eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
ایستگاه انقلاب اسلامی مسئول شناسی پای درس فرمانده نیروی هوایی سرلشکر خلبان سردار شهید عباس بابایی 🌷 👇👇👇👇👇👇👇 قابل توجه بعضی مسئولین راحت طلب و بی درد و عاشق پست و مقام👇 👈هر چه پست و درجه عباس بالاتر می رفت، نسبت به دنیا بی اعتنا تر می شد. خانه مان در منازل مسکونی پایگاه بود. بعضی وقت ها چاه فاضلاب بالا می آمد و همه جا را در آشپز خانه کثیف میکرد تا جایی که به گریه می افتادم؛ در حالی که در چند جای قسمت حفاظتی پایگاه، منازل نو ساز و ویلایی بزرگ آماده بود که ما برویم داخلش اما عباس نمی رفت و قبول نمیکرد می‌گفت ما هم مثل بقیه وقتی ارتقای درجه پیدا کرد، موتور خانه پایگاه را مقداری بهش رسیده بود. حالا شده بود خانه جدید مان. 📚آسمان بابائی به روایت هسر شهید 👆👆👆👆👆👆 مسئولین راحت طلب از شهدا درس بیاموزید و خجالت بکشید کاش بعضی ها یه ذره غیرت شهدا در وجودشان بود و از خون شهدا خجالت میکشیدند و به فکر مردم بیچاره بودند حکومت اسلامی یعنی مثل شهید بابایی راه مولا علی را رفتن یعنی بین خود و مردم فرق نگذاشتن فاصله طبقاتی نداشتن با مردم و مثل مردم بودن شهدا دعا داشتند ادعا نداشتند نیایش داشتند نمایش نداشتند حیا داشتند ریا نداشتند رسم داشتند اسم نداشتند اما ای شهدا بعد از شما اخلاص رفت و اختلاس آمد دعا رفت و ادعا آمد نیایش رفت و نمایش آمد حیا رفت و بی حیایی و بی حجابی آمد لعنت خدا و خلق خدا بر آنان که عکس شهدا را دیدند و عکس شهدا عمل کردند و با اشرافی گری و دنیا پرستی و جاه طلبی خون شهدا را پایمال و راه و روش شهدا را فراموش و بین خود و مردم فاصله طبقاتی ایجاد کردند و مردم را بدبین نمودند
ایستگاه حاج قاسم 🌷 ✍بیاد آنکه ژنرال بود اما* *اهل پشت میز نشینی و لیموزین دودی و* *بادیگارد و شاسی سواری و برج سازی نبود !!!!* *قلمت بشکند تاریخ اگر ننویسی،* *اگر از سردار بی دست و سر ننویسی،* *ننویسی که دستش به زمین افتاده، بهر امنیت و آسایش ما جان داده.....* *۴۱ سال به جنگ و نبرد و پیکار؛* *۴۱ سال همه خواب بودیم او بیدار...* *روستازاده ای که شده بین المللی....* *راز و رمزش خدا بود و فرمان ولی.....* *آری این وطن ملک سلیمانی و طهرانی ‌هاست* *نه جای سگ صفتان خاوری و طبری‌هاست!* *📎پ ن :عکس کمتر دیده شده از مردی که هنوز فکر رفتنش جگر را می سوزاند.او رفت اما با سپاهی از شهیدان خواهد آمد. شادی روح قاسم ایران شهید سلیمانی صلوات🌷
🌻امام کاظم علیه ‌السلام فرمودند: 🌱اگر به ما بگویند این امر (ظهور) تحقق نمی‌پذیرد،مگر بعد از دویست یا سیصد سال و آن را دیر ببینیم دلـــــــــها دچار سختی و قساوت گردد.بگوئید چه زود است چه نزديک است و بدينگونه دل‌های مردم اُنس مي‏گيرد و آرامش می‌يابد و فرج نزديک می‌‏شود. 📚: الکافي ج ۱،ص ۳۶۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ‎‌‌‌‎‌‌‌🌷 هَرچِہ کہ مےکٍشیـــــم و هَرچہ برسَرمـــٰــان مےآید، ╰➤ ⇦أز نــــٰـافرمانےخـُــــدٰاست‌ و _ ریشِہ دَر عَدم رعــــٰـایت، ❍↲"حَلٰال و حَـــــرام خُـــــدٰا دٰارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیتنامه شهید شیرازی نسبت به حجاب...🌷 خواهرم تو را سفارش میکنم به حجاب، که همانا حجاب سپر امن الهی است...🌷🕊
