eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
دانلود
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۱۸-۱۱۹-۱۲۰ 🔻قسمت: ۶۵ همرزم شهید: مرتضی حاج باقری من و حسین، دوستان زمان جنگ بودیم. من اصفهانی بودم؛ حسین، رفسنجانی. قبل از جنگ، همدیگر را نمی شناختیم کم کم در منطقه، ارتباط مان بیشتر شد. همدیگر را می دیدیم . دیگر مثل دوتا برادر شده بودیم. حسین، جوان شانزده ساله ی فعال وبسیار پر جنب و جوشی بود. اصلا خستگی سرش نمی شد. برای هر کاری، چه کوچک و چه بزرگ، احساس مسؤلیت می کرد. برایش فرقی نمی کرد چه کاری باشد. دوست داشت کاری را که بهش محول می شد، به نحو احسن انجام بدهد. غرور نداشت. بعد از غذا خوردن بچه ها، آستین هایش را بالا می زد و ظرف ها را می شست. خیلی زود توی دل بچه ها جا باز می کرد. کسی نبود ازش ناراحت باشد. کم کم به چشم فرماندهان آمد. او را جزء گروه اصلی اطلاعات وشناسایی انتخاب کرده بودند. مسؤل گروه شناسایی، حسین راجی بود. آقای حسین یوسف الهی هم جانشین ایشان بود. کار این واحد، بسیار حساس بود. آقای راجی و دیگر مسؤلان این واحد، برایشان خیلی مهم بود افرادی که برای این واحد انتخاب می شوند، احساس مسؤلیت کنند. از بین همین بچه های شناسایی واطلاعات، یک تیم زبده و تخصصی تر انتخاب کردند. حسین، یکی از اعضای این تیم بود. از کارهای این تیم، میله بانی بود؛ کاری بسیار حساس و دقیق. کار میله بان ها این بود که با میله ای که با درجات مختلف تقسیم شده و به عنوان شاخص داخل آب اروند گذاشته بودند، بیست وچهار ساعته جزر و مد آب را اندازه گیری کنند و هریک ربع، گزارش آن را در لیست تعیین شده بنویسند. هر چهار ساعت یک بار، نوبت میله بان ها عوض می شد. اهمیت این کار، این بود که می بایست زمان عبور غواص ها از اروند، طوری تنظیم می شد که با زمان جزر آب تلاقی نکند؛ چون در آن صورت، فشارآب، همه ی غواص ها را به دریا می برد. از طرفی، در زمان مد، چون آب خلاف جهت رودخانه از سمت دریا حرکت می کرد موجب می شد که دو نیروی رودخانه و مد دریا، مقابل هم قرار بگیرند. برای همین آب حالت راکد پیدا می کرد. این زمان، برای عبور از اروند، بسیار مناسب بود. اما این که این اتفاق، هرشب چه ساعتی رخ می دهد و چقدر طول می کشد، می بایست محاسبه وپیش بینی می شد. حسین، خیلی سرگرم شده بود. زمانی که نوبتش را تحویل می داد، از خستگی زیاد می خوابید. من جزء بچه های تخریب بودم. نمی توانستم زود به زود بهش سر بزنم. کمتر از قبل، همدیگر را می دیدیم. هر وقت که پیش می آمد ده دقیقه ای حسین رامی دیدم. بهش می گفتم «میله بان، دیگه مارو فراموش کرده ای؟! تحویل نمی گیری! بیا خودم، یه میله بهت می دم...» می خندید. 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۲۰_۱۲۱ 🔻قسمت: ۶۶ فایل صوتی: حاج حسین بادپا تقریباً سه یا چهار ماه قبل از عملیات والفجر ۸ بود. من در نهر حاج محمد بودم. بحث شناخت اروند بود. می بایست جزر و مد اروند را اندازه گیری می کردیم. این کار، از حساسیت زیادی برخوردار بود. فرماندهان خیلی بر دقیق بودن کار تاکید می کردند. برای این کار، میله ی مدرجی را داخل آب فرو کرده بودیم. می بایست هر ربع ساعت، درجه ی آن را به تفکیک روز در دفترچه ای که بهمان داده بودند، ثبت می کردیم. در یکی از همین ایام، نیمه های شب، نفر قبل از من نوبتش تمام شده بود. آمد مرا بیدار کرد. گفت حسین، بلند شو. نوبتته! باید بری پست بعدی. خیلی خوابم می‌آمد؛ ولی بلند شدم و تو جام