💔
من به شما پشت میزهایی که خونبهای هزاران شهید به خون خفته است میگویم و از شما میخواهم که فقط برای اسلام کار کنید نه برای مقام، چون مقام ارزش انسان را پایین میآورد کسانی بودند که دم از بزرگی و ریاست و منیت میزدند ولیکن زمین خوردند و شما هم اگر بخواهید برای مقام کار کنید، فورا زمین خواهید خورد پس بیایید برای اسلام کار کنید تا اسلام پشتیبان شما باشد شما از اسلام حمایت کنید و اسلام هم از شما.
📝 برشی از وصیتنامه
شهید علیاصغر صفرخانی🌷
#شادی_روح_پاکش_صلوات
فرمانده گردان شهادت
لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
شهادت: قلاویزان عملیات کربلای ۱
💔
چهارشنبه ای که گُلهای دامادیش را سوزاند 🥀
فقط دو ماه از ازدواجش میگذشت، سه شنبه آخر سال ۹۲ در حین گشتزنی، نارنجکی دستساز،به سرش برخورد کرد و....💥
شادی بی چارچوب عدهای در چهارشنبه سوری جوانی هادی را گرفت🥀
هادی بیش از دو ماه در کما بود. نارنجکی که به سرش خورده بود، حتی کلاه ایمنیاش را هم متلاشی کرده بود و لباس نظامیاش را سوزانده بود....🥀
اما بیشتر از آنکه لباس نظامی هادی بسوزد دل زن جوانی سوخت که تنها ۲ ماه از ورود نام "هادی جوان دلاور" به عنوان همسر در شناسنامهاش گذشته بود.🥀
می گفت پشتش خالی شد وقتی هادی پر کشید.🕊🥀
#شهید_هادی_جوان_دلاور
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#چهارشنبه_سوری
#حماقت
از بچه های گردان تفحص بود، همراه علی محمودوند، کاروان ۱۰۰۰ تایی شهدا رو عازم مشهدالرضا علیهالسلام کرده بودند، مشکل اینجا بود عدهای بنا گذاشتند بر سروصدا کردن به خاطر نبودن ۱۳ تا از پیکر مقدس این شهدا، قول داد و گفت هرجوری شده من این ۱۳ تا شهید رو میارم، رفت شلمچه و شروع کرد زاری بالای یکی از کانالها، آخرش که داشت برمیگشت گفت: شهدا داریم کاروان میبریم مشهدالرضا علیهالسلام، ۱۳ تا جا هم خالی داریم، هر کی میاد بسمالله، اومد توی کانال، ۱۳ تا دست از زیر خاک زده بود بیرون.
🌷 #شهید_مجید_پازوکی
#شادی_روح_پاکش_صلوات
حاج قاسم سلیمانی که شهید شد من حامل خبر شهادتش برای حمید بودم.
نیم ساعت نشست توی ماشین و گریه کرد ...
آرزو داشت یک روز هم مردم، همانطور با غرور، زیر تابوت او را بگیرند.
میگفت:
«یعنی میشود یک روز عکس مرا هم کنار عکس حاج قاسم بگذارند؟!»
راوی: برادر شهیدمدافع امنیت حمید پورنوروز
#شهید_حمید_پورنوروز🌷
#شادی_روح_پاکش_صلوات
پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه میگفت: یکیشان آمد به خوابم و گفت: جنازهی من رو فعلاً تحویل خانوادهام ندید! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازهها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. اینبار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازهها. روی سینه یکیشان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی».بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانوادهاش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره.
شهید امیرناصر سلیمانی🌷
#شادی_روح_پاکش_صلوات
📚فرمانده، فرمان قهقهه، ص۳۶
و به کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید بلکه آنها زندهاند؛ امّا شما درک نمیکنید!
📚سوره بقره، آیه۱۵۴
هر بار که رفت
با شهیدی برگشت ..!
این بار شهیدی آمد و او را بُرد ...
#کلام_شهید
وصیت من به تمام راهیان شهادت،
حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با
مظاهـر ڪفر تا اقامه ی حق و
ظهور ولی خدا امام زمان (عج) است
#فرمانـده_تفحص
#لشکر۲۷محمدرسولاللهﷺ
#شهید_سردار_مجید_پازوکی🌷
#شادی_روح_پاکش_صلوات