🔶میزان در مکتب تشیّع حقّ است، نه فرد!🔶 🔹آن مكتبى كه با حقّ سر و كار دارد و اگر به اندازۀ ذرّه اى از حقّ تجاوز شود نگران است، مكتب شيعه است كه می گويد: «بايد در امور، حقّ را ميزان قرار داد.» 🔹هر كجا حقّ است بپذيريد و هر كجا انحرافى هست رها كنيد! 🔹اگر حاكم حكمى كرد و اشتباه بود بايد برگردد و إلّا مسئول است. قاضى بايد از حكم خود برگردد. 🔹مرجع تقليد اگر فتوائى داد و اشتباه بود بمجرّد اينكه فهميد بايد برگردد و إلّا در جهنّم خواهد بود. 📝. علامه طهرانی، قدّس سرّه. 📚ولایت فقیه ج 4 ص 197 #تشیع #حق_گرایی #عقل @maktabe_vahy 🌸.🌸.🌸.🌸

🔶شیعۂ واقعی، امام معصوم را در اولویت همه امور قرار می دهد🔶 🔹[از آنجایی که علّامه مجلسی رحمه الله فقط در مسائل مربوط به علوم روایات متبحّر بوده و تسلّط کاملی بر مسائل فلسفی نداشته اند؛ علّامه طباطبایی رضوان الله علیه اقدام به نگارش تعلیقاتی بر کتاب بحارالانوار نمودند تا سطح علمیِ این کتاب در چاپ جدید خالی از ایراد باشد. ایشان این کار را تا جلد ششم ادامه دادند.] 🔸علّامه طهرانی رضوان الله علیه در این باره می‌فرمایند: «ليكن به لحاظ يكى دو تعليقه‏ اى كه صريحاً در آنجا نظر علّامه مجلسى را رد كردند، اين امر براى طبقه‏ اى كه تا اين اندازه حاضر نبودند نظريّاتِ مجلسى، مورد ايراد واقع شود خوشايند نشد. و متصدّى و مباشرِ طبع، بنا به الزاماتِ خارجيه، از ايشان تقاضا كرد كه در بعضى از مواضع، قدرى كوتاه‏ تر بنويسند؛ و از بعضى از ايرادات صرف نظر كنند. 🔹علّامه حاضر نشدند؛ و فرمودند: 🔺در «مكتب‏ شيعه‏» ارزش‏ جعفر بن محمّد الصّادق‏ از علّامه مجلسى بيشتر است؛ و زماني كه دائر شود به جهت بيانات و شروح علّامه مجلسى، ايراد عقلى و علمى بر حضرات معصومين عليهم السّلام وارد گردد، ما حاضر نيستيم آن حضرات را به مجلسى بفروشيم. و من از آنچه به نظر خود ــ در مواضع مقرّر ــ لازم مى‏ دانم بنويسم يك كلمه كم نخواهم كرد.🔺 🔹 لذا بقيّه مجلّداتِ «بحار» بدون تعليقۂ علّامه طباطبائى طبع شد؛ و اين اثرِ نفيس، فاقدِ تعليقات علّامه گرديد.» 📚مهر تابان، ص 56 #مکتب_تشیع #حق_گرایی #عقل @maktabe_vahy 🌸.🌺.🌸.🌺

💠. طالبِ فهم بودم ولی نمی‌خواستند! 🔸علّت مخالفت بسيارى از افراد در حوزه با بنده اين بود كه: 🔹من می‌خواستم فهم پيدا كنم ولى آنان نمی‌خواستند. من می‌خواستم از دائرۂ تقليد و متابعتِ طوطى‏ صفتانه خارج شوم و ديگران می‌خواستند ما همين‏ طور بمانيم. 🔹من مى‏ خواستم عقل خود را به كار اندازم و حقائق را با نعمت و فيضِ خدادادى درك كنم و سايرين را اين طرز عمل خوش نمی آمد. 🔹من مى ‏خواستم روى پاى خود بايستم و خودْ سرنوشت خويش را رقم بزنم و به آن‏چه يقين حاصل نموده ‏ام پايبند باشم؛ ولى بقيه می‌خواستند ساكت و خموش و نفهم و منحطّ باقى بمانم. 🔹من می‌خواستم به واسطۂ اطلاع و اشراف بر علومِ آل محمد، به خدا برسم و حقائق بر من منكشف گردد ولى ديگران می‌خواستند سر در لاكِ خويش فرو برم و به همين درس و بحثِ ظاهرى بپردازم و در مجالسِ لهو و لعِب و غيبت و گناه و غيره شركت كنم و به امورى كه باعث آبرو ريزى و باز شدن دستِ فريب و مكرِ مكّاران است نپردازم. 🔹من مى ‏خواستم با قدم گذاردن در سير و سلوكِ الهى و حشر و نشر با اولياء و صالحين، به سرمنزلِ عشق و يقين فائض شوم ولى آقايان به انحاءِ وسائل در ردع و منع و ايجاد موانع و توصيه به دورى گزيدنِ افراد از من و قطعِ ارتباط متمسّك می‌شوند. 🔺خلاصۂ كلام اين‏ كه من می‌خواستم آدم شوم و افراد نمی‌خواستند و مايل بودند ... بمانيم.🔺 📝. علامه طهرانی قدّس الله سرّه. 📚سالک آگاه، ص 18. #حوزه #حق_گرایی #علمای_سوء @maktabe_vahy 🌸🍀🌸🍀