eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
●با ورود به سپاه منبع درآمدی پیدا کرد واو یاد گرفته بود که دست دیگران را بگیرد. به چند خانواده که فرزند یتیم داشتند کمک خرجی می رساند. ●اگر کسی مریض بود یا به وام نیاز داشت تا کسی ضامن شودحتما پیش قدم می شد ولی هیچ وقت از موقعیتش در محیط کار ودر جاهای دیگر سوء استفاده نمی کرد. همیشه راضی به حق خودش بود. ●در سال 1378 به عضویت رسمی سپاه شهید بروجردی درآمد ولی از کارها ومسئولیتش برای کسی حرفی نمی زد. در همان سال هیئت” یازینب(س)” را تاسیس کرد وخود مداحی و میانداری می کرد. 🌷 ولادت: ۱۳۵۵/۰۱/۲۰شهرری شهادت: ۱۳۸۰/۰۹/۲۶ ،فکه
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید| شرط فرماندهی سردارسلیمانی: 🎤 [در جنگ] شرط اداره و فرماندهی سن نبود، شرط اداره و فرماندهی تحصیلات نبود، شرط اداره و فرماندهی رتبه نبود. ♥️
هزینه سفر حج را نداشت. برای همین با مسئول یک کاروان هماهنگ کرده بود که به عنوان یکی از خدمه ی کاروان برود به حج. در طول روز کارهای حجاج را انجام می داد؛ برای زیارت هم سعی می کرد از خوابش کم کند و خستگی را تحمل کند‌.‌.‌. وقتی از مکه برگشت، برنامه ی جدیدی برای خودسازی و تقویت معنوی اش تنطیم کرد. پیش سلام بودن، پرهیز از گزافه گویی، پرهیز از رودربایستی، تقسیم بندی ساعات کار و برنامه ریزی، فکر کردن روی مسائل و تصمیم های جدی و قاطع گرفتن، دقت بیشتر در برخوردها، بدقولی نکردن با هیچ کس، ایجاد ملاک های خوب و آموزش خط، تقویت ارتباط با خدا و شرکت منظم در جلسات دعا. 📚: لبخند بی نهایت سردار شهید حاج محمد گرامی🌷
یک روز ناهار لوبیا پلو داشتیم. وقتی علی آمد خانه، مهمانی هم با خودش آورده بود. یکی از همکاران هندی‌اش در سازمان بود. او را از مقابل آشپزخانه رد کرد و برد داخل اتاق. کشیدمش گوشه‌ای و اعتراض کردم که چرا بدون هماهنگی مهمان آورده‌ای؟! فکر می کردم آبروریزی شده و باید غذای بهتری جلوی مهمان می‌گذاشتیم، همان لبخند همیشگی‌اش را نثارم کرد. می‌گفت: اسلام هم همین را گفته. حالا اگر سفره ساده باشد اسمش مهمانی نیست؟! 📚: کتاب رسول مولتان سردار شهید سید محمد علی رحیمی🌷
﷽ 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 🌷 🌷 یکی از بچه های کار گزینی سید رو صدا زد و گفت : ما دو تا سرباز داریم که همه رو خسته کردند .. نه نماز می خونند نه حرف گوش می کنند 😒 سه بار تاحالا واحدشون رو عوض کردیم. یکبار هم پرونده شون به واحد قضایی ارسال شده اما بی فایده بوده. میتونی اینارو ببری توی واحد خودت؟ سید گفت : باشه مشکلی نیست از این به بعد هر سربازی رو که فکر می کنی مشکل داره بفرست پیش من. 🙏 🌷 اون دوتا سرباز همون شب به واحدمون اومدند. به محض اینکه وارد اتاق شدند سید بلند شد و به استقبالشون رفت و باهاشون دست و روبوسی کرد ... هر دو شون تعجب کرده بودند. 😳 موقع شام بود. بر خلاف برخی از پرسنل ، ما با اون سربازها سر یه سفره نشستیم. بعد از صرف غذا سید ظرف هارو جمع کرد 👌 اصرار من و سرباز ها هم بی فایده بود. 🌷 همه ظرف هارو شست و برگشت. بعد گفت : شما خسته اید تازه هم به این واحد اومدین.امشب رو استراحت کنید. 