eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
در مکتب شهادت در محضر شهدا باب الحوائج گلزار شهدای کرمان سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷 مراقبت عجیبی از خود می کرد. او اراده کرده بود بنده خوبی برای پروردگارش باشد. د رزندگی از هر چیزی که فکر میکرد رابطه او و خدایش را به بزند، شدیداً پرهیز می کرد. برای انجام فرائض خود به هر مانعی پشت پا میزد. آنگاه که پیشامدی مانع از نماز اول وقتش میشد، چهره او گویای زجر درون و عذاب کشیدن درونش بود. او مصداق زهاد فی الیل و اسد فی النهار بود. در عبادتش آنقدر عشق می ورزید که دیگر ریایی وجود نداشت. در کیفیت و کمیت غذایش آنقدر احتیاط می کرد که گویا از تک تک سلول های بدنش مراقبت می کند. سلامت نفس را از سلامت جسم جدا نمی دانست. از هرگونه غذای شبهه ناک پرهیز می کرد. و برای همه چیز شکر و سپاس خدا را به جا می آورد. زبانش جز یاد خدا نمی گفت و قلبش جز برای اسلام نمی طپید. یاد عزیزش با صلوات 👇👇👇👇👇 مسابقه شهدایی بعدی در دی ماه از زندگی نامه این شهید عزیز خواهد بود
شهیدان را کجا ما می شناسیم شهیدان را شهیدان می شناسند فرمانده گردان ۴۱۶ لشکر ثارالله کرمان یاران سردار سلیمانی شهید حاج مهدي زندي نيا (فرمانده تيپ ادوات لشكر ثارالله) رفته بود پيش مسئول تداركات و گفت: « کسي که ديروز بهش خنديدي و گفتي بچه است و وسايلي که مي خواست بهش ندادي، حسين نادري بود. همونی که حاج قاسم سلیمانی به عنوان جوان ترین فرمانده لشکر ثارالله انتخابش کرد بخاطر درایت و شجاعتش همون کسي که توي مقر زودتر از همه بيدار مي شد و مي رفت توالت ها را مي شست و آفتابه ها را از آب منبع پر مي کرد و مي گذاشت کنار توالت‌ها تا بچه ها راحت باشند. 👇👇👇👇👇 همون کسی که جوان ترین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران در دفاع مقدس لقب گرفت یعنی سردار شهید حسین نادری🌷 کجایند مردان بی ادعا کجایند شهیدان راه خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب ولایت در محضر امام مهربان و رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام 📖پرونده این شهید را امام رضا(ع) امضا کرد 👈🏻 خاطره‌ای شنیدنی از توجه خاص امام خوبی‌ها به شهید مدافع حرم از زبان خود شهید 🎥 یاد عزیزش با صلوات
*﷽* سردار سلیمانی🎤 ساده بگویم محمد دو چیز را هرگز جدی نگرفت: یکی دنیا را و دیگری خستگی در دنیا را. شوق دیدار، بین او و خستگی فرسنگ ها فاصله انداخته بود در ستاد که بودیم محمد آرام نداشت. همیشه جلوی در می خوابید تا اگر کسی کار ضروری‌ داشت و نیمه شب در را زد، اولین کسی باشد که بیدار می شود و نگذارد دیگران بیدار شوند. خیلی وقت ها از خوابش می زد و در حالی که ما خواب بودیم، کارهای زیادی را تا صبح انجام می داد. اما هرگز اشاره ای به بیداری شب قبل نمی کرد. بعدها متوجه می شدیم خیلی از کارها انجام شده. 📚: لبخند ماندگار
در مکتب ولایت در محضر رهبر فرزانه انقلاب راه رهبر ، عمل رهبر 🌷 : یکی از نمونه‌هایی که از مقام معظم رهبری به یاد دارم ، در جمع برخی از علما من جمله مرحوم آیت‌الله خاتمی ( ره ) بود هنگام شام سفره انداختند. شام هم با بود . یادم هست به غیر از آیت الله خاتمی که مریض بودند ، همگی آقایان خوردند. اما مقام معظم رهبری فقط ماست یزدی خوردند ، آن هم خیلی کم! این خودداری ایشان برای ما مهم و عجیب بود. 📚خورشید در جبهه ص ۱۵۴ سلامتی رهبر بهتر از جان صلوات
