eitaa logo
[درمکتب‌عشق💕]
339 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
8 فایل
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم🌱 . . 【درمکتب قرآن و اهلبیت علیه‌السلام🌸】 مباحثات و سخنان استادصاحبی🌸. . 🧡 فهرست‌مطالب‌کانال: https://eitaa.com/maktabeshgh313/4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃 : چرا اگه گناه میکنیم و...اثرش توی زندگیمون میاد ولی افرادی که گناه میکنن انگار نه انگار؟ : مثال آقای قرائتی: آدمها سه دسته اند (اینجا): - عینک🔅 - ملحفه🔅 - فرش🔅 وقتی یک لکه ی چایی بنشیند روی عینکت، "بلافاصله" زود آن را با "دستمال کاغذی" پاک می کنی! وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه، می گذاری "سر ماه" که لباس ها و ملحفه ها جمع شد، همه را با هم با "چنگ" (زمان قدیم) می شویی! وقتی همان لکه بنشیند روی فرش، می گذاری "سر سال" ، با "دسته بیل" به جانش می افتی! خدا ( و به تعمیم آن: ولی خدا) هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلالی که جایشان روی چشم است، تا خطا کردند، بلافاصله حالشان را می گیرد (والبته دردنیا و خفیف) .. دیگران را به موقعش تنبیه می کند آن هم با چنگ!! و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هایشان جمع شود (قرآن کریم: ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند) و سر سال (یا قیامت، یا هم دنیا و هم قیامت) حسابی با دسته بیل  از شرمندگیشان در می آید.. 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍ علی(ع) بعد از خاتمه جنگ جمل وارد شهر بصره شد. در خلال ايامی كه در بصره بود ، روزی به عيادت يكی از يارانش ، به نام  علاء بن زياد حارثی رفت. اين مرد خانه مجلل و وسيعی داشت. علی‏ همينكه آن خانه را با آن عظمت و وسعت ديد ، به او گفت: اين‏ خانه به اين وسعت ، به چه كار تو در دنيا می‏خورد ، در صورتی كه به خانه‏ وسيعی در آخرت محتاجتری ؟ ! ولی اگر بخواهی می‏توانی كه همين خانه وسيع‏ دنيا را وسيله‏‌ای برای رسيدن به خانه وسيع آخرت قرار دهی ، به اينكه در اين خانه از مهمان پذيرايی كنی ، صله رحم نمايی ، حقوق مسلمانان را در اين خانه ظاهر و آشكار كنی ، اين خانه را وسيله زنده ساختن و آشكار نمودن‏ حقوق قراردهی ، و از انحصار مطامع شخصی و استفاده فردی خارج نمايی. علاء : يا امير المؤمنين ، من از برادرم عاصم پيش تو شكايت دارم - چه شكايتی داری ؟ - تارك دنيا شده ، جامه كهنه پوشيده ، گوشه گير و منزوی شده همه‏ چيز و همه كس را رها كرده... - او را حاضر كنيد! عاصم را احضار كردند و آوردند . علی (ع) به او رو كرد و فرمود: ای دشمن جان خود ، شيطان عقل تو را ربوده است...! چرا به زن و فرزند خويش‏ رحم نكردی ؟ آيا تو خيال می‏كنی كه خدايی كه نعمتهای پاكيزه دنيا را برای تو حلال و روا ساخته ناراضی می‏شود ، از اينكه تو از آنها بهره ببری؟ تو در نزد خدا كوچكتر از اين هستی! عاصم : يا اميرالمؤمنين ، تو خودت هم كه مثل من هستی ، تو هم كه به‏ خود سختی می‏دهی و در زندگی بر خود سخت می‏گيری ، تو هم كه جامه نرم‏ نمی‏پوشی و غذای لذيذ نمی‏خوری ، بنابراين من همان كار را می‏كنم كه تو می‏كنی ، و از همان راه می‏روم كه تو می‏روی. - اشتباه می‏كنی ، من با تو فرق دارم ، من سمتی دارم كه تو نداری ، من در لباس پيشوايی و حكومتم ، وظيفه حاكم و پيشوا وظيفه ديگری است. خداوند بر پيشوايان عادل فرض كرده كه ضعيفترين طبقات ملت خود را مقياس زندگی شخصی خود قرار دهند و آن طوری زندگی كنند كه تهي‌دستترين مردم زندگی‏ می‏كنند تا سختی فقر و تهی‌دستی به آن طبقه اثر نكند ، بنابراين من‏ وظيفه‏‌ای دارم و توهم وظيفه‏‌ای... 💐🍀🌺🌸🍀💐
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍✨ شاید در مسیر برگشتن از یک سفر طولانی باشد یا روزهای اول یک سفر، هرچه که بود همه حسابی خسته بودند و قرار شد در محل مناسبی استراحت کنند. به محض اینکه حیوانات‌شان را در محل مناسب پارک کردند! عده‌ای رفتند به دنبال آن‌که هرچه سریع‌تر بساط غذا را فراهم کنند. یكی از اصحاب گفت: سر بریدن گوسفند با من. یکی گفت: كندن پوست آن با من. سومی: پختن گوشت آن با من. چهارمی: ...  پیامبر هم گفتند: «جمع كردن هیزم از صحرا با من.»  جمعیت گروه سرود یک دستی شده و باهم گفتند: یا رسولَ اللّه شما زحمت نكشید و راحت بنشینید، ما خودمان با كمال افتخار همه این كارها را می‌كنیم.   رسول خدا هم گفتند: «می‌دانم كه شما می‌كنید، ولی خداوند دوست نمی‌دارد بنده‌اش را در میان یارانش با وضعی متمایز ببیند كه برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده باشد.» بعد هم واقعا به سمت صحرا رفته و هیزم کافی برای پختن غذا را جمع کردند. 