نشستم. مطمئنش کردم که بیدار شده ام. او که خیالش از بیدار شدنم راحت شد، رفت خوابید. هر کاری کردم، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. پلک هام بدجوری سنگین شده بود. همان جا نشسته خوابم برد. وقتی بیدار شدم، چشم هایم را مالیدم. مثل آدم های گیج، دوروبرم را نگاه کردم. هیچ کس اطرافم نبود. ساعتم را نگاه کردم. متوجه شدم ۲۵ دقیقه خوابیده‌ام. تازه فهمیدم چی شده! حالا چه می بایست می کردم؟! با وجود حساسیت کاری، برای این که مطمئن شوم کسی مرا ندیده، فوری چراغ کوچکی را برداشتم و به اطرافم نگاه کردم. خدا را شکر، همه خواب بودند. خیالم راحت شد. رفتم سر پست. پیش خودم گفتم: آقای راجی و محمدرضا کاظمی، در این مورد به تک‌تک مون تاکید کرده بودند! هی خودم را سرزنش می کردم. دفتر گزارش کار را برداشتم. بر اساس تجربه ای که این چند روز پیدا کرده بودم، جای هیچ خطایی نبود. گزارش کار شب های قبل بچه ها را نگاه کردم. گفتم: خوب! امشب هم مثل شب های قبل، اتفاق خاصی نیفتاده! خیلی دقیق، تفاوت درجه ی آب را -که حالا بالا یا پایین یا راکد بود- در دفترچه ثبت کردم. ساعت هم که مشخص بود. جاهای خالی را پر کردم. طلوع صبح همان روز، توی محوطه ی باز قرارگاهی که مستقر بودیم، قدم می زدم. دیدم یک لنکروز به ما نزدیک می شود. کمی جلوتر رفتم. محمدرضا کاظمی بود. از ماشین پیاده شد. رفتم سمتش. ادامه دارد..... 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روزی اگه همه تو رو رد کردن برو در خونه ی مولات "صاحب الزمان" بگو یا ابا صالح المهدی ادرکنی آقا دستتو میگیره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‿︵‿مکتب‌حاج‌قاسم‌راونـــــــد‿︵‿ ● ۶ سال پیش در چنین روزی شهید محسن حججی به دست داعش اسیر و در ۱۸ مرداد ماه ، تشنه لب سرش را از تنش جدا کردند. ● وقتی اسیر شدند نه گفتند پشیمانیم نه گفتند غلط کردیم نه اعتراف کردند نه رفقایشان را لو دادند، چون به راهشان اعتقاد داشتند. ●وقتی می‌خواستند پیکرش را تحویل بگیرند مامور ایرانی به داعشی گفت چرا بدن تکه تکه شده ؟ چرا سر ندارد؟؟ چطور شناسائیش کنم؟؟ داعشی با حرص جواب داده بود: لبخند و آرامش اینها ما را دیوانه کرده بود! میخواستند با این عکس و فیلمها حقیرت کنند ولی متوجه نشدند که دارند عزیزت می کنند ...💗 ゚・。🇮🇷。・゚🌸゚・🇮🇷。・゚🌸 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅┅❅▪️ در محضر شهدا🕊🌹 روایت سوزناک شهید حاج قاسم سلیمانی از واقعه کربلا😭😭  ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌         ┄┅ ❥❥❥ ┅ ماه ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍هفدهم مرداد روز خبرنگار و لحظاتی با خبرنگاران سردار شهید حاج قاسم سلیمانی... 💢درود بر شما پیام آوران و عرض تبریک و تهنیت خدمت فرهیختگان عزیز خبرنگار سفیران و راویان همواره در راه حقیقت و رسالت خطیر و سترگ آگاهی بخشی خصوصاً دوستان خبرگزاری فارس آقای برخورداری و آقای کارنما ؛ خانم شهریارپناه ؛ خبرگزاری دفاع مقدس سرکار خانم طالبی ؛ خبرگزاری تسنیم آقای انکوتی و سایر دوستان فرهیخته و ارجمند... ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📸شهیدی که همشهری بودنش را از حاج قاسم پنهان کرد 🔹حاج قاسم بعد از شهادت رضا به خانه آن‌ها رفت و پدر در خلال صحبت وقتی داشت از سفر کربلای پسر می‌گفت که با پای پیاده از کرمان به کربلا رفته، ناگهان حاج قاسم با حالت تعجب از پدر شهید پرسید: مگر شما اهل کرمان هستید؟ پدر شهید پاسخ می‌دهد: بله، اصلیت ما مال کرمان است و ما چند سالی است به اینجا آمده‌ایم. 🔹حاج قاسم با حالت تعجب رو به فرمانده یگان محل کار رضا کرد و گفت: «چرا به من نگفته بودید که رضا همشهری ماست؟» فرمانده یگان پاسخ داد: حاج آقا! رضا خودش خواسته بود که این موضوع هیچ جا مطرح نشده و مخصوصاً به حضرتعالی گفته نشود.» ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۲۴-۱۲۵ 🔻ادامه قسمت: ۶۷ شب شده بود. توی قرارگاه شهید کازرونی خواب بودم. یوسف‌الهی، من رو از خواب بیدار کرد. گفت «محمدرضا، ما هر دو مسئولیت‌مون خیلی سنگینه. در قبال جون تمام بچّه هایی که اینجا هستن، از بسیجی گرفته تا سپاهی و... مسئول‌ایم. این‌ها، امانت دست ما هستن. ما نمی‌بایست هر دو می‌ اومدیم. یکی از ما می‌بایست اونجا، بالای سر بچّه ها می‌موند. الآن حسین بادپا سرپست خوابیده! خودت بهتر می‌دونی؛کار ما خیلی حساسه. آماده شو، همین الآن برو اونجا.». من‌ هم چون به تمام گفته های حسین یوسف الهی ایمان قلبی داشتم، بدون معطلی پا شدم و لباس هام رو پوشیدم. همین که اومدم خداحافظی کنم و سوار ماشین بشم ، حسین، من رو صدا زد. گفت«حسین بادپا ،همین الآن از خواب بیدار شد. دیگه نیازی نیست الآن بری. بیا بخواب. فردا صبح، بعد از نماز صبح حرکت کن.». وقتی اومدم جریان رو از خودت پرسیدم ،داشتم به یوسف الهی شک می‌کردم. وقتی گفتی خواب نبوده‌ای، دیگه پیغام یوسف الهی را بهت ندادم. ادامه دارد...... 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
38.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵سخنرانی خانم زینب سلیمانی در ششمین یادواره شهید مرتضی حسین‌پور (حسین قمی) در گلزار مطهر شهدای شلمان 💠زنده‌ نگه‌ داشتن یاد شهید از بزرگترین خدمت‌هایی است که یک انسان، یک مسئول، یک هنرمند و یک استاد دانشگاه و حوزه می‌تواند انجام دهد. گرامی‌داشت یادشهید دعوتی‌ است به ایستادگی، مقاومت، امید و حرکت. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🌹مراسم افتتاحیه مرحله دوم،دومین دوره تربیت مربی _ راوی مکتب حاج قاسم سلیمانی عزیز با حضور راویان سراسر کشور در شهر ماهان کرمان ( هم اکنون در حال برگزاری) 👈 چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ⚘🌱🌺🌱⚘⚘⚘⚘ 🌹مرحله دوم این دوره هم به مدت سه روز در شهر ماهان کرمان ادامه خواهد داشت... ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 🌹جان فدا؛ 🌹مکتب حاج قاسم عزیز؛ ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 👈⚘کانال اطلاع رسانی: مکتب و راهیان مکتب حاج قاسم عزیز، یادواره های حاج قاسم و شهدا، برنامه ها، دیدارها با خانواده های معظم شهدا، روایت گری های حاج قاسم و شهدا و دفاع مقدس و دفاع از حرم، راهیان نور، راهیان وطنی، راهیان پیشرفت، اردوها، دوره ها و کارگاه های روایت گری مکتب حاج قاسم و جبهه مقاومت و دفاع مقدس و پیشرفت، کنگره های شهدا و... 👇👇👇 http://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘🌺🍀🌿🌾🌱🌷⚘🌹
꒰🤎🪴꒱ توهَمانۍ‌ڪہ‌دلم‌لڪ‌زدِه‌لَبخندَش‌را آنڪہ‌هَرگز‌نَتوان‌یافت‌ھمانَندش‌را..(:🖐🏽 ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ماجرای دیدار تاریخی شهید حاج قاسم سلیمانی با شهید محسن حججی و شبی که حاج قاسم آن را لیلة الفتوح نام گذاشت... 💢هجدهم مرداد سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
