#متن_خاطره
🌷 خرما گرفته بود دستش به تک تک بچهها تعارف میکرد. گفتم: مرسی
گفت: چی گفتی؟
گفتم: مرسی
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسی؛
بگو خدا پدر مادرت رو بیامرزه.
📚 حاج احمد متوسلیان
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
هدایت شده از اخلاق
#متن_خاطره
🌷 حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟ گفت: همینو.
-واقعا؟جون حاجی؟
نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم.
حاجی قاشق را برگرداند...
بخدا فردا بهشون میدیم
حاجی همین طور که کنار میکشید گفت:
به خدا منم فردا ظهر میخورم!
📚 شهید ابراهیم همت
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✳️ @Akhlagh_Et
هدایت شده از اخلاق
#متن_خاطره
🌷 عباس خیلی اهل هیئت و مسجد بود و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده میکرد. او میگفت: زنده بودن من ماه و صفر است. بیشتر وقت ها به یاد امام حسین علیه السلام روضه میخواند و بر سینه میزد. عباس چندان موافق محیط دانشگاه نبود همیشه دوست داشت برود حوزه وهمیشه کتب عربی و حوزه را میخواند. عباس همیشه با وضو بود و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص نامحرمان بود. هیچ گاه اخم نمیکرد. بسیار با اخلاق و با تقوا بود. در امور دینی ، فقهی، سیاست و مسائل دیگر بسیار مطلع بود. چرا که با مطالعه بسیار خود تلاش میکرد معلومات خود را بالا ببرد. آرام و خاموش کارهایش را میکرد و هیچگاه خود را مطرح نمیکرد. اخلاق و رفتارش همیشه زبانزد خاص و عام بود.
📚شهید عباس آسمیه
⚘شادی روح شهدا صلوات⚘
✳️ @Akhlagh_Et