ایستگاه شهدا مسئول شناسی پای درس رییس قوه قضاییه شهید مظلوم دکتر بهشتی 🌷 با چه گناهی نمی توان دیگر پشت سر کسی نماز خواند👇 مطلب زیر بخشی از خاطرات مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین هادی مروی است از روزهایی است که در کنار شهید بهشتی سپری کرده است. مرحوم مروی سال 1386 دار فانی را وداع گفت. حجت الاسلام مروی در بخشی از خاطرات خود می نویسد: "یک شب با شهید بهشتی به تهران آمدیم و وقتی رسیدیم نیمه شب بود و خیابان‌ها خلوت. از خیابان دکتر شریعتی که آن موقع دروازه شمیران نام داشت بالا آمدیم تا رسیدیم به یک چهارراه.  من به رغم آن که چراغ قرمز بود از چراغ قرمز عبور کردم. یک لحظه متوجه شدم که ایشان تکانی خوردند و نگاهی زیر چشمی به من کردند، اما در عین حال به من چیزی نگفتند. رسیدیم به چراغ قرمز دوم و همین که خواستم عبور کنم آقای بهشتی با تندی گفتند: 👈 « آقای مروی اگر از این چراغ هم عبور کنی دیگر نمی شود پشت سرت نماز خواند، زیرا چراغ قرمز اول گناه صغیره است و اصرار بر آن گناه کبیره و موجب سلب عدالت از افراد می‌شود؛ ضمن این که من هم از ماشینت پیاده می‌شوم.  من که در آن زمان جوان دو آتیشه‌ای بودم گفتم: آقا اینها قوانین طاغوتی است، نباید به آن عمل شود. ایشان با جدیت جواب دادند: اتفاقا انسانی‌ترین قوانین در دنیا همین قوانین راهنمایی و رانندگی است که برای حفظ جان من و تو وضع شده و طاغوتی و غیر طاغوتی هم ندارد." 👆👆👆👆👆 قضاوت با شما این تذکر شهید بهشتی بود آیا اکنون همه این عدالت را دارا می باشند🤔 یوم تبلی السرائر روزی که همه پردها کنار رود و رازها آشکار گردد بصبح القریب آن روز نزدیک است مسئولین عزیز
حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی یعنی مسئولینش این گونه باشند👇 ایستگاه مسئولین شهید🌹 مسئول شناسی پای درس فرمانده نیروی هوایی سرلشکر خلبان سردار شهید عباس بابایی 🌷 قابل توجه برای بعضی از مسئولین 👇 زماني كه عباس فرمانده پايگاه اصفهان بود يك روز نامه اي از ستاد فرماندهي تهران رسيد. در نامه از ما خواسته بودند تا اسامي چند نفر از خلبانان نمونه را جهت تشويق و اعطاي اتومبيل پیکان به تهران بفرستيم. در پايان نامه نيز قيد شده بود كه « اين هديه از جانب حضرت امام خمینی است.» عباس نامه را كه ديد سكوت كرد و هيچ نگفت. ما هم اسامي را تهيه كرديم و چون با روحيه او آشنا بودم. با ترديد نام او را جزء اسامي در ليست گذاشتم و مي دانستم كه او اعتراض خواهد كرد. از آنجا كه عباس پيوسته از جايي به جاي ديگر مي‌گرفت و يا مشغول انجام پرواز بود. يك هفته طول كشيد تا توانستم فهرست اسامي را جهت امضاء به او عرضه كنم. ايشان با نگاه به ليست و ديدن نام خود قبل از اينكه صحبت من تمام شود، روي به من كرد و با ناراحتي گفت: ـبرادر عزيز! اين حق ديگران است؛ نه من. گفتم: ـمگر شما بالاترين ساعت پروازي را در بین خلبانان نداريد؟ مگر شما شبانه روز به پرسنل اين پايگاه خدمت نمي‌كنيد؟ مگر شما…؟ ولي مي دانستم هر چه بگويم فايده اي نخواهد داشت. سكوت كردم و بي آنكه چيزي بگويم ليست اسامي را پيش رويش گذاشتم روي اسم خود خط كشيد و نام يكي ديگر از خلبانان را نوشت و ليست را امضا كرد در حالي كه اتاق را ترك مي كردم. با خود گفتم كه اي كاش همه مثل او فكر مي كرديم 📚 عقاب آسمان ها کجایند مسئولین بی ادعا کجایند مردان خوب خدا دریغ از فراموشی راه شهدا