*﷽* درمحضر شهدا باب الحوائج گلزار شهدای کرمان سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷 رفت حج. حج او با بقیه خیلی فرق داشت. رسیده بود به آرزویش انگار حاضر نبود حالا که نزد خداست ذره‌ای از وقتش را ندید بگیرد. مناجات ها و طواف و عبادت که حسرت می‌انداخت در دل کسانی که همین زمان کوتاهشان را در بازار و پی خرید می رفتند. آمده بود زیارت، نه تجارت در بازار دنیا! هرچند که او اهل معامله بود؛ معامله با خدا! در واقع تجارت اصلی را عبدالمهدی کرد که طرف معامله را خدا دید و فروخت خودش را و خرید رضایت خدا را که رضوان من الله اکبر! لذت لبخند خدا، از همه لذت ها بالاتر است. وقتی هم که آمد به بانوان گفت: کسی را خبر نکند، آرام آمد. و به دست بوس پدر و مادر رفت و دیداری تازه کرد... پرسیدند: عبدالمهدی امام زمان را زیارت کردی؟ لبخندی که روی صورتش نشست زیبا بود اما حاضر نشد کلامی بگوید و حرف دیگری زد. سال بعد که مادر بانو عازم حج بود عبدالمهدی به او گفت: آنجا که رفتی دنبال گمشده ات را بگیر و آن را پیدا کن! در عرفات دو رکعت نماز با خلوص بخوان و... آنجا می توانی امام زمان را پیدا کنی! 📚: عبدالمهدی یاد عزیزش با صلوات🌷 👆👆👆👆👆 مسابقه شهدایی بعدی در دی ماه از زندگی نامه این شهید عزیز خواهد بود. مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani
در مکتب شهادت در محضر شهدا جانشین واحد تخریب لشکر ثارالله کرمان سردار شهید حمید رضا جعفر زاده🌷 👈🏻 تنبیه و مبارزه با نفس فرمانده واحد تخریب لشکر 41 ثارالله در زمان جنگ در بیان خاطره از شهید جعفرزاده گفت: یک روز می خواستیم به هور برویم، تصمیم گرفتیم در آن هوای داغ کمی استراحت کنیم و بعد برویم.  من برای استراحت به سنگر رفتم و پس از 5 تا 6 دقیقه انتظار دیدم شهید جعفرزاده نیامد، در آن هوای بسیار بسیار داغ، بیرون از سنگر رفتم و دیدم شهید روی زمین در زیر آفتاب خوابیده است و با خود صحبت می کند، دقیق که گوش دادم دیدم به خود می گوید: بهش می گم بیا بریم هور، میگه بیا بریم بخوابیم بعد بریم، گفتم اشکال نداره می خوابم، ‌حالا خوابوندمش توی آفتاب می گه صورتم داره می سوزه، سوختم، می گم چطور تو فکر من نیستی چرا من باید فکر تو باشم؟ بعد هم شهید به خودش گفت این دفعه می بخشمت، ولی وای به حالت اگه دوباره تکرار بشه. 🎤 راوی : آزاده سر افراز و قهرمان حاج مرتضی باقری فرمانده واحد تخریب لشکر ثارالله کجایند مردان خوب خدا کجایند مردان بی ادعا
PTT-20201213-WA0156.opus
420.3K
👆👆👆👆👆 روایتگری شهدایی رزمندگان لشکر ثارالله یاران سردار سلیمانی سردار شهید حمید رضا جعفر زاده🌷 یاد عزیزش با صلوات 🕊🕊🕊🌷🌹🌹🌹
*﷽* دو سال، قبل از شهادت حسین تصمیم گرفتیم با هم برویم مشهد تا سال تحویل در حرم امام رضا(ع) باشیم. قرار شد یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح حرکت کنیم. و نماز صبح را در راور بخوانیم. به من گفت: من تا راور نمی‌توانم رانندگی کنم از دامادت بخواه تا آنجا پشت فرمان ماشین بنشیند. با خودم فکر می‌کردم که می ترسد بین راه خواب برود. برای همین پشت فرمان ننشست. هنگام اذان صبح به راور رسیدیم، به دامادم گفتم: حاج حسین در بین راه چه می‌کرد حتما خواب بود؟ گفت: او در بین راه یک کلمه هم با من صحبت نکرد، دائم ذکر می‌گفت، قنوت می گرفت و گاهی سرش را بالا و پایین می‌برد، در بین راه نماز شبش را می خواند. 📚: ره یافتگان کوی یار، ج2
📸 عکس های ماندگار و به یاد ماندنی عکاسی که عکس شهادت می‌گرفت!! اعزام سپاه محمد ﷺ بود و طبق معمول داشتم عکس می‌گرفتم گفت: «اخوی! یک عکس هم از ما بگیر» گفتم: اگه عکست را بگیرم شهید میشوی‌ها! خندید و آماده شد ، عکسش را گرفتم اسمش «محمدحسن برجعلی» بود و در همان اعزام هم شهید شد این همان عکس است ... عکاس : حسن شکیب‌زاده 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید شهیدان اهل قلم. :🌷 نمــازِ عشــق دو رکعت است، رکعتِ اول در دنیــا رکعتِ دوم در جنتِ لقاءالله وضوی آن صحیح نیست مگــر با خـــون ... التماس_شفاعت_سردار التماس دعای شهادت سردار
*﷽* در مکتب نبوت در محضر آقا رسول الله راه پیامبر ، کلام پیامبر 🌻رسول خدا(ص)فرمودند: 🌿هر كه رياست و مسئوليتي را بپذيرد و بداند كه أهليّت آن را ندارد، جایگاهش دوزخ است. 📚: تاریخ اسلام، 101:285 هدیه به آقا رسول الله (ص) صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*﷽* ایام فاطمیه آمد و گفت: می توانی کلامی، حدیثی از حضرت زهرا(س) بهم بدی چراغ راه زندگیم باشه. دعای حضرت زهرا (س) در روز دوشنبه را برایش نوشتم. "اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ قُوَّةً فِی عِبادَتِکَ وَ تَبَصُّراً فِی کِتابِکَ وَ فَهْماً فِی حُکْمِکَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لاتَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنا ماحِلاً وَ الصِّراطَ زائِلاً وَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنّا مُوَلِّیاً" همراهش بود همیشه. نگاهش می کرد و می خواند. اگر کسی می خواست این دعا را در روح و جانش پیاده کند خیلی کار می برد. برای حاجی اما به یک سال نکشید. زودتر در خودش پیاده کرد و رفت پیش شهدا. 🎤: حجت الاسلام کاظمی کیاسری 📚: سلیمانی عزیز
در مکتب شهادت معبری از نور خاکریز سعادت 🕊مجید خیلی شجاع بود خیلی جنگید برا حمایت از دین جانش را می‌داد. نترس و بود... 🕊مجید تو گریه میکرد😭 که بی بی بخرتش میگف ببین اشکامو نوکرت اومده ببین منو بخر، ⇜بزار بشم فدات ⇜بشم مثل مثل علی اکبرت ⇜عربا عربا بشم ⇜بزار مثل علی اصغرت جون بدم .. خوش به سعادتت😔 مدافع حرم یاد عزیزش با صلوات
من مطمئن هستم چشمی👀 که به نگاه حرام عادت کند،خیلی چیزها رو از دست میدهد، چشم گنهکار لایق شـ❤️ـهادت نیست. مدافع حرم شهیدهادی‌ذوالفقاری🌷
*﷽* درمحضر شهدا باب الحوائج گلزار شهدای کرمان🌷 سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷 ماشین پر از ماها بود. چپ کرد. از سیرجان می رفتیم به اهواز که ماشین چپ کرد. وضعیت همه بد بود. ترس و اضطراب و درد. هر کس به فکر خودش بود اما عبدالمهدی یک گوشه پیشانی گذاشت روی خاک و سجده ی شکر.... یک ویژگی خاصی داشت که مخصوص خودش؛ در هر شرایطی، سخت و آسان، یاد خدا بود که دلش را گرم و روشن می کرد. سختی ها برایش می شد مسیر رشد آسانی ها می شد مسیر رشد. فرصت‌سوزی نمی‌کرد و از فرصت سازی های خود استفاده می‌کرد! آغوش امن الهی، لذت‌بخش‌ترین بود برای عبدالمهدی! 📚: عبدالمهدی یاد عزیزش با صلوات🌷 👆👆👆👆👆 مسابقه شهدایی بعدی در دی ماه از زندگی نامه این شهید عزیز خواهد بود. مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت در محضر شهدا 👀 ببینید👆 او یک قهرمان است یاد عزیزش با صلوات
بهشتی به تنهایی یک ملت بود امام خمینی (ره) 🌹🌹🌹🌷🕊🕊🕊 در مکتب شهادت در محضر شهدا مسئولین دهه شصت مسئول شناسی ریاست قوه قضائیه شهید مظلوم دکتر بهشتی برای مراسم شهید بهشتی رفته بودم بافق. اصرار کردند که برم اونجا سخنرانی. گفتم چقدر اصرار میکنین! گفتن: ما یک خاطره جالب از شهید بهشتی داریم. یه روزی آومده بودن توی این مسجد. مسجد پر از مردم حزب‌اللهی بود. منافقین هم که فهمیده بودن، ایشون میاد با مینی‌بوس خودشون رو رسونده بودند به مسجد، اما نتونسته بودن بیان تو. سخنرانی که تموم شد..... از ایشون خواستیم تا از در پشت برن بیرون که شعارهای منافقان، ایشون رو اذیت نکنه! ولی ایشون کاملاً جدی گفتن: نه اینها این همه راه برای همین آمده‌اند که علیه من شعار بدهند، بگذارید چند ((مرگ بر بهشتی)) هم در حضور من بگویند. 📚هم حسینی بود هم بهشتی ص77، 76 🌹🌹🌹🌷🕊🕊🕊
چهار رکعت نماز عشا میخوانم قربة الی الله الله اکبر بسم الله الرحمن الرحیم امشب که فوتبال داره ⚽️ فردا مهمونی دعوتیم 👠 عجب ماشینی بودتوی دانشگاه 🚘 فلانی خیلی افاده ای بود💁 شام پیتزا داریم امشب😋 السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته درنمازهای ماهمه چی هست غیر از خدا 😔😔😔 نماز شهدا کجا ، نماز ما کجا
در مکتب شهادت در محضر شهدا سر لشکر خلبان ، مرد خدایی 🌷 خسته از مدرسه برگشتم. در خانه را كه باز كردم، صدايي كه از داخل به گوش مي رسيد مرا شگفت زده كرد. سراسيمه به داخل رفتم. ديدم دو پسرم، حسين و محمّد با يكديگر دعوايشان شده و در حال داد و فرياد هستند. در اين حال تلويزيون هم با صداي بلند روشن بود. دخترم سلما كه بزرگتر از آنهاست، سعي مي كرد تا برادرانش را ساكت كند؛ ولي موفق نمي شد. من كه وارد شدم آنها را ساكت و تلويزيون را هم خاموش كردم. تقريباً آرامشي در خانه پديدار شد. در اين لحظه متوجه شدم كه عباس در خانه است و در گوشه اي از اتاق مشغول نماز خواندن. من از اينكه عباس در خانه بود و بچه ها اينطور شلوغ مي كردند، ناراحت شدم. پس از پايان نماز از او گله كردم و گفتم: ـ شما در خانه حضور داريد و بچه ها اين طور خانه را به هم مي ريزند؟! *او با مظلوميّت تمام از من عذرخواهي كرد و گفت که متوجه هیچ چیز نشده است* من هم با شناختي كه از عباس داشتم دريافتم كه شكايتم بي‌مورد بوده است؛ چون عباس در آن موقع آنچنان غرق در نماز بوده، كه از همه اتفاقاتي كه در اطرافش مي گذشته بي اطلاع بوده است. 🎤 راوی : همسر شهید
*﷽* شهید همدانی ولایت فقیه را یک لفظ نمی‌دانست، بلکه التزام عملی به آن داشت؛ اعتقاد داشت نه عقب تر از آقا باید حرکت کرد که آتش خودی‌ها ما را بگیرد و نه جلوتر از ایشان که آتش دشمن ما را بگیرد، بلکه باید کاملا همگام با ولایت فقیه حرکت کرد. صحبت‌های آقا را همیشه یادداشت می‌کردند و با حافظه قوی که داشتند، همیشه از این صحبت‌ها در سخنرانی‌هایشان استفاده می‌کردند. راوی: بهرام دوست پرست
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊 راه شهدا ، کلام شهدا: 🎤 شهید علی عبدالهیان دهکردی، ولادت 1349 چهارمحال بختیاری اگر پست و مقامي به چنگ آورديد خود را نبازيد و به اسلام خيانت نكنيد. 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 شهید محمد فاضل، ولادت : 1347 اصفهان نگذاريد عده‌اي كه به انقلاب و اسلام تعهد ندارند در مسئوليت‌ها دخيل باشند 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 شهید مسیح الله ضیغمی ولادت 1341 فارس بياييد و اين موقعيت را از دست ندهيم و از اين موقعيت استفاده بكنيم. اگر در اداره كار مي‌كنيم، با وقت هدر ندادن و از زير كار در نرفتن 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 سخن شهدا را به یاد بسپاریم و عمل کنیم تا مبادا مدیون خون شهدا شویم و فردای قیامت شرمنده شهدا باشیم 🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
در محضر شهدا وصیت نامه📝 مادر گرامی! ای نور دیده من! تو برای من زحمتها کشیده ایٍ من جوانی را بدست آوردم و تو جوانی خود را فدای من کردی، مادرم! شرمنده ام نتوانستم زحمتهای تو را جبران کنم امیدوارم که مرا حلال کنی و مرا عفو کنی و همینطور از بقیه خواهرانم طلب عفو می کنم و امیدوارم اگر قصوراتی دیدید از من بگذرید. یاد عزیزش با صلوات🌸
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*﷽* 🎥کلیپی از شهید محمد شیخ شعاعی و دیدار سردار سلیمانی با خانواده شهیدشیخ شعاعی...
