در مکتب شهادت
در محضر شهدا
يک خانمي آمد و همينطور به #تصوير شهيد نگاه ميكرد و #اشك ميريخت. كسي هم او را نميشناخت.
بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي شهيد كار دارم.
برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر شهيد هم او را نميشناخت.
اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي #گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما
#کمک کرد.
براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه
اين خانواده را تحت #پوشش داشته!
حتي زماني كه هادي در عراق و شهر #نجف اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد.
در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم.
بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_سامرا
یادش با #صلوات
🍃🌹🍃🌹
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
در دوران نبرد خیلی کم غذا میخورد می گفت: شاید بقیه رزمندگان همین راهم نداشته باشند
خیلی کم میخوابید، در واقع خودش را برای وصال آماده کرده بود...
شیخ هادی در خط نبرد وظیفه ی روحانیت و مبلّغ بودن خود را فراموش نمی کرد به هر کس وظیفه ی خودش را یادآوری می کرد او انسانی مومن، عابد، زاهد، صالح، متواضع، شجاع و برای جمع ما خیر محض بود.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
مدافع حرم اهل بیت
کجایند شهیدان راه خدا
کجایند مردان بی ادعا
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
♥️ عشق فقط شهدا
عشقند شهیدان مدافع حرم♥️
شادی روحشان صلوات
♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️
در مکتب سردار سلیمانی
در محضر دوستان و یاران شهیدش
مدافعان حرم
🔹سال 1367 بود که #محمدهادی یا همان هادی به دنیا آمد. او در #شب_جمعه و چند روز بعد از ایام فاطمیه🏴 به دنیا آمد.
🔸وقتی تقویم🗓 را که می بینند درست مصادف است با #شهادت_امام_هادی (علیه السلام ) بر همین اساس نام او را محمدهادی می گذارند😊
🔹عجیب است که او #عاشق و دلـ❤️ـداده #امام_هادی (علیه السلام) شد و در این راه و در شهر امام هادی (علیه السلام) یعنی #سامراء به شهادت🌷 رسید.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
کانال مکتب سردار سلیمانی
مکتب ولایت، شهادت و وحدت
مکتب خدمتگزاری به ملت
@maktabesardarsoleimani
🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷
ارتباط با خادم کانال👇
@sardar_zakizadeh
در مکتب سردار سلیمانی
در محضر دوستان و یاران شهیدش
مدافعان حرم
#علی_ولی_الله
🔰هادی ماجرای اقامتش در #نجف را اینگونه تعریف کرد:↯↯
وقتی رفتم نجف ✘نه پولی داشتم ✘نه کسی رو میشناختم؛ چند روز کار من این بود که نون و بیسکویت🍪 میخوردم و در کلاسهای درس📚 حاضر میشدم. #شب_ها در محوطه حرم یا کوچه ها میخوابیدم؛ کم کم پولم برای خرید نون #تموم_شد.
🔰سختی و مشقات خیلی بهم فشار می آورد😣 اما زندگی در #کنار_مولا برایم خیلی لذت بخش بود. آخر از خود #مولاعلی خواستم که مشکلم را برطرف کند👌 یکی از متولیان یک موسسه اسلامی، #منزل مسکونی قدیمی🏚 و بزرگی به من داد. و به عنوان #طلبه در حوزه نجف پذیرفته شدم✅
🔴شهید ذوالفقاری عاشق و دلداده ی #امیرالمومنین علیه السلام بود و به عشق مولا و در #جوار مولا در وادی السلام #نجف پیکر مطهرش مدفون گشت. |
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم🌷
یاد عزیزش با صلوات
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
کانال مکتب سردار سلیمانی
مکتب شهادت و جاودانگی
@maktabesardarsoleimani
🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷
*﷽*
درمکتب شهادت
درمحضرشهدا
خیلی بر بیت المال حساس بود و قبل از اینکه ساکن نجف شود ، گاهی در پایگاه درس می خواند و هنگامی که می خواست درس بخواند ، از پایگاه خارج می شد و در راهرو می رفت .