💞 اگر باشد.....!💞 ❤️جمله ماندگار سردار شهید خطاب به همسرش : 👇 اگر شدم در منتظرت می‌مانم! 👫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب سردار سلیمانی مدافعان حرم یاران حاج قاسم 🎥مداحی شهید مدافع حرم حامد بافنده در منزل روحانی شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده... 🌷 🌷
_«صَبـــــور بــــٰـاش✿⇉»!! تنهــــٰـا عَصبــٰانےشُــدن نیست !! صَبـــــر یَعنے اینکہ، _ قـــــآدر بـــٰــاشید ↓↓↓ هَفت⁷ احســـــٰاس ¹⇦غـَــــم²⇦ تـَــــرس ³⇦تَـــــنفر ⁴⇦لـــــذّت ⁵⇦خَشـــــم ⁶⇦عـَــــلٰاقہ و ⁷⇦اضطـــــرٰاب رٰا ۔۔۔ دَر خُود؛ ↲ کُنـــــترل و مِهــٰـــار کُنید➛
🕊 🌷 یکی از خصوصیات شهید این که همیشه به فکر همنوع خود بود، و از کمک به فقرا دریغ نمیکردند... ایشان از اعضای یکی از گروه های خیریه بودند، که در بحث کمک به فقرا فعالیت میکردند. حتی در زمانی که در جبهه مقاومت مشغول بودند، این کار را انجام میدادند.... یادمه [یک دفعه] تماس گرفتند [گفتند] : برو از فلانی (دوستان خیریشون) بسته های مواد غذایی رو بگیر و به دست صاحبانشان برسان. خیلی جالب بود که در اونجا هم از این امر غافل نشده بودند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قابل توجه لطفا تا آخر بخوانید 😔 ایستگاه شهدا شهید محمد رضایی 🌷 عراقی ها مدعی شدند که محمد رضایی در عملیات کربلای چهار تعداد زیادی از نیروهای عراقی را کشته است. در شکنجه سخت و طاقت فرسای او خیلی از نگهبان های اردوگاه دست داشتند؛ مثل عدنان ، علی ابلیس و... اما شنیدیم علی آمریکایی، شکنجه گر اصلی بوده است. ابتدا محمد را با کابل و باتوم آنقدر زدند که تمام بدنش زخم شد و گوشت های بدنش له و کنده شد بعد او را روی شیشه های خرد شده کف راهرو با بدن زخمی کشیدند که شیشه ها در بدنش فرو می رفت و بعد او را داخل حمام برده و روی بدنش آب جوش ریخته و به او برق وصل کردند آن قدر آب جوش ریخته بود که تمام بدنش تاول زده و پوست آن کنده شده بود. بعد هم یک لگن پر از آب نمک بر بدنش ریخته و بعد که مقاومت محمد را دیدند قالبی صابون در دهانش گذاشتند و دهان او را گرفتند تا نتواند فریاد بزند. آن قدر آن را فشار داده بودند که خفه شد و بعد هم بدن او را روی سیم های خاردار در اردوگاه انداختند تنها صدایی که در همه این مدت از محمد شنیده شد و فریاد می زد فقط یک کلمه بود یا زهرا 😭😭😭 و بچه ها گفتند بیشتر از همه آن لحظه ای بود که آب نمک بر بدن تاول زده و زخمی او ریختند که فریاد زده بود خلّصنی یارب خدااااااااااااااااااااااایا خلاصم کن 😭😭😭 👆👆👆👆👆 قابل توجه برای بعضی از مسئولین دنیا پرست و راحت طلب صندلی ریاست شما بر خون این شهدا گذاشته شده برای خدمت به مردم نه خیانت به کشور و خون شهدا ای طبری ها ای خاوری ها و.... فردای قیامت باید جوابگوی خون این شهدا باشین و بدانید که شهدا از خون شان نخواهند گذشت و یقه تان را خواهند گرفت
🕊 🌷 من و آقا مرتضی در گردان امام حسین(ع) رفیق شده بودیم، ایشان پاسدار و من هم بسیجی. به‌ خاطر آقا مرتضی بود که زیاد به گردان سر می‌زدم. با هم شوخی داشتیم. یک شب رزمایش که ایشان پاس‌بخش بودند شیفت من با شهید آقا مرتضی افتاد. دم صبح بود. حدوداً چند دقیقه بعد از نماز صبح داشتیم کنار آتش خودمان را گرم می‌کردیم که دیدم لب‌های آقا مرتضی تکان می‌خورد. پرسیدم: چی میگی؟! گفت: توی این ساعت دعای سلامتی و دعای فرج رو می‌خونم. عاشق امام‌ زمان(عج) بود... روای: همرزم شهید
🕊 🌷 روزهای آخر حضورش مصادف با تشییع باشکوه سپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی بود و شب وقتی تلویزیون، صحنه اقامه نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر شهید را پخش کرد به نشانه احترام، تمام‌قد ایستاده بود. جوان‌ها کمتر گریه می‌کنند، اما آن شب میلاد با مشاهده گریه رهبر انقلاب گریست چراکه او به سردار سلیمانی ارادت ویژه‌ای داشت. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قابل توجه برای بعضی از مسئولین دنیا پرست و راحت طلب انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی یعنی مسئولان آن اینگونه علی وار باشند و راه و روش و منش شهدا را داشته باشند 👇👇👇 ایستگاه شهدا پای درس سرلشکر خلبان سردار شهید عباس دوران 🌷 حواله یک هکتار زمین در بهترین نقطه شهر شیراز را به پاس قدردانی از او بخاطر بیشترین پروازهایش در جنگ بهش دادند اما آن را پاره کرد و به زمین ریخت و نام یک بلوار را هم به نام او کردند که عذاب وجدان گرفته و ناراحت بود حالا بخوانید این ماجرا را از زبان خود شهید دوران 👇👇👇 نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده‌ام. معده‌ام درد می‌کند. دکتر می‌گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می‌توانم عصبانی نشوم؟😡 آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم‌های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم و به خاطر مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین و خود را سرزنش کردم. یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟ وای بر ما 😭 باید با زبان خوش همسرم را قانع کنم که انتقال از شیراز به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است و بس 👆👆👆👆👆 آهای بعضی از مسئولین بی وجدان یاد بگیرید از شهید دوران به فکر محرومان باشید و مستضعفان نه به فکر خود و فرزندان و جیب تان وای به حال تان در مقابل خون شهیدان و آه مظلومان
ایستگاه شهدا 🔸واکنشِ سردار شهید امیرعباسی بعد از دیدنِ زنِ بدحجاب کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ شد. رد نگاهش رو دنبال کردم، چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب ...ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:غیرت شوهرش کجا رفته؟ غیرت پدرش‌کجا رفته؟ غیرت برادرش‌کجا رفته؟!!! بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باش‌که ما حاضر نیستیم چنین صحنه‌هایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم، نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی؟ 👤خاطره‌ای از زندگی سردار شهید ابراهیم امیرعباسی 📚منبع: کتاب ساکنان‌ملک‌اعظم۵ «منزل امیرعباسی» صفحه۲۳
👈مسئول شناسی نگاهی به زندگی و طرز تفکر مسئولان انقلابی دهه شصت👇 وقتی که نخست وزیر بود صبح روزی جهت دیدار و رساندن پیامی وارد همان خانه تاریخی (کلنگی ) وی شدم . از مشاهده صحنه ای قلبم به درد آمد. هوا کمی گرم بود. او خیلی ساده با یک زیر پیراهن که چند جای آن سوراخ بود و در گوشه حیاط خانه اش نشسته بود و داشت با دو ـ سه دانه خرما و یک لیوان شیر صبحانه می خورد! بعد از سلام و احوالپرسی و تعارف به صبحانه گفتم : ای عزیز! این چه وضعی است که شما دارید چرا به خود نمی رسید و این قدر زندگی را به خود سخت گرفته اید از شما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید! مثل این که شما نخست وزیرید! آهی کشید و نکته ای گفت که سوز دل و نفوذ کلام از دل بر آمده اش همواره در خاطرم جاودان مانده است . او گفت : جانم ! از این حالم نگران نباش ! نگران آن روزم باش که میز و مسئولیت مرا بگیرد و من گذشته خویش را فراموش کنم . خدا نکند روزی بر من بیاید که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق خدا دارم . از شما می خواهم در حق من دعا کنید. من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمده اش بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانی اش را بوسه دادم رییس جمهور محبوب و مردمی و انقلابی شهید محمد علی رجایی🌷 کجایند مسئولین بی ادعا کجایند مردان خوب خدا قابل توجه برای بعضی از مسئولین فعلی پر مدعا و دروغگو
👆👆👆👆👆 ایستگاه شهادت پای درس شهدا درسی برای همه مسئولان انقلاب اسلامی 👇👇👇👇👇 نامه یک شهید همراه فیش واریزی ۴۰۰۰ تومان پول به حساب بیت المال در زمان جنگ با عراق شهید امیر مقدم: حلال کنید... امروز پای خاکریز، دو تا از گلوله‌های آرپی‌جی به هدف نخورد، حقوق این ماهم حلال نیست، ببخشید. 👆👆👆👆👆 قابل توجه برای بعضی از مسئولین شهدا حافظ بیت المال بودند نه غارتگر بیت المال👇👇👇 فردي نزد اميرالمؤمنين آمد و از حضرت خواست كه پولي از بيت المال به او بدهد. حضرت به او فرمود: «إِنَّ هَذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لَا لَكَ وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْ‏ءٌ لِلْمُسْلِمِينَ وَ جَلْبُ أَسْيَافِهِمْ فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَيْدِيهِمْ لَا تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ» 📚(نهج‏البلاغه، خطبه 232) يعني بيت المال نه براي من و نه براي تو است. بيت المال مربوط به همه‌ي مسلمين است. اگر به جبهه رفته باشي در آن شريك هستي و الا حق استفاده از آن را نداري. در يكي از جنگ‌ها تيري به يكي از اصحاب پيامبر اصابت كرد و آن را از بدن او درآوردند و مردم جنازه را آوردند و گفتند كه شهيد شده است. پيامبر فرمود: نگوييد شهيد شده است. چرا كه عبايي كه روي دوش اوست از بيت المال است و به خاطر همين من بر اين شخص نماز نمي‌خوانم. اين روایت حرف‌هاي مهمي دارد. چرا كه شخصي جانش را مي‌دهد ولي به خاطر تصرف در بيت المال، نه به اوشهيد مي‌گويند و نه پيامبر بر او نماز مي‌خواند. كارهاي خداوند خيلي دقيق است.
