eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
8 فایل
🌷این کانال جهت ترویج مکتب،سیره وسبک زندگی حاج قاسم سلیمانی فعال شده است. 🌹آمادگی اعزام راوی،برگزاری دوره روایت گری ،اردوی راهیان مکتب،برگزاری کنگره،یادواره،تولیدات و...ویژه مکتب حاج قاسم عزیز را داریم.. ⚘سیاری @shahidegomnamemaktabehajqasem ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامٌ على البعيدين وهم الأقرب... 🌹سلام ستاره درخشنده در آسمان دل سلام مصباح الهدی ؛ سلام هدایتگر سلام بر لبخند و نگاهت ؛ ای ماه بتاب ؛ بر جان بتاب تا بازیابم راه عشق را راه عروج را که نور تو ای شهید منور کننده سرزمین وجود است دل من ساده دست به دامان شماست. 🌹آدرس مزار مطهر سردار شهید علی شفیعی فرمانده محور عملیات لشکر ۴۱ ثارالله گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۱۱ شماره ۱۶... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💐 بعد از سربازیش یه نیسان آبی خرید.پلاک عقیق که آیه ی ((و ان یکاد))روش حک شده بود و یک پلاک ((یا ابوالفضل ))روی آینه جلوی ماشین نصب کرده بود.هر صبح که می خواست ماشین رو روشن کنه،قبلش این دو پلاک را می بوسید و بعد راه می افتاد.یک مدتی نیسان رو داشت و فروخت شونزده میلیون تومن.سربندش پنج میلیون تومن هم از قرض‌الحسنه خونگی نوبتش شده بود .ظرف بیست روزی که بیکار بود،هشت میلیون از پول ماشین و این پنج میلیون رو،خرج خوش گذرونی کرد و با دوستاش خورد.بعد از اون چند تایی ماشین عوض کرد،تا این که تصمیم گرفت،برا خودش قهوه خونه بزنه.ما خوشحال شدیم .گفتیم خب خداروشکر،دیگه سرش گرم کار میشه.دیگه هرروز یه دردسر تازه نداریم. یه نفس راحتی می کشیم. اما دردسرها فقط شکلش عوض شد.کمتر که نشدند هیچ،حتی بیشتر هم شد.همه مشتری هاش،رفقاش بودند.اگر هم دوست نبودند،بعدِ یه بار که به قهوه خونه می اومدند و یه قلیون چاق می کردند،باهاش رفیق می شدن.آنچنان که اگه من یه نفر نمی دونستم،باورم میشد که اینها بیست سالی است که رفیقند.شب که میشد،پنجاه هزار تومن هم از من یا مهرشاد دستی می گرفت. حتی پول ذغالش هم براش نمی موند.با مشتری هایی که مجيد داشت،اگه هرکسی دیگه جای او بود؛سر سال شاسی بلند سوار می‌شد و یه خونه،بالای تهرون به نامش بود.اما مجید قهوه خونه اش رو،پای رفیق گذاشته بود.همون جا بود که با بچه هیأتی ها و مذهبی آشنا شد و کم کم پاش،به هیئت هایی غیر از دهه محرم باز شد.یه بار ساعت دو نصفه شب بود،که دیدم صورتش قرمز و چشماش پف کرده.تا دیدمش،با تعجب گفتم:صورتت چی شده؟چرا اینقدر سوخته و سرخه؟باز با کی دعوا کردی؟شایدم میونجی شدی؟ _هیئت بودم. با خنده گفتم:هیئت!این موقع؟تو که فقط دهه اول محرم میری هیئت،اونم میری حسینیه.یه قطره نم هم از چشمات نمیاد! _هیئت رفیقم مرتضی کریمی بودم. تعجب کردم.پیش خودم می گفتم؛یعنی مجید توی هیات،اونقدر خودش رو زده که صورتش،این طور سرخ شده؟همین طور.....،مجید کم کم عوض شد.عوض شدنش هم،از کربلا رفتنش سال نود و سه شروع شد.همه این تغییر را به چشم دیدیم.😭 🌷🕊 💥ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: اگر در خط مقدم شما دو صدا بلند شد،یکی فریاد زد این دشمن نیست ، دوسته ، یکی گفت این دشمن است... همام میشه که در جنگ صفین اتفاق افتاد طومار امیرالمؤمنین را بهم ریخت و تولد پیدا کرد از داخل اون خوارج... خوارج تولدت چنین توطئه ای بود -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: 1335/1/1 محل ولادت: روستای قنات ملک از توابع رابر کرمان تاریخ شهادت: 1398/10/13 محل شهادت: نزدیکی فرودگاه بغداد نحوه شهادت: حمله موشکی پهباد آمریکایی مزار: گلزار شهدای کرمان -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