زینب همان کسی است که در راه عفّتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد 🔸۱۸مرداد روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم ، یادی کنیم از شهدای مدافع حرم شد گلزار شهدای بین المللی کرمان: 🇮🇷شهید قاسم سلیمانی ▪️قطعه ۱ ردیف ۶ شماره ۱۵ 🇮🇷شهید حاج حسین پورجعفری ▪️قطعه ۱ ردیف ۵ شماره ۱۵ 🇮🇷شهید حسین بادپا ▪️قطعه ۱ ردیف ۶ شماره ۱۷ 🇮🇷شهید محمد جمالی ▪️قطعه ۱ ردیف ۷ شماره ۱۷ 🇮🇷شهید غلامرضا لنگری زاده ▪️قطعه ۱ ردیف ۱۴ شماره۳۱ 🇮🇷شهید علیرضا صفری ▪️قطعه ۱ ردیف ۶ شماره ۴۴ 🇮🇷شهید غلامحسین امیری ▪️قطعه ۲ ردیف ۸ شماره ۲۲ 🇮🇷شهید محمد علی حسینی ▪️قطعه ۲ ردیف۷شماره ۲۱ 🇮🇷شهید ابوالفضل مرادی ▪️قطعه ۲ ردیف ۷ شماره ۲۳ 🇮🇷شهید علیزاده حسینی ▪️قطعه ۲ ردیف ۷ شماره۲۲ 🇮🇷شهید عجب گل غلامی ▪️قطعه ۲ ردیف ۷ شماره ۲۴ 🇮🇷شهید محمد نبی محمدی ▪️قطعه ۲ ردیف۸ شماره ۲۳ ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : سوم 🔸صفحه : ۱۲۵_۱۲۷ 🔻قسمت :۶۷ حسین پرسیده بود: چه پیغامی؟! محمدرضا، با ناراحتی گفته بود: حسین یوسف الهی، صبح که داشتم می اومدم، گفت بهت بگم حسین بادپا، تو در این جنگ شهید نمی شی! حسین، با شنیدن این حرف، خیلی به هم می ریزد. محمدرضا که می بیند حسین خیلی ناراحت شده، می‌گوید چون تو گزارشت صداقت نداشتی، در این جنگ شهید نمی شی. اگر می خوای در آینده شهید بشی، از الان تصمیم خودت رو بگیر. حسین گفت: علی، حالا من چه کار کنم؟ چرا خوابم برد؟ چرا یوسف الهی، اون پیام رو داد؟ خیلی بی قرار شده بود. دل داری اش دادم و گفتم: حسین، هنوز این جنگ ادامه داره. هنوز فرصت هست. نومید نشو. خدای من و تو هم بزرگه. شاید قسمت ماهم شهادت بشه. به هیچ وجه نتوانستم با حرف هایم حالش را خوب کنم. از آن روز به بعد، حسین کمتر توی جمع می‌آمد. بیشتر دنبال خودسازی بود. بعد از این اتفاق دوست داشتم بیشتر حسین یوسف الهی را بشناسم. دنبال فرصتی بودم تا او را تنها ببینم. سرانجام دیدم و ازش پرسیدم: حسین جان، کراماتی داری! چیکار می کنی؟! از کجا می دونی؟! گفت: شب ها که می خوابم، مثل آدم می خوابم. با تعجب گفتم: مگه آدم ها چه جوری می خوابند؟! گفت: برو دنبالش. 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خط ما همان خط حسین ابن علی ست ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍همگی با هم بیایید برویم به شهر شهیدان خدا گلزار شهدای کرمان 🔹یاران شتاب كنید كه زمین نه جای ماندن كه گذرگاه است. 🟢گذر از نفس به سوی رضوان حق... ⭕️هیچ شنیده ای كه كسی در گذرگاه رحل اقامت بیفكند؟ 🟠و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است كه در كربلا و كدام انیسی از مرگ شایسته تر؟ 🔹كه اگر دهر بخواهد با كسی وفا كند و او را از مرگ معاف دارد حسین علیه السلام كه از من و تو شایسته تر است؟ 🔸الرحیل الرحیل یاران شتاب كنید. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ قسمت اول ؛ کرامات شهدایی که تا حالا در کانال بارگذاری شده به همراه آدرس مزار مطهرشان 🌹شهیدی که در قبر خندید سردار شهید عبدالمهدی مغفوری؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که سر مزار خودش فاتحه می خواند سردار شهید حمیدرضا جعفر زاده؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که هنگام دفن قرآن خواند سوره ی کوثر را تلاوت نمود و از کفن او صدای اذان بلند شد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری؛ گلزار شهدای کرمان 🌹پیدا شدن مفقود شده در صحرای طبس با توسل به سردار شهید عبدالمهدی مغفوری ؛ گلزار شهدای کرمان 🌹تکه