eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
دانلود
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
امام خامنه ای: تبلیغات در مورد این عملیات ضدپژاک کم بود، مردم نمیدانند شما چه کردید. شهدای_امنیت، ش
ناگفته های سپاه در مقابله با پژاک در اين ميان، سوال اصلي و تعيين كننده اين بود كه از بين نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران مسئوليت اين امر بسيار خطير به عهده كدام مجموعه گذاشته شود. آغاز ماموريت سپاه🇮🇷 سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به نمايندگي از نيروهاي مسلح و قدرتمند ايران اين مسئوليت را به عهده گرفت. سپاه از ابتداي انقلاب سابقه حضور در كردستان و تجربه طولاني جنگ با اشرار و تجزيه طلبان كومله، دموكرات، فدائيان خلق و غيره را در آن مناطق داشت و طي سال هاي طولاني براي مقابله و سركوب اشرار مزدور و تجزيه طلب از مساعدت همه جانبه كردهاي غيورمسلمان و وطن دوست برخوردار بود. از اين رو آشنايي سپاه با منطقه، آشنايي صرف از روي نقشه نبود، بلكه منطقه را از ابعاد مختلف مي شناخت و برتمامي مشكلات امنيتي، سياسي و اجتماعي ناامني هاي گسترده ناشي از شرارت اين مجموعه مزدور و نقشي كه مي توانستند در بزنگاه هاي خاص به نفع دشمنان ايفا كنند، كاملاً واقف بود. از اين رو فرماندهان سپاه آگاهانه و مشتاقانه اين مأموريت را پذيرفتند. ادامه دارد... تغيير راهبرد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
ماجرای شهادت ۱۳ مدافع حرم استان مازندران در خان طومان: شهید رادمهر 15 فروردین با نیروهایش رسید، چهار روز بعد این درگیری آغاز شد که رزمنده‌هایی مثل سالخورده و بواس در این جریان شهید شدند و خط عمار شکست خورد اما نیم ساعت بعد دوباره خط پس گرفته شد. واقعا باید به مازندرانی بودن‌مان افتخار کنیم چون جانانه جنگیدند. شهید خلیلی که با آرپیچی نفربر میزد، خودش مجروح شد و تروریست‌ها چند روز بعد اعلام کردند او را اسیر کردند و کشتند. دشمن چهارشنبه نیرو آورد و پنجشنبه ساعت یک بعدازظهر آتش تهیه شروع شد. ما هنوز اطلاعات دقیق از منطقه نداشتیم. رزمنده‌هایی که در دفاع مقدس بودند می‌گفتند: در کربلای 4 هر یک متر یک متر خمپاره می‌آمد اما در خان‌طومان آن روز هر یک وجب یک وجب، یک خمپاره می خورد، حتی بچه‌هایی که در سنگر هم بودند، زخمی می‌شدند. خان‌طومان را سال گذشته(94) در برج 9 گرفته بودیم، به خاطر همین دشمن تمام نقاط را از جمله ساختمان فرماندهی، مخابرات و آماد را ثبت شده داشت و نیاز نبود چهار تا خمپاره بزند، بعد تصحیح کند و گلوله پنجم درست بخورد به هدف. همان اولین گلوله مستقیم می‌خورد به هدف. حالا با توجه به دو هزار نیروی تکفیری که وجود داشت همه دست به دست هم دادند تا خان‌طومان را پس بگیرند. جنگیدن در سوریه سخت است. آنجا دیگر جنگ با کلاش و تیربار نیست. دشمن برای زدن یک نفر، توپ 23 که مختص هواپیما است می‌آورد و با کُرنت آدم می‌زنند در صورتی که این سلاح فقط تانک را منفجر می‌کند. فداییان ..💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
🌸🌸🌸🌸🌸 💗#مدافع_حرم 💗 #قسمت_دوم هوا تاریک شده. از ظهر که اینجا آمده ام، قطره‌ای آب ننوشیده ام و با
🌸🌸🌸🌸🌸 💗 💗 چاره ای نبود. قرار بود همان شب، بچه های ناصرین عملیات کنند و ما باید آخرین تحرکات دشمن را شناسایی می‌کردیم. کیلومترها دولا دولا راه رفتن زیر آفتاب، حسابی عرقمان را در آورده بود. یاد روزهایی که با مصطفی و حیدر، وزنه می زدیم و مدام اسکات و لانژ می رفتیم افتادم. همان وزنه‌ها بود که ما را در این آفتاب و این خاک‌هایی که حرارت از خود تولید می‌کردند، نگه داشت. به محدوده تحت تصرف نیروهای داعشی رسیده بودیم. لباس‌هایمان خاکی بود و در حالت استتار، خودمان را تا جایی که امکان داشت، نزدیک پایگاه سیارشان رساندیم. ماشین های شاسی بلندی که مدل های مختلف تیربار روی آن ها نصب بود در جهت های مختلف پارک شده بودند. لوله های تفنگمان را با گونی استتار کرده بودیم. من و حیدر و یکی از بچه های فاطمیون به نام ابوعلی. با دوربین، وجب به وجب تحرکات دشمن را زیر نظر داشتم و حیدر هم، منطقه و تغییراتش را بررسی می کرد: - انگار تازه مهمات تخلیه کردن. حیدر سعی کرد زاغه مهماتشان را پیدا کند. تعداد دشمن از دیروز بیشتر شده بود و تانک هایشان نشان از این می داد که قصد حمله دارند. این را که به حیدر گفتم، تایید کرد و گفت: باید قبل از آن ها وارد عمل بشیم. ابوعلی که بعضی شب ها از دست شیطنت‌هایش خواب بر ما حرام می شد، پیشنهادی را مطرح کرد. حیدر، نگاهی به من کرد و نظرم را پرسید. - اگه عملی بشه فکر خوبیه. اما ما مهماتی نداریم. + باید گروه دیگه ای اینکار رو انجام بدن. - من می رم نیرو بیارم و پیشنهادم رو برای فرمانده بگم. + صبر کن چند دقیقه دیگه با هم می ری -فدا❤ حاج قاسم 💠https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------