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید معاون گردان ۴۱۰ غواص لشکر ثارالله سردار شهید احمد عبداللهی🌷 زیر باران گلوله به نماز ایستاد. رکعت اول را با سرعت خواند، اما رکعت دوم را خیلی آهسته و با طمأنینه. نماز که تمام شد، پرسیدم: چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی؟ جواب نداد. اصرار که کردم، گفت: چنان گلوله می‌اومد که رکعت اول رو با عجله خوندم، برای یک لحظه یادم اومد در حال صحبت کردن با خدا هستم، ولی از ترس تیر و ترکش فقط به جون خودم فکر می‌کنم. به همین دلیل استغفار کردم و رکعت دوم رو عادی خوندم. 📚 احمد آقا یاد عزیزش با صلوات
PTT-20201214-WA0112.opus
286.8K
👆👆👆👆👆 روایتگری شهدایی یاران سردار سلیمانی سردار شهید احمد عبداللهی🌷 معاون گردان غواص لشکر ثارالله کرمان
در مکتب سردار سلیمانی در محضر شهدا مدافعان حرم 🌷 شب آخر از تهران به سمنان نیامد. سردار سلیمانی به عباس می‌گوید به سمنان برو که او می‌گوید می‌ترسم بروم و پدر و مادر و همسرم را ببینم و زمین‌گیر شوم. ایشان دو ماه نامزد کرده بود ولی مدیریت می‌کرد که خیلی احساسات خودش را بروز ندهد تا درگیر نشود. بعد از دو ماه که از نامزدی‌اش می‌گذشت پیش سردار سلیمانی می‌رود و می‌گوید می‌خواهم بروم سوریه و برای رفتن قسمش می‌دهد. سردار می‌گوید این بار اصرارش با بقیه دفعات فرق داشت. سردار می‌پرسد عباس چه شده که اینطور اصرار می‌کنی و او هم می‌گوید حاجی دارم زمین‌گیر می‌شوم و باید زودتر اعزام شوم. 🎤راوی: پدر شهید یاد عزیزش با صلوات با ذکر صلوات تصویر باز شود شهید عباس دانشگر در کنار همسر
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید *شهید والامقام احمد قاسم زاده* 🌷 لیستی از خانواده‌های کم‌بضاعت و فقیر تهیه کرده بود، هر وقت که حقوق می‌گرفت آن‌ را به صورت‌های مختلف، خرج این خانواده‌ها می‌کرد و همیشه انفاق را ترک نمی‌کرد. یاد عزیزش با صلوات
در مکتب شهادت در محضر شهدا 🕊شهيد محمدعلي فياض‌بخش🌷 (وزير بهداري دولت شهید رجایی) شهيد فياض‌بخش خود از جنوب شهري‌ها بود. او مي‌دانست يك جنوب شهري محروم با چه مشكلاتي دست و پنجه نرم مي‌كند تا به دانشگاه راه پيدا كند و به همين دليل به محض فارغ‌التحصيل شدن از دانشگاه مطب خود را در جنوب شهر انتخاب كرد. معروف است كه دكتر روزانه بيش از 18 ساعت به طور مداوم كار مي‌كرد و بعد از گرفتن تخصص در رشته جراحي به مدت چهار سال به طور رايگان در يكي از بيمارستانها به جراحي و طبابت بيماران مشغول بود. گويند در هفده شهريور خونين او حماسه آفريد و از صبح تا شام در منزل به مداواي مجروحين فاجعه ميدان شهدا مشغول بود و حتي با قيچي خياطي و كمترين وسائل به جراحي و معالجه تيرخوردگان مي‌پرداخت. همسرش روايت كرده است: «ياد ندارم كه دكتر يك شب به خود اين اجازه را داده باشد كه از مريض‌ها رويگرداند. رفتارش در منزل با پدراني كه من در اطراف خود مي‌بينم خيلي فرق دارد. گذشته از پدر بودن براي فرزندانش يك دوست بود.» فرزند شهيد نيز روايت كرده است: «پدرم خيلي چيزها به ما ياد داد. يكي از آنها نماز جعفر طيار بود.» دكتر معتقد بود كه مرد وقتي مي‌تواند در جامعه مفيد و كارساز واقع شود كه زن و فززندانش را خوب بسازد. شخصيت مرد را بايد در خانواده جستجو كرد. یاد عزیزش با صلوات