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍🏻✨ 🌺عربی بیابانی و وحشی وارد مدینه شد و یکسره به مسجد آمد تا مگر از رسول خدا سیم و زری بگیرد.هنگامی وارد شد که رسول اکرم در میان انبوه اصحاب و یاران خود بود.حاجت خویش را اظهار کرد و عطائی خواست.رسول اکرم چیزی به او داد،ولی او قانع نشد و آن را کم شمرد،بعلاوه سخن درشت و ناهمواری بر زبان آورد و نسبت به رسول خدا جسارت کرد. اصحاب و یاران سخت در خشم شدند و چیزی نمانده بود که آزاری به او برسانند،ولی رسول خدا مانع شد. 🌺رسول اکرم بعدا اعرابی را با خود به خانه برد و مقداری دیگر به او کمک کرد.ضمنا اعرابی از نزدیک مشاهده کرد که وضع رسول اکرم به وضع رؤسا و حکامی که تاکنون دیده شباهت ندارد و زر و خواسته ای در آنجا جمع نشده. اعرابی اظهار رضایت کرد و کلمه ای تشکر آمیز بر زبان راند.در این وقت رسول اکرم به او فرمود:«تو دیروز سخن درشت و ناهمواری بر زبان راندی که موجب خشم اصحاب و یاران من شد.من می ترسم از ناحیه آنها به تو گزندی برسد.ولی اکنون در حضور من این جمله تشکر آمیز را گفتی.آیا ممکن است همین جمله را در حضور جمعیت بگویی تا خشم و ناراحتی که آنان نسبت به تو دارند از بین برود؟»اعرابی گفت:«مانعی ندارد» 🌺روز دیگر اعرابی به مسجد آمد،در حالی که همه جمع بودند.رسول اکرم رو به جمعیت کرد و فرمود:«این مرد اظهار می دارد که از ما راضی شده،آیا چنین است؟»اعرابی گفت: «چنین است »و همان جمله تشکر آمیز که در خلوت گفته بود تکرار کرد.اصحاب و یاران رسول خدا خندیدند. 🌺در این هنگام رسول خدا رو به جمعیت کرد و فرمود:«مثل من و این گونه افراد،مثل همان مردی است که شترش رمیده بود و فرار می کرد،مردم به خیال اینکه به صاحب شتر کمک بدهند فریاد کردند و به دنبال شتر دویدند.آن شتر بیشتر رم کرد و فراری تر شد.صاحب شتر مردم را بانگ زد و گفت خواهش می کنم کسی به شتر من کاری نداشته باشد،من خودم بهتر می دانم که از چه راه شتر خویش را رام کنم. «همینکه مردم را از تعقیب باز داشت،رفت و یک مشت علف برداشت و آرام آرام از جلو شتر بیرون آمد.بدون آنکه نعره ای بزند و فریادی بکشد و بدود،تدریجا در حالی که علف را نشان می داد جلو آمد.بعد با کمال سهولت مهار شتر خویش را در دست گرفت و روان شد. 🌺«اگر دیروز من شما را آزاد گذاشته بودم حتما این اعرابی بدبخت به دست شما کشته شده بود-و در چه حال بدی کشته شده بود،در حال کفر و بت پرستی-ولی مانع دخالت شما شدم و خودم با نرمی و ملایمت او را رام کردم.»
