eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
940 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
7.9هزار ویدیو
33 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
او توبه کرده بود از تمام گذشته اش ، دیگر یک انقلابی واقعی شده بود ، روی سینه اش حک کرده بود ، خمینی ، فدات بشم . او صدها نفر مثل خودش را راهی جبهه کرده بود . عراقی ها برای سرش جایزه در نظر گرفته بودند . آذر ۵۹ عراقی ها با خوشحالی خبر شهادتش را اعلام کردند . دوستانش هر چه گشتند ، پیکری از او نیافتند . او از خدا خواسته بود گذشته اش پاک شود ، خدا دعایش را مستجاب کرد..... 📕 امام سجاد و شهدا
در مکتب شهادت در محضر شهدا حر انقلاب اسلامی : 🎤 خدا امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند 🌺زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. را فرستاد تا ما را آدم کند. البته بعدا هر چه پول در آوردم به جای آن پول‌ها صدقه دادم. 🌺گذشته من اینقدر خراب بود که روز‌های اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر می‌کردند که من نفوذی ساواکی‌ها هستم. 📅 به مناسبت شهادت شهید در ۱۷ آذر ۱۳۵۹
فراموش نمی‌کنم یک بار خیلی جدی برای ما صحبت کرد. می‌گفت: اگر فکر آدم درست بشه، رفتارش هم درست می‌شه. بعد هم از گذشته‌ی خودش گفت، از این‌که امام چگونه با قدرت ایمان، فکر امثال او را درست کرده و در نتیجه رفتارشان تغییر کرده. 📚:شاهرخ حر انقلاب 🌷
شاهرخ از دوران کودکی علاقه ی شدیدی به امام حسین (ع) داشت. این محبت قلبی را از مادرش به یادگار داشت. راه اندازی هیئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گریه برای سالار شهیدان در سطح محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه های محرم او بود. 🌷 📚: شاهرخ حر انقلاب
چند نفری از رفقا آمدند و کنار ما نشستند. صحبت از گذشته و قبل از انقلاب شد. شاهرخ خیلی توی فکر رفته بود. بعد هم با آرامی گفت: مهربونی اوستا کریم رو می‌بینید! من یه زمانی آخرای شب با رفقا می‌رفتم میدون شوش. جلوی کامیون‌ها رو می‌گرفتیم. اون‌ها رو تهدید می‌کردیم. ازشون باج سبیل و حق حساب می‌گرفتیم. بعد می‌رفتیم با اون پول‌ها زهرماری می‌خریدیم می‌خوردیم. زندگی ما توی لجن بود. اما خدا دست ما رو گرفت. امام خمینی رو فرستاد تا ما رو آدم کنه. البته بعدا هر چی پول درآوردم به جای اون پول‌ها صدقه دادم. 📚: حر انقلاب 🌷
🕊 🌷 فراموش نمیکنم یکبار زمستون خیلی سردی بود و در حال برگشت به سمت خونه بودیم. پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما میلرزید. تا دیدش فورا کاپشن گرون قیمتشو درآورد و به اون پیرمرد داد ! بعدم یه دسته اسکناس بهش داد! پیرمرد که از خوشحالی نمیدونست چی بگه ، مرتب می‌گفت: جوون خدا عاقبتت رو بخیر کنه.