایرادی داشت؟هرچه دردناک تر بهتر!
با رسیدن اولین اتوبوس سوار و خوشحال شدم که جای خالی برای نشستن داشت البته این خط همیشه همینطور بود فقط یک عده بیکار مثل من مسافرش بودند. نشستم و لم دادم روی صندلی نه چندان راحت و خشک و خنکش. یقهء کاپشن پادی ام را بالاتر دادم و دست به سینه نشستم.
به بغل دستم نگاه کوتاهی انداختم. دختر چادری نشسته بود.
حتما دانشجو بود که کلی وسیله دور و اطرافش به چشم می خورد.
به برگه های سفیدی که از لای کلاسورش زده بود بیرون نگاه کردم.
قبل از خودکشی باید وصیتنامه هم می نوشتم؟
مال و اموالی که نبود ولی می شد بخواهم رد خونم را بگیرند تا به دامون لعنتی هرزه برسند.
خیلی وقت نداشتم. ناخودآگاه گفتم:
_یکی از برگه های سفیدت رو بهم قرض میدی؟ می خوام وصیت نامه بنویسم.
لبخند زد. خوشگل بود! جلوی روسری اش سایه انداخته بود روی زیبایی چشم و ابرو های کشیده اش. فکر می کردم تعجب می کند و مخالفت، اما برگه ای بیرون کشید و گفت:
_چه کار خوبی. منم هر سال یه جدیدش رو مینویسم. آخه میگن خوبه. مسلمون باید وصیت نامه داشته باشه دیگه. وایسا یه خودکارم بهت بدم، بفرمایید.
تعجب کردم. با دست هایی که از سرما بی حس شده بود خودکار را گرفتم و حتی تشکر نکردم. موبایلش زنگ خورد. شروع کرد به صحبت. مشخص بود به قول ننه سوری دختر استخوان دار و با اصالتی است! پرو شدم و گفتم:
_ببخشید. یه زیر دستی هم بهم میدی؟
اینجوری نمیتونم بنویسم خراب میشه.
_یه لحظه گوشی. ببخشید تو اون نایلون جلوی مات یه کتاب بردار عزیزم.
_مرسی
اول مارک کتاب فروشی های روی مشماها را بررسی کردم و بعد یکی را شانسکی کشیدم بیرون.
چقدر هم که کتاب خریده بود. دل خوش سیری چند؟ نیشخند زدم و شانه بالا انداختم. حوصله مقایسه کردن هم نداشتم.
نمی دانستم از چه چیزی و ازکجا بنویسم. کاش برادری داشتم که غیرتی می شد و انتقامم را از دامون عوضی می گرفت که حالا مجبور نمی شدم دوباره صورت کثیفش را ببینم.
گریه ام گرفت. اصلا برای چه کسی می نوشتم؟
🧡ادامه دارد...
🔴کپی"ممنوع"
#فور
"حـواݪے عــ❤️ــۺـڨ" @Aroundlove