ای از بهشت شهیدی که نشانی از حرم حضرت عباس علیه السلام دارد شهید عجب گل غلامی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که بدنش بعد از تفحص سالم بود شهید سید رضا صمدانی؛ گلزار شهدای زرند 🌹کارگری که بیماران را شفا می دهد و اعدامی را نجات می بخشد شهید حاج علی محمدی؛ گلزار شهدای نوق رفسنجان دقوق آباد 🌹شهیدی که در اثر برق گرفتگی فوت شده بود و با توسل به امام رضا به دنیا بازگشت تا در سوریه به شهادت رسید شهید غلامرضا لنگری زاده؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شفای بانوی معلول زرندی با توسل به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان؛ گلزار شهدای کرمان 🌹مادر شهیدی که بر شانه های پسرش نشست و به کربلا رفت ننه سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که چشم برزخی داشت و پیکرش هنگام دفن شهید حاج قاسم سلیمانی کنار او سالم بود سردار شهید محمد حسین یوسف الهی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹سگی که هنگام نماز خواندن پشت سر شهید حاج یونس زنگی آبادی می نشست و محافظ او بود؛ گلزار شهدای زنگی آباد 🌹شهید گمنامی که آدرس مزارش را داد شهید حسین عرب نژاد؛ تهران مسجد فائق 🌹شهیدی که مستجاب الدعوه بود سردار شهید علی ماهانی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که به مادر بی سوادش شعر آموخت او شاعر شد و کتاب چاپ کرد شهید سید حسن موسوی؛ گلزار شهدای سیرجان 🌹شهیدی که شب های جمعه بالای مزارش نوری مثل لامپ روشن می شد و بیماران را هم شفا دادند شهید ایرج بهرامی ؛ گلزار شهدای خوشکار کیسکان 🌹شهیدی که با ریختن تربت امام حسین علیه السلام از ساکی که به سوریه برده بود بیمار را شفا داد شهید مدافع حرم علیزاده حسینی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که کرامت داشتن و بیمار شفا دادن شهید قاسم خواجویی؛ گلزار شهدای گلبافت 🌹شهیدی که پیراهنش توسط گروه کوهنوردی در سیرچ سه سال بعد از سقوط هواپیمای شب عید غدیر سالم پیدا شد شهید مقداد معین الدینی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹حاجت گرفتن از شهید منوچهر رستمی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که در بیداری دیده شد شهید محمد علی دیندار؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که باب الحوائج و امامزاده و مزارش دارالشفاست سردار شهید عبدالمهدی مغفوری؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که امام رضا جواب سلام او را داد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که شهادتش توسط آیت الله بهجت پیش بینی شده بود شهید مدافع حرم غلامرضا لنگری زاده؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که در کودکی سخت بیمار شد و آقا ابوالفضل علیه السلام او را شفا داد سردار شهید عبدالمهدی مغفوری؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که شب جمعه از مزارش نوری به سمت آسمان سیطره داشت شهید سید حسن موسوی؛ گلزار شهدای سیرجان 🌹شهیدی که بیمار را شفا داد شهید سید علی اکبر صابری؛ گلزار شهدای انار 🌹شهیدی که بخاری خراب بچه هایش را درست کرد شهید غلامعباس امانی؛ گلزار شهدای سیرجان 🌹شهیدی که دخترش را برای امتحان از خواب بیدار کرد سردار شهید محمد شیخ بیگ؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از او مدد می گرفت سردار شهید حاج قاسم میر حسینی؛ گلزار شهدای زابل 🌹شهیدی که در روز مادر برای مادرش پول فرستاده