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍🏻✨ مردی درشت استخوان و بلندقامت كه اندامی ورزیده و چهره ای آفتاب خورده داشت و زد و خوردهای میدان جنگ یادگاری بر چهره اش گذاشته و گوشه ی چشمش را دریده بود، با قدمهای مطمئن و محكم از بازار كوفه می گذشت. از طرف دیگر مردی بازاری در دكانش نشسته بود. او برای آنكه موجب خنده ی رفقا را فراهم كند، مشتی زباله به طرف آن مرد پرت كرد. مرد عابر بدون اینكه خم به ابرو بیاورد و التفاتی بكند، همان طور با قدمهای محكم و مطمئن به راه خود ادامه داد. همینكه دور شد یكی از رفقای مرد بازاری به او گفت: «هیچ شناختی كه این مرد عابر كه تو به او اهانت كردی كه بود؟!» .   - نه، نشناختم! عابری بود مثل هزارها عابر دیگر كه هر روز از جلو چشم ما عبور می كنند، مگر این شخص كه بود؟ - عجب! نشناختی؟! این عابر همان فرمانده و سپهسالار معروف، مالك اشتر نخعی بود. - عجب! این مرد مالك اشتر بود؟! همین مالكی كه دل شیر از بیمش آب می شود و نامش لرزه بر اندام دشمنان می اندازد؟ - بلی مالك خودش بود. - ای وای به حال من! این چه كاری بود كه كردم! الآن دستور خواهد داد كه مرا سخت تنبیه و مجازات كنند. همین حالا می دوم و دامنش را می گیرم و التماس می كنم تا مگر از تقصیر من صرف نظر كند....   🚶‍♂به دنبال مالك اشتر روان شد. دید او راه خود را به طرف مسجد كج كرد. به دنبالش به مسجد رفت، دید به نماز ایستاد. منتظر شد تا نمازش را سلام داد. رفت و با تضرع و لابه خود را معرفی كرد و گفت: «من همان كسی هستم كه نادانی كردم و به تو جسارت نمودم. » .   مالك: «ولی من به خدا قسم به مسجد نیامدم مگر به خاطر تو، زیرا فهمیدم تو خیلی نادان و جاهل و گمراهی، بی جهت به مردم آزار می رسانی. دلم به حالت سوخت. آمدم درباره ی تو دعا كنم و از خداوند هدایت تو را به راه راست بخواهم. نه، من آن طور قصدی كه تو گمان كرده ای درباره ی تو نداشتم. »🌺
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍🏻✨ غزالی ، دانشمند شهير اسلامی ، اهل طوس بود. در آن وقت ، يعنی در حدود قرن پنجم هجری ، نيشابور مركز و سواد اعظم آن ناحيه بود و دار العلم محسوب می‏شد. طلاب علم در آن‏ نواحی برای تحصيل و درس خواندن به نيشابور می‏آمدند. غزالی نيز طبق‏ معمول به نيشابور و گرگان آمد ، و سالها از محضر اساتيد و فضلا با حرص و ولع زياد كسب فضل نمود و برای آن كه معلوماتش فراموش نشود ، و خوشه‏ هايی كه چيده از دستش نرود ، آنها را مرتب می‏نوشت و جزوه می‏كرد. آن جزوه‏ ها را كه محصول سالها زحمتش بود ، مثل جان شيرين دوست می‏داشت بعد از سالها ، عازم بازگشت به وطن شد. جزوه‏‌ها را مرتب كرده در تو بره‏ای پيچيد و با قافله به طرف وطن روانه شد. از قضا قافله با يك عده دزد و راهزن بر خورد. دزدان جلو قافله را گرفتند ، و آنچه مال و خواسته يافت می‏شد ، يكی يكی جمع كردند.نوبت به غزالی و اثاث غزالی رسيد. همين كه دست دزدان به طرف آن تو بره رفت ، غزالی شروع به التماس و زاری كرد و گفت: غير از اين هر چه دارم ببريد و اين يكی را به من واگذاريد‌.  دزدها خيال كردند كه حتما در داخل اين بسته متاع گران قيمتی است. بسته را باز كردند ، جز مشتی كاغذ سياه شده چيزی نديدند . گفتند:اينها چيست و به چه درد می‏خورد؟غزالی گفت: هر چه هست به درد شما نمی‏خورد ، ولی به درد من می‏خورد. - به چه درد تو می‏خورد ؟ + اگر اينها را از من بگيريد ، معلوماتم تباه می‏شود ، و سالها زحمتم در راه‏ تحصيل علم به هدر می‏رود. - راستی معلومات تو همين است كه در اينجاست ؟ +بلی - علمی كه جايش توی بقچه و قابل دزديدن باشد ، آن علم نيست ، برو فكری به حال خود بكن! اين گفته ساده عاميانه ، تكانی به روحيه مستعد و هوشيار غزالی داد. او كه تا آن روز فقط فكر می‏كرد كه طوطی وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط كند، بعد از آن در فكر افتاد كه كوشش كند و تا مغز و دماغ خود را با تفكر پرورش دهد ، و بيشتر فكر كند ، و تحقيق نمايد ، و مطالب مفيد را در دفتر ذهن خود بسپارد. 🗣غزالی می‏گويد: من بهترين پندها را ، كه راهنمای زندگی فكری من شد، از زبان يك دزد راهزن شنيدم...