🙂 فراد صبح که می خواستیم نماز بخونیم این دو سربازم بلند شدند و باهم جماعت خوندیم. از اون روز دیگه لازم نبود کاری رو بهشون بگیم. قبل از اینکه ما حرفی بزنیم هردوشون کار هارو انجام می دادند. 🌷 سید طوری با اونها برخورد می کرد که انگار برادر اونهاست. باهاشون می گفت ، می خندید ، به اونها اعتماد می کرد اوناهم پاسخ اعتماد سید رو به خوبی می دادند 👌 🌷 حتی یکبارم ندیدم سید به اونها بگه مثلا برای نماز صبح بلند بشین بلکه غیر مستقیم پیام خودش رو به اونا منتقل می کرد. مثلا از فضیلت اول وقت نماز می گفت اینکه اگه سحر خیز باشیم چقدر در روح و روان تاثیر داره
کلاف سر در گمی شده زندگیمان این روزهای سخت... این روزهای نبودنت... این روزهای بدون شما... رفیق شهیدم شهید عزیزم سردار عشق مسعود زکی زاده 🌷
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلمی کمتر دیده شده از غبارروبی حرم امام هادی(علیه‌السلام) توسط شهید سلیمانی در سامرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کمیک موشن | تکلیف 🔹 به غیر از قمقمه ها آب دیگری نداشتیم، اما حاجی گفت همه را به عراقی ها بدهیم! 🔹 سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی در دیماه 1365 در عملیات کربلای5 آسمانی شد. 👈نثار روح مطهر‌ شهید زنگی آبادی صلوات 📚برگرفته از کتاب حاج یونس
سیدجمال قریشی🌷 ✍شهیدی که رهبر با شال سیادت او نماز خواندند... اواخر بهار ۱۳۶۵ بود که همراه فرماندهان لشکر ۱۰ سیدالشهدا، رفتیم خدمت رئیس جمهور وقت (مقام معظم رهبری) ؛ در آن مراسم، سید جمال قریشی؛ مسئول تبلیغات گردان علی اکبر، با سوز صدایش، حال خوب مجلس را دوچندان کرد. وقت نماز که شد، سید جمال شال سبزش را انداخت روی دوش آقا و گفت: این را گذاشتم تا متبرک شود. بعداً می برم جبهه تا ان شاءالله به آرزویم برسم و شهید شوم. آقا ایستادند به نماز و سید هم مکبر شد… نماز که تمام شد، سید جمال رفت شالش را بگیرد که آقا فرمودند: شما؛ هم سادات هستی، هم رزمنده… اگر اشکالی ندارد این شال به عنوان تبرک پیش من بماند؟ سید پذیرفت و شال سبز، ماند پیش سید علی. 💚 حضرت آقا بعدا، دور از چشم سید، به مسئولین لشکر سپردند که هوای سیدجمال را داشته باشند، او اهل ماندن نیست و رفتنی است… اتفاقا آنها هم حین عملیات مواظب بودند که سید نرود خط و در عقبه بماند، اما در شلوغی درگیری ها، سید رفت جلو و به آرزویش رسید…  بعدها که مجددا آن جمع رفت خدمت حضرت آقا و کسی دیگر بلند شد و مداحی کرد، آقا جویای احوال سید جمال شد که به ایشان گفتند: «سید شهید شد…» 🎤راوی: جعفرطهماسبی
"خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی" ✅ لینک دانلود کتاب صوتی " سلیمانی عزیز " از گوگل درایو 👇👇 https://drive.google.com/folderview?id=1m-EXo9oBGsaqIgqaVsdJOJMMWA_cHH3V
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردارشهید حاج احمد کاظمی:جایی معامله ما با خدا خواهد بود که... ⬆️
سردارشهید احمد کاظمی در رابطه با نبوغ آقامهدی باکری می‌گفت: «موقعی که آقامهدی و لشکرش در کنار لشکر من بودند، خیالم از هرجهت راحت بود و احساس آرامش می‌کردم» این اعتماد و باور موجب شده بود بعد از عملیات والفجر مقدماتی در تمامی عملیات‌هایی که سپاه انجام می‌داد این دو یگان یعنی لشکر عاشورا و لشکر نجف تا زمان شهادت آقامهدی کنارهم بجنگند.