*﷽* #مکتب_سردار_سلیمانی #به_وقت_حاج_قاسم #خاطرات_سردار حاج قاسم و چند نفر از بچه ها از سه راه حسينيه می گذشتند. با ديدن سه راه حسينيه و چند تانك عراقی كه موقع آزادی سه راه، بچه های گردان عاشورا منهدم كرده بودند، همه ياد شهيد نادری افتادند.  همين كه بچه ها اسم حسين را آوردند، حاج قاسم گفت: شهيد نادری رحمه الله علیه.. رحمه الله عليه… رحمه الله عليه #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_حسین_نادری #یاد_عزیزشان_با_صلوات مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani

*﷽* #مکتب_سردار_سلیمانی #یاران_سردار روز اول عمليات كربلای يك، بچه ها يك عراقی را اسير كردند.  حسين اسير عراقی را می نشاند كنار دست خودش توی جيپ و می رفت كارهايش را توی خط انجام می داد. در چند روزی كه اسير عراقی همراه حسين بود، هر كس از حسين می پرسيد اين كيه؟ می خنديد و می گفت: معاونم اسير عراقی آن قدر تحت تأثير رفتار و اخلاق حسين قرار گرفته بود كه وقتی حسين پشت قبضه ی 82 می نشست تا تانك های عراقی را بزند، می رفت و برايش مهمات می آورد و با دست خودش می گذاشت توی قبضه. #شهید_حسین_نادری #یاد_عزیزش_با_صلوات مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani

*﷽* #در_محضر_شهدا طلبه ی جوانی تازه وارد جمع بچه های یگان موشکی شده بود. شب که می‌خواست بخوابد همین که آمد پتو را روی سرش بکشد ، دید بچه‌ها قرآن آوردند و دور هم نشستند و دسته جمعی سوره واقعه ‌خواندند. بعد از نماز صبح هم بچه‌ها دور هم نشستند و سوره الرحمن را خواندند. از یکی از بچه‌ها جریان قرآن خواندن دسته جمعی را پرسید. گفتند : کار حسین است! شب اولی که به این واحد آمد ، بچه‌ها را دور خودش جمع کرده و به همه‌شان گفت : قبل از خواب سوره واقعه و بعد از نماز صبح سوره الرحمن را بخوانید. خودش اولین کسی بود که قرآن به دست می گرفت و شروع می‌کرد به خواندن. 📚 : فرمانده جوان #شهید_حسین_نادری #یاد_عزیزش_با_صلوات