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍🏻✨ مردی از بادیه به مدینه آمد و به حضور رسول اکرم رسید. از آن حضرت‏ پندی و نصیحتی تقاضا کرد . رسول اکرم به او فرمود : " " و بیش‏ از این چیزی نفرمود . آن مرد به قبیله خویش برگشت . اتفاقا وقتی که به میان قبیله خود رسید ، اطلاع یافت که در نبودن او حادثه مهمی پیش آمده ، از این قرار که‏ جوانان قوم او دستبردی به مال قبیله‏ ای دیگر زده‏ اند ، و آنها نیز معامله‏ به مثل کرده‏ اند ، و تدریجا کار به جاهای باریک رسیده ، و دو قبیله در مقابل یکدیگر صف آرائی کرده‏ اند ، و آماده جنگ و کارزارند . شنیدن این‏ خبر هیجان آور ، خشم او را برانگیخت . فورا سلاح خویش را خواست و پوشید و به صف قوم خود ملحق و آماده همکاری شد .  در این بین ، گذشته به فکرش افتاد ، به یادش آمد که به مدینه رفته و چه چیزها دیده و شنیده ، به یادش آمد که از رسول خدا پندی تقاضا کرده‏ است ، و آن حضرت به او فرموده ، جلو خشم خود را بگیرد . در اندیشه فرو رفت که چرا من تهییج شدم ، و به چه موجبی من سلاح پوشیدم‏ ، و اکنون خود را مهیای کشتن و کشته شدن کرده‏ ام ؟ چرا بی‏جهت من برافروخته و خشمناک شده‏ ام ؟! با خود فکر کرد الان وقت آن است که آن جمله‏ کوتاه را به کار بندم . جلو آمد و زعمای صف مخالف را پیش خواند و گفت : " این ستیزه برای‏ چیست ؟ اگر منظور غرامت آن تجاوز است که جوانان نادان ما کرده‏ اند ، من‏ حاضرم از مال شخصی خودم اداکنم . علت ندارد که ما برای همچو چیزی به جان‏ یکدیگر بیفتیم و خون یکدیگر را بریزیم ". طرف مقابل که سخنان عاقلانه و مقرون به گذشت این مرد را شنیدند ، غیرت و مردانگی شان تحریک شد و گفتند : ما هم از تو کمتر نیستیم. حالا که چنین است ما از اصل ادعای خود صرف‏ نظر می‏کنیم. هر دو صف به میان قبیله خود بازگشتند..
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍🏻✨ 📗حکایت امام حسن(ع)ومرد شامی: شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی كه در كناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: این مرد كیست؟ گفته شد: «حسن بن علی بن ابی طالب است. » سوابق تبلیغاتی عجیبی كه در روحش رسوخ كرده بود موجب شد كه دیگ خشمش به جوش آید و قربة الی اللّه آنچه می تواند سبّ و دشنام نثار حسن بن علی بنماید! همین كه هرچه خواست گفت و عقده ی دل خود را گشود، امام حسن بدون آنكه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی كند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او كرد و پس از آنكه چند آیه از قرآن- مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت كرد به او فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و كمک به تو آماده ایم. » آنگاه از او پرسید: «آیا از اهل شامی؟ » جواب داد: آری. فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه ی آن را می دانم. » . پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی، اگر احتیاجی داری حاضریم به تو كمک دهیم، حاضریم در خانه ی خود از تو پذیرایی كنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم.» مرد شامی كه منتظر بود با عكس العمل شدیدی برخورد كند و هرگز گمان نمی كرد با یک همچو گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد كه گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمین شكافته می شد و من به زمین فرو می رفتم و اینچنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی كردم. تا آن ساعت برای من در همه ی روی زمین كسی از حسن و پدرش مبغوضتر نبود، و از آن ساعت برعكس، كسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست. »  🥀🍂🥀🍂🥀
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍🏻✨ شخصی باهیجان و اضطراب ، به حضور امام صادق (ع) آمد و گفت : درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد ، که‏ خیلی فقیر و تنگدستم.. امام : هرگز دعا نمی‏کنم. - چرا دعا نمی‏کنید؟! امام: برای اینکه خداوند راهی برای اینکار معین کرده است ، خداوند امر کرده که روزی را پی‏جویی کنید ، و طلب نمایید. اما تو می‏خواهی در خانه‏ خود بنشینی ، و با دعا روزی را به خانه خود بکشانی!!
🌹به‌نام‌خداوندجان‌وخرد🌹 ✍✨ 🕋هم سفر حج: مردی از سفر حج برگشته بود و سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق تعریف می‌کرد.  به خصوص یکی از هم‌سفران خویش را بسیار می‌ستود که چه مرد بزرگواری بود: «ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم، یک‌سره مشغول طاعت و عبادت بود، همین که در منزلی فرود می‌آمدیم او فوری به گوشه‌ای می‌رفت و سجّاده‌ی خویش را پهن می‌کرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول می شد.»  امام: «پس چه کسی کارهای او را انجام می‌داد و که حیوان او را تیمار می‌کرد؟» - البته افتخار این کارها با ما بود و او فقط به کارهای مقدّس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت.. - بنابراین همه‌ی شما از او برتر بوده اید!!
🌹به‌نام‌خداوند‌جان‌وخرد🌹 ✍🏻✨ 🟢شکایت همسایه: شخصي آمد حضور رسول اكرم و از همسايه‌اش شكايت كرد كه مرا اذيت می‌كند و از من سلب آسايش كرده. رسول اكرم فرمود: «تحمل كن و سر و صدا عليه همسايه‌ات راه نينداز، بلكه روش خود را تغيير دهد.» بعد از چندی دومرتبه آمد و شكايت كرد. اين دفعه نيز رسول اكرم فرمود: «تحمل كن.» براي سومين بار آمد و گفت: يا رسول‌الله اين همسايه من، دست از روش خويش بر نمی‌دارد و همان طور موجبات ناراحتی من و خانواده‌ام را فراهم می‌سازد. اين دفعه رسول اكرم به او فرمود: «روز جمعه كه رسيد، برو اسباب و اثاث خودت را بيرون بياور و سر راه مردم كه می‌آيند و می‌روند و می‌بينند بگذار، مردم از تو خواهند پرسيد كه چرا اثاثت اينجا ريخته است؟ بگو از دست همسايه بد و شكايت او را به همه مردم بگو.» شاكی همين كار را كرد. 💠همسايه موذی كه خيال می‌كرد، پيغمبر برای هميشه دستور تحمل و بردباری می‌دهد، نمی‌دانست آنجا كه پای دفع ظلم و دفاع از حقوق به ميان بيايد، اسلام حيثيت و احترامی برای متجاوز قائل نيست. لهذا همین‌که از موضوع اطلاع يافت، به التماس افتاد و خواهش كرد كه آن مرد، اثاث خود را برگرداند به منزل. در همان وقت متعهد شد كه ديگر به هيچ نحو موجبات آزار همسايه خود را فراهم نسازد..! ✨شهیدمطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سؤال۳ : مسافت شرعی، چند کیلومتر است و کیفیت محاسبه آن چگونه است؟ جواب: مسافت شرعی که موجب شکسته شدن نماز می شود، حدود ۴۱ کیلومتر در مسافت امتدادی (فقط رفت) و ۲۰.۵کیلومتر در مسافت تلفیقی (رفت و برگشت) است. اگر سفر از شهر یا روستای مستقلی شروع می شود – هر چند نزدیک شهر یا روستای دیگری باشد -، آغاز مسافت، خروجی شهر یا روستاست و تا اول شهر مقصد محاسبه می شود، مگر این که قصد رفتن به مکان خاص و مستقلی در کنار شهر مقصد را داشته باشد به گونه ای که عرفا رسیدن به شهر، رسیدن به مقصد محسوب نشود و شهر تنها مسیری برای رسیدن به مقصد باشد، مانند برخی دانشگاه ها یا پادگان ها یا بیمارستان هایی که در کنار شهر هستند، که در این صورت در محاسبه مسافت تا همان مکان خاص در نظر گرفته می شود.  
✅مخلوط شدن رطوبت دست با رطوبت صورت سؤال۶: اگر هنگام مسحِ سر، دستمان با تری موی جلوی سر یا پیشانی برخورد کند، برای وضو اشکال دارد؟ جواب: اشکال ندارد، ولی نباید با رطوبتی که از موی سر یا پیشانی به دست رسیده است، مسح پا را انجام دهید.
سوال۷: آیا خمیازه یا آه کشیدن در نماز اشکال دارد؟ جواب: صداهایی که بر اثر سرفه و عطسه و صاف کردن حنجره از انسان صادر می‌شود، حتی اگر حرف از آن تولید شود، نماز را باطل نمی‌کند.
✅نماز خواندن روی فرش نجس سؤال۱۴: اگر قسمتی از فرش نجس شود و ما نمی دانیم کدام قسمت نجس است، نماز خواندن روی این فرش صحیح است؟ جواب: اشکال ندارد.
یا تکرار استخاره سؤال۱۵: درباره موضوعی استخاره کرده ام جواب آن زیاد موافق نظر بنده نبود، خلاف استخاره عمل کردن یا استخاره مجدد جایز است؟ جواب: شایسته است انسان در اموری که می خواهد دربارۀ آنها تصمیم بگیرد، ابتدا تأمل و دقت کند یا با افراد با تجربه و مورد اطمینان مشورت کند و در صورتی که تردیدش برطرف نشد، استخاره کند. در هر صورت در عمل به استخاره، الزام شرعی وجود ندارد ولی اگر برای انجام کاری استخاره کردید، بهتر است بر خلاف آن عمل نشود و تا زمانی که موضوع و شرایط آن تغییر نکرده است، دلیلی برای استخاره مجدد وجود ندارد.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌸به نام الله🌸🌿 🔻 : من همیشه بخاطر گناهان و اشتباههای گذشته عذاب میبینم و با اینکه به مهربانی خدا اعتقاد دارم  احساس میکنم خدامنونبخشیده ومثلا به خودم میگم این اتفاق بخاطرفلان کارته و این یعنی خدامنونبخشیده؛ واین حس منو از ادامه زندگیم بازنگه داشته و نه برای جبران گذشته قدم برمیدارم نه آینده.. 🔻 : با آیه قرآن دلتون را شادمیکنم: 🌹بسم الله الرّحمن الرّحیم🌹 قُل یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلیَ أَنْفُسِهِم لاتَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیم. «بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده­‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می­آمرزد، به درستی که خداوند بخشنده مهربان است. ببینید رافت و کرم ولطف ومحبت خداوند به بندگانش را🌺🍃 ماهمیشه دوتا ندا داریم که ازوجود خود مانیستند بلکه یکی رحمانیه یکی شیطانی یعنی یکی شیطانه که القاء یاس و ناامیدی میکنه و یکی هم فطرت و عقل که دعوت به امید وشادابی میکنه. این نگرانی شما اگر کنترل شده بشه عالیه! همونی هست که امام صادق (ع) فرموده: مومن همیشه بین دو نگرانی هست ؛ ازاینکه خداوند گناهان گذشته را بخشیده یانه؟ دوم اینکه عاقبت بخیر خواهد شد یانه؟ بهتره بجای خدا قضاوت نکنید. کرم وفضل الهی مافوق تصور ماهست. خواسته شیطان را اجابت کرد ؛ اونجا که گفت منو تا روز قیامت عمر طولانی بده ، فرمود: باشه تا وقت معلوم احتمالا تا زمان ظهور امام عصر (عج) این که بین دو حس گیر کردید ؛ یعنی ایستادن بین یک دوراهی ، درحالیکه هوا داره تاریک میشه و ممکنه درندگان هم به انسان حمله کنند. یکی از راهها را با توکل برخدا انتخاب و حرکت کنیم. شک نکنید اینها وسوسه شیطانیه که‌ امید را از شما سلب کنه. : ناامیدی از رحمت الهی یکی ازگناهان کبیره است. درسوره یوسف میخونیم: 🌹یابَنِيَ‌ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ‌ يُوسُفَ‌ وَ أَخِيهِ‌ وَ لاَ تَيْأَسُوا مِنْ‌ رَوْحِ‌ اللَّهِ‌ إِنَّهُ‌ لاَ يَيْأَسُ‌ مِنْ‌ رَوْحِ‌ اللَّهِ‌ إِلاَّ الْقَوْمُ‌ الْکَافِرون ۷۸ یوسف پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید؛ و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند. اون ملعون(شیطان) پیامبر خدا را باقسم دروغ واشک چشم وگریه از راه بدر کرد و گفت من خیر خواه شما هستم و بروید از میوه اون درخت ممنوعه بخورید! شما و من که جای خود داریم... ✅ و ↜‌به رحمت و غفران الهی اعتماد داشته باشید.خداوند خودش فرموده توّابین را دوست داره(ان الله یحب التوابین) اگر اهمیت به اون وسوسه بدید مثل موریانه شمارا ازدرون نابود میکنه. بعد میگه: شما را که خدا نمی بخشه اون دنیارا هم که نداری پس حداقل این دنیا لذت ببر وخوش باش و صفا کن..!! 🏅این مرحله زمان کسب مدال طلای شیطانه. حالا شخص مورد نظر غرق در فساد وگمراهی وگناه ؛ وچندین نفر را هم آلوده وبعد مرگ وقبر و...... اینها افسانه ونظر شخصی نیست. تمام برگرفته از آیات و روایات. شک نکنید از خودم نگفتم.
❤️نکاتی‌درباره‌طرفداری‌ازتیم‌های‌ورزشی💙 ✍استاد.صاحبی طرفداری از یک تیم برای دخترها بصورت افراطی نباید باشه چوب این علاقه را درماجرای قتل زن ناصر محمد خانی توسط شهلا که در۱۳ سالگی با روپوش مدرسه رفت به خونه اون وسالها زنا وارتباط نامشروع وبعد هم  به جرم کشتن زن رسمی محمد خانی خانم لاله ......ورسوایی رسانه ای اعدام شد. 👇مطلب بعدی مقدسات به ویژه نام حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) و..... را وارد فوتبال نکنیم. خدا می‌دونه پشت صحنه زندگی تعدادی ازاین بازیکن ها چه خبره یادم نمیره دروازبان ..... با اون دخترهای ..... داف چه رسوایی ببار آوردن! ورزش یعنی علم و تکنیک وتاکتیک وتمرین، وربطی هم به مقدسات نداره لیونل مسی و رونالدو و......هیچکدام یازهرا بلد نیستن ودرهربازی غوغا میکنن و هرهتلی هم برن ملافه وحوله شون را به مزایده میذارن! 🎑یک عکسی ازفوتبال اروپا دیدم ومیگم عکسی را دیدم  مارادونا ومیشل پلاتینی و....... باهم داشتن روی پیراهن مارادونا نوشته در مخالفت با اعتیاد وروی پیراهن پلاتینی، نه به فساد مالی حالا بعد چند سال مارادونا به انواع مواد مخدر آلوده شد! پلاتینی هم آلوده به رشوه و فساد مالی! توصیه رهبر عزیز اینه که خودمون ورزشکار باشیم نه این هواداری افراطی یادم نمیره یک ابلهی با چند سانت سبیل میگفت عشق من ناموس من پرسپولیس به ناموسم فحش بدن ناراحت نمیشم ولی کسی حق نداره به .... توهین کنه دلم میخواست خفه اش کنم مردیکه بی غیرت ابله...! 🏆⚽️🏀🎾🏓🎱🤼‍♂🏆
❤️انواع محبت و عشق ورزیدن❤️ انواع محبت و عشق ورزیدن، نسبت به افراد فرق میکنه. پدر و مادر نسبت به فرزند و بالعکس، زوجین بهم، استاد به شاگرد، بنده نسبت به خالق، شیعه به امام، دوست به دوست، و..... اینها یکسان نیستند که. جمله ای از شهید صدر عراقی یادم افتاد که ببینید عشق و علاقه اش درباره امام خمینی چی گفته: ✾ذوبو فی الامام الخمینی کما ذاب فی الاسلام✾ گفته: ذوب بشید در امام خمینی همونطور که ایشان در اسلام ذوب شده. چند مراتب از عشق بالاتره. مانند اصحاب امام حسین (ع) در روز  عاشورا که ذوب شده بودند در امام...
🌹🌿💫 مردی بادیه نشین شنیده بود پیامبر می‌گویند باید به خدا توکل کرد (کارها را باید به خدا واگذار کرد) او نیز بی‌آنکه مغز سخن را دریابد، شتران خویش را در صحرا به امان خدا رها کرد و به شهر آمد. چون پیامبر او را در مسجد دید، گفت: پس شترانت را چه کردی؟ گفت توکل بر خدا کردم و آمدم. رسول فرمودند: " اعِْقل و توکّل! " یعنی شترانت را ببند و پس توکل کن. و معنی این سخن رسول این است که انسان نخست باید بر مبانی عقلانی کارِ خود را بکند و پس به خدا توکل کند ؛ یعنی که هرآنچه می‌کند، باید به خدا بپیوندد که بی‌او همه چیز ابتر است. 🐫 با تَوَکُّل، زانوی اُشتُر ببند...
🔴 " " چیست❓ شنیدم بیشترین ناله اهل جهنم بخاطر تسویف هست ، درسته؟ پاسخ : تسویف به معنای تأخیر انداختن ، امروز و فردا کردن و کار امروز را به فردا انداختن است. یکی از مهمترین راههای نفوذ شیطان  تسویف است. گاهی حالتی در انسان به وجود می آید که می داند در کاری اشتباه می کند  و قصد توبه هم دارد ؛ اما گویی توان اقدام کردن را از دست داده و هرگاه تصمیم به بازگشت می گیرد، وسوسه می شود که هنوز فرصت هست. این حالت، ممکن است هم درکارهای مادی پیش آید و هم در کارهای معنوی. به این حالت «تسویف» یا «مطال» گفته می شود. همان طور که «تسویف» در امور مادی و دنیوی، انسان را از تنگی وقت غافل می کند و از انجام کار باز می دارد، در امور معنوی نیز باعث غفلت او از خدا، مرگ و قیامت می شود و از اعمال نیک باز می دارد. در آموزه های معصومان (ع) به شدت چنین حالتی تقبیح و به عواقب آن هشدار داده شده است. امام علی(ع) در دعای کمیل از این حالت به خدا شکایت کرده، می فرماید: «و خدعتنی الدنیا بغرورها و نفسی بجنایتها و مطالی؛ و دنیا مرا با غرور (و ظاهر فریبنده اش) فریفته است، و نفسم با جنایتش، و با مماطله کردنم (مرا بازداشته است)» امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید : ترک گناه آسانتر از توبه کردن است و در روایت دیگر فرمودند: بیشترین ناله اهل جهنم بخاطر تسویف هست. 💧🍓📘💧🔮💦💚💧
بعضیاميگن: بابادلت‌پاڪ‌باشه‌ڪافیه!!! جواب‌ازقرآن: اون‌ڪسےڪه‌توروخلق‌ڪرده ، اگردل‌پاڪ‌براش‌ڪافےبود فقط‌میگفت" آمنوا " درحالیڪه‌گفته : « آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات ✨» یعنےهم‌دلت‌پاڪ‌باشه ، هم کارت درست باشه ...:)☘ °اگرتخمه‌ڪدو روبشڪنےومغزش ‌روبڪارےسبزنمیشه،پوستش‌روهم‌ بڪاری‌ سبزنمیشه،مغزوپوست‌باید باهم‌باشه...                " هم‌دل ؛هم‌عمل! "
😍👇 💐 «❤️راه‍‌حلّ‌آرامش‌وتوکّل‌درمشکلات🥀» •|برای امروزتون برنامه ریزی کنید📝 •|هدف از زنده بودن را بدانید✅ خداوند شمارا اشرف مخلوقات قرار داده و از طرفی شیطان قسم خورده که منحرف کنه. پس دائم درحال جهاد با نفس و افکار منفی خود باشید🔓❣ •|از خداوند استمداد بطلبید🤲 •|وبه اهلبیت توسل بجویید✨ همه گرفتاری دارند و شما خبر ندارید💔 فکر میکنید بقیه به تخت سلیمان نشستند و شما فقط گرفتارید! نه اینطور نیست❌ خوشی مطلق برای احدی وجود نداره چون خداوند فرموده‍↯ «و لقد خلقنا الانسان فی کبد» ما انسان را آمیخته با مشکلات خلق کردیمـ و همه شمارا مبتلا میکنیم تا معلوم بشه کدام صبور هستید وعمل صالح انجام میدهید💕 •|از رحمت خدا نا امید نباشید🌻 همینکه صادقانه اعمال بد خود را سرزنش میکنید نشانه عاقبت بخیری و انقلاب علیه درون خودتونه(: به خودتان بگید این افکار الان چه مشکلی ازمن حل میکنه؟! من هرچی بودم وشده ؛ الان دیگه تمام شده وباید تغییر حال بدم وخدا کمکت خواهد کرد💪💙 •|خودتون را به صبور بودن ازدرون وادار کنید. تلقین کنید من مؤدبم من آرومم😇 خودتون را از درون نصیحت کنید؛ بیشتر تضرع کنید باواسطه قرار دادن اهلبیت ؛ مثلا بادعای توسل همراه با امید واشک چشم🥺💛 👇حدیث قدسی «انا فی قلوب منکسره» خدا فرموده‍ من در قلبهای شکسته‍💔 جا دارم‌..‌. •|وقتی به‌خدا باورت اصلاح شد ومعرفتت زیاد شد و محبت خدا درقلبت وارد شد؛ خود به خود نماز هم به موقع میخونی👏 «والذین آمنوا اشد حبالله» مومنان شدت محبت شون به خداست تلقین کنید هرچی بوده تمام من میخوام آدم دیگه ای بشم🤞🌹 •|دعای«اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک» را درقنوت بخونید. «الا بذکرالله تطمئن القلوب» زیاد بگید. ذکر یونسیه درسجده‍ های آخر نماز و... قلب شکسته مثل پای شکسته است نمیشه به این زود توقع دویدن داشت..‌.!