بود شهید مدافع حرم ابوالفضل مرادی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹ماری که هنگام تلاوت قرآن شهید مظهری صفات قرآن گوش می داد؛ گلزار شهدای کرمان 🌹مادر شهیدی که سردار شهید علی شفیعی را در بیداری دید مادر شهید مهدی باقری کارگر؛ هر دو شهید مزارشان گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که حضرت زینب سلام الله را در بیداری دید شهید مدافع حرم محمد علی حسینی؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که در سردخانه زنده شد و همراه شهید حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید سردار شهید حاج حسین پورجعفری؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که بعد از دفن پیکرش سالم بود و بوی گلاب می داد شهید سید حمید میر افضلی سید پابرهنه؛ گلزار شهدای رفسنجان 🌹دختر شهیدی که جایگاه پدرش را در خواب دید خادم شهدا سردار شهید محمد شیخ بیگ؛ گلزار شهدای کرمان 🌹شهیدی که به افرادی که بچه ندارند نظر خاص و توجه ویژه دارند سردار شهید محمد شیخ شعاعی؛ گلزار شهدای کرمان
✍سردار شهید حاج حسین بادپا 🔹آن قدر در دفاع از حرم و ساماندهی نیروهای عملیات در سوریه از خود رشادت نشان داده بود آوازه اش بین نیروهای جبهه مقاومت و نیروهای داعش به عنوان مهره کلیدی و اصلی پیچیده بود. 🔸زمانی که سوریه برای خواندن نماز جمعه رفته بود امام جمعه وقتی متوجه حضور سردار شهید حاج حسین بادپا در صف شده بود گفته بود شهید بادپا باید بیاید نماز و خطبه ها را بخواند. 🌹شادی روح مطهر و ملکوتی اش صلوات ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 روایت حاج‌محمود کریمی از احترام سلیمانی به میهمانان روضه ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: اگر همه عالم از شرق و غرب و اهل سنت و یهودیان و مسیحیان بیایند، نمی‌توانند در برابر شیعیان بایستند! چون این یک امر الهیست. 🌷صحبت‌های سردار دلها در جمع گروهی از فرماندهان حشد الشعبی عراق قبل از عملیات آزاد‌سازی کرکوک از داعشیان ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✍عکس ماندگار حاج قاسم و همرزمانش در حرم مطهر رضوی صحن امام خمینی ره 🌹از سمت راست شهید زنده جانباز هفتاد و پنج درصد آقای مختار سعید 🌹شهید مهرداد خواجویی 🌹سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🌹شهید محمد کاظم کیانی 🌹سردار شهید ابراهیم هندوزاده 🌹سردار شهید محمد رضا کاظمی زاده 🌹شادی روح مطهر و ملکوتی اشان صلوات ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📸 امروز با دیدن پدری بر بالین مزار پسرش، یاد حریم کربلا افتادم چه سخت است پدری بر بالای بالین رعنا پسرش بنشیند و به پهنای صورت اشک بریزد. بدا به حال خاک کربلا که شاهد دیدار پدر و پسری کبریایی بود، منظورم را که می دانی پدری چون حسین (ع) و پسری چون علی اکبر رشیدش. حال دراین قطعه زمین پدری به بالین فرزند رشیدش آمده است با دلی شکسته و چشمانی بارانی. بهت زده از سرگذشت روزگار. سردار شهید حمیدرضا هاشمی فرمانده اطلاعات زاهدان، با نام مستعار سیدعلی موسوی معاون اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان بود که در مهر ماه ۱۴۰۱ در درگیری بین تروریست‌ها و معاندین با عوامل امنیتی و انتظامی در شهر زاهدان و در نزدیکی مسجد مکّی به دست منافقین کوردل، معاندین نظام و یک تک تیراندازان ناحیه سینه مجروح و ساعاتی بعد به شهادت رسید. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani