🦋*﷽*🦋
#یاد_یاران
دفترچه خاطرات همسر📝
وضو میگرفت و توی کارهای خونه کمکم میکرد. مسافرت که میرفتیم، بچهها رو نگه میداشت و میگفت: «بچه ها رو من نگه میدارم، لااقل شما هم کمی راحت باشید...» غیر از اینها به هر بهانهای که بود برایم هدیه میخرید؛ برای روز زن، روزهای عید و ... اگر هم یادش نبود ، اولین عیدی که پیش میآمد ، هدیه می خرید و برایم می آورد...
#سردارشهیدصیادشیرازی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
مکتب سردار سلیمانی
@maktabesardarsoleimani
#روایت_عشق 💌
ناراحت شدم. گفتم: این چه کاریه شما می کنی ؟ چرا میرید اون ور خط، وسط عراقی ها؟ کجای دنیا، فرمانده نیروی زمینی میره وسط دشمن ؟
خیلی آرام گفت: من باید خودم به یقین برسم، بعد نیروهام رو بفرستم اون ور.
بیش تر لجم گرفت. گفتم: اصلا بیا بریم پیش این حاج آقایی که توی قرارگاهه، تکلیف شما رو روشن کنه. ببینم شما شرعا حق داری بری توی مهلکه یا نه ؟
گفت: حالا بشین، بعد. من باید خط خودی رو رد کنم. باید برم. که اگه پای بی سیم گفتم این کار باید بشه، بدونم شدنیه یا نه. تو هم حرص نخور. نیروی زمینی ارتش، بدون فرمانده نمی مونه. من برم، یکی دیگه.
#سردارشهیدصیادشیرازی
#روایت_عشق 💌
#مسئول_شناسی
فرمانده نیروی زمینی ارتش
#بیت_المال 👇
بعد اتمام جلسه گفت
امروز همه جلسه اداری نبود
حرف شخصی هم زدیم
هزینه جلسه را بذار به حساب من
و فاکتورش را بیار برام
نباید از بیت المال پرداخت بشه
کجایند مسئولین بی ادعا
#سردارشهیدصیادشیرازی
یاد عزیزش با صلوات
#سالروزشهادت