•|♥|• 🌹یاد آوری اعمال وقت خواب😴 📖 سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق (ع)، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد. ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨ 🔅أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ. ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ🔅 🌹هدیه پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) در روز تولدش در هنگام خواب این بود که حضرت فاطمه (س) فرمودند این بهترین هدیه تمام عمرم بود. 🍃1. قرآن را ختم کنید (٣ بار سوره توحید)🍃 🌸2. پیامبران را شفیع خود گردانید (۱ بار: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین)🌸 🍃 3. مومنین را از خود راضی کنید (  ۱بار : اللهم اغفر للمومنین و المومنات)🍃 🌸 4. یک حج و یک عمره به جا آورید ( ۱ بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر)🌸             🍃5. اقامه هزار ركعت نماز (٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ»  )🍃 آیا حیف نیست هرشب به این سادگی از چنین خیر پربرکتی محروم شویم ؟ . . از علامه مجلسی نقل شده:🔊 شب جمعه مشغول مطالعه بودم که به این دعا رسیدم:📚 بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله مِن اَوَّلِ الدُنیا اِلی فَنائِها وَ مِن الآخِرَتِ اِلی بَقائِها،الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه،اَستَغفِرُالله مِن کُلِّ ذَنبِِ وَ اَتوبُ اِلَیه ،وَ هُوَ اَرحَمُ الراحِمین. بعد از یک هفته مجدد خواستم آن را بخوانم که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم از ملائکه که: ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم!
*❓خدا چیست وچه شکلیست؟* *مسئله ای که از حضرت علی علیه السلام پرسیده شد* 👇🏽👇🏽👇🏽 سؤالى كه براى اكثر مردم ، مسلمون و غير مسلمون ، كوچك و بزرگ حتما پيش اومده ، این است كه *خدا از كجا آمده ، الان كجاست ؟* *از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!* اگر شما هم دوست داريد جواب اين سؤال ها را بگيريد بايد بدانيد عقل و درك و فهم ما قادر نيست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال كفار راجع به خداوند به زيبايي جواب دادند وهم ضعف و عدم درك ما از وجود خداوند را  شرح دادند . سؤال كفار از امام على(ع) *در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟* امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هر چيزى كه وجود داشته... كفار گفتند:  چه طور ميشود؟ ! هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده...!!! *امام على (ع) فرمود :* *قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟* *گفتند ٢* *امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟* *گفتند ١* *امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟* *گفتند هيچ* امام فرمود چطور ميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل از خداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد...؟؟؟ *كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته...؟!* امام فرمود همه جا حضور دارد وبر همه چيز مشرف است. گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى...؟! امام فرمود : اگر شما در مكانى  تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟ كفار گفتند همه جا و از همه طرف امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟ كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟ چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟ امام فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است *آيا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟* *باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است ،* *در حالى كه قدرتمند است؟* *خداوند خود خالق باد است.* گفتند : خدايت را برايمان توصيف كن ، *ز چه درست شده ؟* آيا مثل آهن سخت است ؟ يا مثل آب روان ؟ و يا مثل دود و بخار است !؟ امام فرمود : آيا تا به حال كنار مريض در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟ گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم. امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم با او حرف زديد ؟ گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟! امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم و حركت نبود...؟!؟ گفتند : روح ، روح از بدنش خارج شد. امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد. حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟ همه سكوت كردند . امام على (ع) فرمود : *شما قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد ؛ چطور قادر به فهم و درك ذات اقدس احديت و خداى خالق روح خواهید بود...* جانم فدات ای سلطان بلاغت ، یاامیرالمومنین علی ع💐💐💐 *شادی آقا امیرالمومنین علی علیه السلام صلوات*
همانطورکه خوردن شراب حرام است خوردن غصه هم حرام است و خوردن هیچ چیز مثل خوردن غصه حرام نیست... اگرمافهمیدیم که جهان دارعالم اوست دیگرچه غصه ای بایدبخوریم! 👤دکتر الهی قمشه‌ای                                                                  🌹🌹 آوای عاشقی 🌹🌹