در راهرو لامپ هایی داریم که شب نیز روشن است و انجا در سرما می نشست و درس می خواند و وقتی به ایشان می گفتیم که چرا اینجا درس می خوانی می گفت : من این درس را برای خودم می خوانم و درست نیست که از نوری که هزینه آن از طریق بیت المال پرداخت می شود استفاده کنم.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#یادعزیزش_باصلوات
در مکتب سردار سلیمانی
شاگردان مکتب حاج قاسم
الگوهای رفتاری زندگی
برخی از ویژگیهای شهید ذوالفقاری👇
۱- همیشه دائم الوضو بود .
۲- مداحی میکرد .
۳- ذکر میگفت .
۴- عاشق امام حسین(علیه السلام)وگریه برای ایشان بود .
۵- اخلاص او زبانزد رفقا بود .
۶- اگر کسی از او تعریف میکرد ، خیلی بدش می آمد .
۷- انرژی اش را وقف هیئت و کار فرهنگی کرده بود .
۸- روی صورتش چفیه می انداخت ومیگفت :
اگر به نامحرم نگاه کنیم راه شهادت بسته میشود .
۹- هیچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمیزد . آرامش در کلامش جاری بود .
۱۰- نمیگذاشت کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پیش می آمد ، سریعا از دل طرف در می آورد .
هیچ وقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود .
مدافع حرم عشق ، بانوی دمشق #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
شادی روحش صلوات
⬅️ اینجا قرار عاشقان بی قرار سردار سلیمانی ست
👇👇👇👇👇
لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه....
روز سوم وقتی خواست از خونه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت....
می گفت: "مثل ارباب همه جا رو مثل دود می دیدم اینقدر حال من بد شد که نمی تونستم روی پای خودم بایستم...."
🖤از اون روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام حسین علیه السلام رو فهمید.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🕊🌷🕊
به گفته ی مادرش؛مراقبهها درموردهادی پیش از تولدش آغاز شد.
از همان کودکی راهش مشخص بود. نمازشب میخواند در قنوتش شهدا را دعا میکرد.
خانوادهاش میگویند کسی که همهاش زمزمه یا حسین(علیه السلام) روی لب دارد عشقش به اهل بیت مشخص میشود. به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موجالحسین بود.
کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دینشعاری و ابراهیم هادی.
میگفتند: بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود. و آخر عشقش به طلبگی ختم شد. نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید .
#شهیدمدافع_حرم🕊
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری...🌷
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 اربعینیها، نجف رفتید ،
مزار مطهر #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
رو یادتون نره، حتما زیارت کنید.
🕌 مزار اصلی شهید
در قبرستان وادی السلام نجف است.
◇ قطعه شهدای عراق در نجف
فاصله زیادی تا حرم دارد
اما مزار شیخ هادی به حرم آقا
امیرالمومنین(ع) خیلی نزدیک است.
◇ قبر شیخ هادی در واقع قبر مادر
یکی از دوستان هادی بود که میخواستند
بعد از فوتش او را آنجا دفن کنند.
شیخ هادی خیلی اصرارکرده بود
تاتوانسته بود مادر دوستش را
راضی کند.
◇ شیخ هادی چند وقت یک بار
بالای سر قبر خودش نماز می خواند،
دعا میکرد و روضه میخواند.
◇ وصیت کرده بودکه قبرش را
با پارچه مشکی بپوشانند.
وقتی داشتند دفنش میکردند
خیلی خدایی شد که یک پارچه مشکی
پیدا شد و هادی رادر آن پیچاندند.
دفن او با اولین شب ایام فاطمیه
مصادف شد.
#طلبه_ی_مجاهد_نجف
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
لینک کانال مکتب سردار سلیمانی
👇👇👇👇👇
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
┄┅══❁🕊🌷❁══┅┄
#شهیدآنه🕊
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
اولین بار که ایشان را دیدم با یک خودرو به سمت نجف برمی گشتیم، موقع اذان صبح بود که به ورودی نجف و کنار وادی السلام رسیدیم، هادی به راننده گفت: نگه دار، تعجب کردم، گفتم: شیخ هادی اینجا چکار داری؟
گفت: می خواهم برم وادی السلام.
گفتم: نمی ترسی؟ اینجا پر از سگ و حیوانات است، صبر کن وسط روز برو توی قبرستان، هادی برگشت و گفت: مرد میدان نبرد از این چیزها نباید بترسد، بعد هم پیاده شد و رفت.
بعدها فهمیدم که مدتها در ساعات سحر به وادی السلام می رفته و بر سر مزاری که برای خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت می شده.
🎤راوی: دوست عراقی شهید