eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
7.4هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ٤ شهریور سالروز شهادت 🔴 : او می‌بایست شهید می‌شد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود 🔻 من ایشان را حدود بیست سال است که می‌شناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان می‌کند آن است که در راه خدا بود. او می‌بایست شهید می‌شد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود.(۱۳۵۸/۶/۴) 🔗 توضیح تاریخی: شهید مهدی همچون سربازی فداکار در خدمت امام بود و از کینه در امان نماند و در ۴۹ سالگی به همراه فرزندش حسام توسط گروهک به شهادت رسید و در حرم حضرت معصومه (سلام الله) مدفون شد. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پهلوون برا یتیم پدره برا وامونده عصاست برا درمونده دسته برا مظلوم حقه برا ظالم مرگه برا هرچی نامردیه ، ترس...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 حاج قاسم سلیمانی: پایان عمر خدمتی‌مان، ان شاءالله با شهادت پایان عمر طبیعی ‌مان را سیر کنیم و سپری کنیم، طمعی به چیزی نداریم خوفی از چیزی هم ندارم
🕊 🌷 چند سال پیش، دو هفته‌ای گاز بعضی از شهرهای مازندران از جمله قائم‌شهر قطع شده بود. قیمت نان و لوازم گرمایشی مثل یک مدل چراغ نفتی به نام "علاءالدین" و بخاری برقی خیلی بالا رفت. آقا محمد می‌رفت از شهرهای اطراف نان می‌خرید و می‌آورد بین کسانی که می‌دانست مشکل دارند، پخش می‌کرد. وقتی دید قیمت وسایل گرمایشی بی‌جهت بالا رفته، رفت تهران و با پول خودش کلی وسیله خرید و در مغازه پدرش به همان قیمتِ تهران فروخت. 📚: برای_زینب (زین‌أب) 🌷
درمحضرسرداران سردار سلیمانی عزیز🎤 ▫️امروز نماز خواندن و عمق یافتن آن در این که اراده ما را در دفاع از اسلام در برابر هجوم گسترده دشمنان مستحکم کند، ارزش دارد. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 🌷 یک بار یادم هست در همان دوران آموزشی، سلاحش را به من سپرده بود و دست من بود. بعد از مدتی دنبال ایشان می‌گشتم تا سلاحش را به او برگردانم. بچه‌ها گفتند حاج ابراهیم سمت دفتر فرماندهی است. در بین راه از بعضی بچه‌ها سراغ او را می‌گرفتم و می‌گفتم: حاج ابراهیم را ندیدی؟ بعضی او را نمی‌شناختند. برای اینکه نشانی از او داده باشم، می‌گفتم: همان حاج ابراهیم جانباز یک پا قطع...! دیدم حاج ابراهیم کمی دورتر ایستاده و درحالی که به من نگاه می‌کند، رنگش پریده است. چرا که اگر فرماندهی متوجه می‌شدند که او جانباز است، بحث اعزامش کلا به مشکل برمی‌خورد.  وقتی آمد تا سلاحش را تحویل بگیرد به خاطر اینکه او را اینگونه خطاب قرار داده بودم از دست من خیلی شاکی شد. راوی: مهدی عطایی
رهروان این راه نه پیر بودند نه سیر شده از دنیا تنها عاشق بودند ..!🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . پَنج‌نفر اینجا بِمونن ما بِدونیم آقا پَنج‌نفر میخان کار ڪُنن.. ما بِدونیم این پَنج‌نفر تا آخِرین قَطره خونِشون وایستادَن.. 📽 ..
رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود: آنقدر غمت به جان پذیرم تا عاقبت قبر تو را به بر بگیرم حسین.. بهش گفتند: محمد چرا این شعر رو روی سینه‌ات نوشتی..؟‌! گفت: میخوام اگه که قراره بشم تیرِ دشمن درست بیاد بخوره وسط این شعر وسط سینه و قلبم.. بعد از عملیات والفجر هشت بچه‌ها دنبال می‌گشتند تا اینکه خبر اومد محمد به شهادت رسیده و درست تیر خورده بود وسط این شعر.. یاد عزیزش با صلوات
ما به جای اینکه اعماݪ خودمان را درست انجام دهیم داریم از دیگران انتقاد می‌کنیم.. در گوشه و کنار شنیده می‌شد که این شهدا کشته‌های بازی‌های سیاسی هستند این حرف‌ها را نزنید.. هرکسی که جان خود را مخلصانه کف دست قرار می‌دهد بدانید که برای بازی بزرگان سیاسی نیست و ارزش الهی دارد.. یاد عزیزش با صلوات