🔰فرازهایی از وصیت نامه سردار شهید قاسم سلیمانی 🌷خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم. 🌷- خدایا ثروت دستانم وقتی است که سلاح برای دینت به دست گرفتم. 🌷- خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است. 🌷- خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان فاطمه(س) بهره‌مند نمودی. 🌷- سپهبد قاسم سلیمانی خطاب به علما: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی شماست. 🌷- خدایا سپاس که سرباز خمینی کبیر شدم. 🌷- خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام، خامنه ای عزیز قرار دادی. 🌷- امام، اسلام را پشتوانه ایران کرد. 🌷- خدایا مرا بپذیر آنچنان که شایسته تو باشم. 🌷- به فرزندان شهدا به چشم ادب و احترام بنگرید. 🌷- سپهبد قاسم سلیمانی خطاب به سیاسیون: در رقابت‌ها و مناظرات، دین و انقلاب را تضعیف نکنید. 🌷- با فرزندان و پدر و مادر شهدا همیشه مانوس بودم. 🌷- در مسائل سیاسی، ولایت فقیه را بر سایر امور ترجیح دهید. 🌷- دوست دارم کرمان همیشه با ولایت بماند. 🌷- امروز به تقدیر الهی از میان شما رفته‌ام. 🌷- نیروهای مسلح را برای دفاع از اسلام و کشور احترام کنید. 🌷- فرزندانتان را با نام و تصاویر شهدا آشنا کنید. 🌷- حرمت ولایت فقیه را حرمت مقدسات بدانید. 🌷- اگر خیمه جمهوری اسلامی آسیب ببیند، بیت‌الله‌الحرام و قرآن آسیب خواهد دید. 🌷- برای نجات اسلام، خیمه ولایت را رها نکنید. 🌷- امروز، قرارگاه حسین‌بن‌علی ایران است. 🌷- فشار دشمنان، شما را دچار تفرقه نکند. 🌷- خدای عزیز! سالهاست از کاروان شهدا جامانده‌ام. 🌷- خداوندا مرا پاکیزه بپذیر، آنچنان که شایسته دیدارت شوم. 🌷- خدایا برای دفاع از دینت، خندیدم و خنداندم، گریستم و گریاندم. 🌷- خدایا مرا به قافله‌ای که به سویت آمدند، متصل کن. 🌷- شهادت می‌دهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است. 🌷- خداوندا! در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🦋 خندھ کُن! رنگ بگیرد در و دیوار دلم.. خندھ کُن! از لبت این حوضچہ... کاشے بشـود.. :)) صبحتون_شهدایی🌹 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
🌹شهید حاج قاسم سلیمانی: امـروز ما بـاید با حضور پررنگ و همـه جـانبه خودمان در انتخابات در صـحنهٔ جهان نشاط ملی خودمان را برای دفاع از انقلاب نشان بدهیم. ۱۳۸۰/۳/۱۷ 🇮🇷 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💐 وقتی برگشت،به همه گفت: _از امام حسین خواسته م؛من رو آدمم بکنه و دیگه هر غلطی نکنم.رفتم کربلا توبه کردم و برگشتم. هر کار خلافی که داشت،کم کم کنار گذاشت.حتی یه مرتبه داشت کاری میکرد که من و دید،سرخ و سفید شد.داد کشیدم سرش ؛مجید چه غلطی می کنی؟مگه توبه نکردی؟مگه دور خلاف ،خط نکشیدی؟ما رو مسخره کردی یا خودت رو؟ _حسن لُر غلط کردم،غلط!بار آخرمه،دیگه تموم. و واقعا هم تمام شد و دور خیلی از کارها را خط قرمز کشید .سر خلافی ماشین که تعریف کردم،یه بلندگو روی نیسانش بود.اول زنگ میزد نمایشگاه که ببینه من کجام؟