یکبار فاطمه را گذاشت روی اُپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا
و فاطمه به #آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من #اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان #حل بود.
#توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا #مواظب ما هست.
✍به نقل از همسر شهید
#شهید_صدرزاده
🦋*﷽*🦋
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
#تکرار_تاریخ
روزگاری که پدر جای پسر میایستاد
رفت و اکنون بچهها جای پدر میایستند
عاشقان ،پا پس کشیدن نیست در قاموسشان
مرد میداناند و حتی بیسپر میایستند.
#عکس_نوشت:
تصویر بالا، مراسم تشییع #شهید_عباس_ورامینی در اوایل آذر ۱۳۶۲ در #بهشت_زهرای_تهران.
#میثم فرزند #حاج_عباس در آغوش #حاج_همت
تصویر پایین :
#محمّد_علی فرزند #شهید_صدرزاده در آغوش #شهید_مرتضی_عطایی بر سر مزار #شهید_حسن_قاسمی_دانا
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
مکتب سردار سلیمانی
@maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️کلیپ بجا مانده از #شهید_صدرزاده و #شهید_عطایی
این دو شهید، هر دو از شهدای والامقام بودند...
🌷 شهیدی که خود را به داعش فرزند حضرت زهرا معرفی کرد
🔹️ دوستانش میگفتند: بچه مشهد بود ،برای اعزام به سوریه حدود چند ماه تلاش کرده بود تا مسئولان لشکر فاطمیون قبول کنند و اعزامش کنند ...
◇ همان روزهای اول ، او را مسئول تک تیراندازها کردند
◇ #شهید_صدرزاده (دوستش) میگفت: خیلی برای بچه هایش کار میکرد ، مثل مـادر بود برایشان ، صبح تا شب خدمت میکرد به بچهها
◇ فروردین ۹۳ اعزام شد به سوریه (حلب)
و ۲۲ روز بعد هم ...
◇ داوطلب شدند ساختمان۳ را که سقوط کرده بود، پاکسازی و آزاد کنند
◇ حسن و مصطفی (شهید صدرزاده) و ٦ نیروی داوطلب ... شدند ۸ نفر ...
◇ حسن گفت : ۸ نفریم ،اسم عملیات هم باشد #امام_رضا (؏)
◇ همه با فریاد یا #علی_بن_موسی_الرضا (؏) ریختند داخل ساختمان و پاکسازی را شروع کردند
◇ دشمن با زبان عربی میپرسید :شما که هستید؟
◇ حسن فریاد میزد : نحن_شیعه_علی_بن_ابیطالب (؏)
نحن_ابناء_فاطمه_الزهراء (س)
◇ آن روز خیلی شجاعانه جنگید ، وسط معرکه تیر خورد ، به سختی بچه ها حسن را به عقب بردند ، فردایش هم در بیمارستان پر کشید ...
#شـهید_مدافع_حرم
#حسن_قاسمی_دانا🌷