🌻امام رضا عليه السلام به عبدالعظيم حسنى فرمودند : 🌱اى عبدالعظيم ! به دوستانم سلام برسان و به آنها سفارش کن : 🌱راستگو و امانتدار باشید. ساکت و خاموش باشید و بحث و جدلهاى بيهوده را رها كنید. به ملاقات هم بروید،خود را سرگرم تكه پاره كردن يكديگر نكنید. 📚: الاختصاص ، ص ۲۴۷ 🏴وفات حضرت عبدالعظيم حسنی(ع) تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 🌷 بابک عاشق امام رضا (ع) بود، ما هر سال آبان‌ ماه خانوادگی به پابوس حضرت علی ‌بن موسی ‌الرضا (ع) می‌ رفتیم ، ولی سال آخر بابک سوریه بود نتوانست به مشهد برود درست در شب شهادت امام رضا (ع) هم آسمانی شد. بابک نمازش هیچگاه قضا نمی‌شد ، همیشه صبحِ زود از خواب بلند می‌شد ، یکروز هم که تا ساعت 10 صبح خواب مانده بود سراسیمه از خواب بلند شد و گفت ، من نباید عمرم را هدر دهم و این همه را صرف خواب کنم. بابک همیشه در حال درس خواندن بود و حتی فوق ‌لیسانس قبول شد و ثبت نام هم کرد اما گفت: رفتن به سوریه و دفاع از حریم آل الله واجب تر از رفتن به دانشگاه است وقتی از آنجا آمدم ادامه تحصیل خواهم داد... 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
أشک چَشمِ مآ بــــــٰارِشےبےمُنتَھــــــٰاست۔۔ ابـــــتدٰایَش‌﴿مَشھَـــــد𑁍⇉﴾أست‌۔۔ وانتِھــــــٰایَش‌۔۔ ⇦کربَلـٰاست‌➛
ایستگاه انقلاب اسلامی نگاهی به طرز تفکر مسئولین انقلابی دهه شصت رییس جمهور محبوب و مردمی شهید محمدعلی رجایی 🌷 حاج سید احمد آقا می گوید بعد از قرائت تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی به ایشان گفتم در تمام مدتی که من حکم را می خواندم شما در فکر بودید به چه فکر می کردید؟؟؟ شهید رجایی گفت داشتم به خودم میگفتم که محمدعلی تو همان بچه یتیم و دستفروش و دوره گرد بازار قزوین هستی نکنه حالا که به این جایگاه رسیدی مردم بیچاره را فراموش کنی و در جای دیگری شهید رجایی به اطرافیان خود در مورد اینکه به او خدمت کنند میگوید 👇👇👇👇👇 اگر شما میخواهید به من خدمت کنید، گاه گاهی یادم آوردید که من همان محمد علی رجایی فرزند عبد الصمد اهل قزوینم، که قبلا دوره گردی می‌کردم و در آغاز نوجوانی قابله و بادیه فروش بودم، و هر گاه دیدید که در من تغییراتی بوجود آمد و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را بیادم بیاورید و در کنار گوشم زمزمه نمایید که این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است‬. 👆👆👆👆👆 قابل توجه برای بعضی از مسئولین دنیا پرست و راحت طلب و نمایندگان شاسی بلند مجلس مسئول در انقلاب اسلامی که خود را خدمتگزار مردم و محرومان می داند این طرز تفکر را دارد عبادت به جز خدمت خلق نیست
قدری از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست این وصیت نامه اول، وسط، و آخرش، همه اش دغدغه ولایت فقیه است و یکی از چند نصیحت سردار دلها در وصیت‌نامه اش به سیاسیون اصلاح طلب و اصولگرا(و همه مسیولین)این است👈 با جان و دل به توصیه و تذکرات ولایت فقیه به عنوان طبیب حقیقی شرعی و عملی،👈 عمل کنید و شهید بهشتی چه زیبا فرمود،ولایت مداری به سخن گفتن ها نیست بلکه به عمل کردن هاست آری تحقق اهداف امام راحل و آرمان های انقلاب اسلامی ایران و پاسداری از خون شهدا شعار دروغ نمی خواهد عمل درست می خواهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 🌷 ایشان در کمیته انقلاب شرکت کرده بود که به مستمندان رسیدگی می کرد. حتی بدون این که من بدانم و بفهمم از حقوقش به آ نها کمک می کرد. من هم البته معتقد بودم کار ثواب باید انجام شود. یک بار هم یک گوسفند خریده بود و می خواست به آسایشکاه سالمندان در کهریزک ببرد. من را هم با خودش برد. وقتی گوسفند را داد، من هم به یکی از اتاق ها رفتم که پیرزن ها بودند. از قضا وقت ظهر بود. دیدم یک پیرزن نمی تواند ناهارش را بخورد. شروع کردم غذا را به دهانش گذاشتن. همان موقع، محمد آقا می خواست برود. هرچه در اتاق ها جستجو کرده بود من را پیدا نکرده بود. آخر سر من را از پشت بلندگو صدا زدند. وقتی من آمدم با خنده گفت: گوسفند را تحویل دادم ،دو ساعتِ که منتظر تو هستم.... راوی: همسر شهید 🌷