تا می فهمید توی نمایشگاه نیستم،می اومد جلو مغازه و پشت بلندگو شروع می کرد مسخره بازی؛حسن لُر،آی حسن لر!کجایی؟اگه جرأت داری بیا بیرون،من سند ماشین نمیخوام،خلافی رو هم خودت باید بدی،من امروز اومدم اینجا بترکونم.ببینم کی میتونه جلو منو بگیره! یه کم شلوغ میکرد و بعدش هم میرفت.فقط این وسط مغازه دارهای اطراف از خنده روده بر می شدند.این اتفاق چند مرتبه افتاد،اما هیچ کدوم از ما دلگیر نمی شدیم.مجید بعد از این که با حاج جواد قربانی و بقیه دوستانش از بچه های گردان امام علی آشنا شد،و بعد هم با مرتضی کریمی،راهش رو به خوبی مشخص کرد. به بهانه فوت یکی دو نفر توی فامیل ما و باباش،ریش هم گذاشت.کسی زیاد بهش گیر نمی داد.تیپ ظاهریش هم عوض شد.از اون همه شری که در مجید سراغ داشتم،فقط شوخی ها و مسخره بازی هاش به جا موند و بقیه ،همراه اون خط قرمزها از بین رفتند.کم حرف هم شده بود.همون اواخر یه روز آقا افضل،منو کنار کشید و گفت:مجید میگه قلیون رو گذاشتم کنار. _نه بابا،فکر نمی‌کنم. _میگه چون میخوام برم سوریه،يا نمیدونم آلمان،دیگه تا آخر عمرم قلیون نمی کشم.ببین راست میگه یا سر کارمون‌ گذاشته. چون می ترسید آبجیم و آقا افضل اجازه رفتن به سوریه را بهش ندن،همه جا پر کرده بود که میخوام برم آلمان برای کار.البته‌ همه ما میدونستیم میخواد بره سوریه،اما با اون سابقه ای که از مجید می دونستیم،می گفتیم این سوریه برو نیست.برا امتحان کردنش،باهم رفتیم قهوه خونه،سفارش یه قلیون دادم.گفتم:مجید چی میکشی؟ _من هیچی. _خوبی؟تو روزی بیست تا قلیون میکشی،یه قلیون هم جلو ماشینته! _نه حسن لر،ترک کردم،یکی دوماهی میشه،برا این که منو ببرن سوریه،دور خیلی از چیزها و کارها رو خط کشیدم. 🌷🕊 💥ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 | "یک قاسم سلیمانی در عرصه دیپلماسی" ▪️تحلیلگر لبنانی در رابطه با : او اگر یک دیپلمات نبود، یک مبارز در عرصه‌های جنگی مانند سلیمانی می‌شد. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
سلام علیکم؛ عرض ادب و احترام؛ ❤ عید سعید و بزرگ غدیر خم بر همه ی اعضای محترم کانال مبارک باد...🌹⚘🌺 امروز همه ، عیدی مون را از آقا امیرالمومنین علی (علیه السلام) بگیریم 🤲 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ فدا؛ ؛ حاج قاسم عزیز؛ ⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 👈کانال اطلاع رسانی: راهیان مکتب حاج قاسم عزیز/راهیان نور/ راهیان کربلا/راهیان مقاومت/راهیان حرم/راهیان قدس/ راهیان وطنی و گلزارگردی/روایتگری ها/ کنگره ها/یادواره ها/دوره ها/ کارگاه ها/ ویژه برنامه ها/دیدارها/ گردشگری ها/ اردوهاو... 👇👇👇 http://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
دلتنگم ! دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید ، از حرکت ایستاد . دلتنگم ! دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید دلتنگتم بابای آسمانی علیرضا مظفری نیا فرزند شهید والامقام سرهنگ پاسدار (شهدای فرودگاه بغداد)که ۳ ماه بعداز شهادت پدر بدنیا آمد 💔 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخن نگاشت | حاج قاسم سلیمانی: امروز دفاع از نظام اسلامی، مساوی است با دفاع از اسلام. چرا امام فرمود دفاع از نظام از اوجب واجبات است و هیچ واجبی به پای دفاع از نظام نمی‌رسد؟ آن را از نماز واجب‌تر دانست. نماز اگر قضا شد، امکان قضای مجدد آن وجود دارد اما اگر نظام آسیب دید، نماز آسیب می‌بیند، دین آسیب می‌بیند.. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥رفیق نیمه راه من خداحافظ...💔 چهل روز بی تو گذشت ای شهید خدمت و ما همه فانوس به دست کسی مثل تو میگردیم... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: کوچه دادن به دشمن بدترین نوعِ خیانته! ترویج فهم غلط از دشمن در جامعه. جامعه را حساسیت‌اش‌ را از بین بردن، سرد کردن، در درونش تفرقه ایجاد کردن، این خیانت هست. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی قابل تامل شهید سلیمانی در زیر شلیک توپ (جمهوری اسلامی حرم است) 🏷 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
🌷شهید عباس جوشقانی‌حسین‌آبادی:  «خوب دقت کنید به چه کسی رأی می‌دهید که اگر خطا کنید روز قیامت جوابگوی خون شهیدان خواهید بود.» 🌷شهید رضا جوادی: «آگاهانه انتخاب کنید و نگذارید هوس‌های شیطانی در شما راه پیدا کند.» 🌷شهید صفر جبار زارع: «در همه انتخابات شرکت کنید و رأی خود را بدهید.» -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است. در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدّسات و ولایت فقیه مطرح می‌شود، این‌ها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
و سلام بر او که می گفت: یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر، پاکیزه بپذیر آن چنان بپذیر که شایسته‌ی دیدارت شوم جز دیدار تو را نمی خواهم بهشت من جوار توست، یا اللّٰه.. شبتون_شهدایی🌙 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
💐 واقعا هم ترک کرده بود.آبجی مریم روز نبود که زنگ نزنه و بگه:داداش،یه کاری بکن!مجید داره میره سوریه.من همین یه پسر رو دارم،شما می دونید چقدر بهش وابسته ام. اعصابم بهم‌ ریخته بود.نمی دونستم چی کار کنم.باورم هم نمی‌شد. که مجید بره سوریه.هرکسی که این حرف رو می شنید،مسخره می‌کرد. فکر می کردند ما دروغ می‌گیم یا اونها رو دست انداختیم. یه روز بهش گفتم:الهی بری و برنگردی،بری شهید بشی و ما از دستت راحت بشیم! حسن لر،من اگه اون دنیا هم برم،باز هم از تو می کَنَم،خیالت راحت. و در نهایت ناباوری همه ی ما،مجید رفت که رفت.آبجیم و آقا افضل خیلی این طرف اون طرف رفتند که مجید رو برگردونند.آخرش آقا افضل راضی شد که یه هفته مجید اونجا باشه.بالاخره جوون بود و غرور داشت.نمی خواست غرورش پیش دوستان و فرمانده هاش بشکنه.ضمنا می دونست برای دفاع از حرم حضرت زینب رفته،خوشحال هم بود. یه روز به من زنگ زد. صداش رو که شنیدم،انگار جون تازه ای گرفتم. _سلام دایی. برای اولین و آخرین مرتبه در عمرش،من رو دایی صدا زد.جواب سلامش را نداده،چهار پنج تا لیچار بارش کردم. _دایی،چرا لیچار میگی؟حواست باشه،اینجا صدات جمع میشه ها!حالا از من گفتن بود. _مرد حسابی بلند شدی رفتی!حالا بگو ببینم چی کار داری؟ _دایی،حواست به خونه ما باشه،من برنمی گردم. _یعنی چی که نمی گردی؟ _همین که شنیدی. من دیگه برنمی گردم!مواظب مامان مریم و افضل بابایی باش. و قطع کرد.این رو که گفت،توی دلم،نه زبونی،کلی لیچار نثارش کردم.تا چند روز زنگ میزد و ازش بی خبر نبودیم.تا این که زنگ زد به آبجیم و گفت:((من تا چند روز آینده نمی تونم زنگ بزنم،بلند نشید برید این گردان و اون گردان و آبرو ریزی کنید.)) 🌷🕊 💥ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------