🍃🏴 نذر شهادتِ دردانهٔ سلطان طوس
#حضرت_جواد_الائمه_علیه_السلام🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
بیتابم و بیقرارم، افتاده آتش به جانم
لب تشنه جان میسپارد امشب امام ِ جوانم
خشک است لبهای سردش، از شدّت زهرِ کاری
دیگر تکلّم ندارد... لکنت گرفته زبانم
زخم و جراحاتِ بسیار، سوزانده عمقِ جگر را
خون میچکید از دهانش، از آه پُر شد دهانم
با پایکوبي کنیزان، یکریز کل میکشیدند
شد هلهله دورِ حجره، این است داغِ عیانم
حس کرد بر سینهٔ خود، دستانِ سختِ اجل را
با داغِ سنگینِ جدّش، افتاده غم در بیانم
شد بسته چشمانِ تارِ آقا جوادالائمه(ع)
وقتِ گریزِ غزل شد، بگذار روضه بخوانم
«ألشّمرُ جالس...»حرامی! آمد...ببین مادرش را
بردار پا از گلویش، لرزان شده زانوانم
در بین جنجالِ گودال، پیراهنش را کسی بُرد
می بینم و میچکد خون با اشک؛ از دیدگانم
با هر نفس نعلِ تازه، میخورْد بر استخوانش
پیچیده دردی نفسگیر، در تک تکِ استخوانم!
#صلی_ٱلله_علیک_یاأباعبدٱلله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_جواد_الأئمه
#تسلیت_یاامام_رضا_ع_جانم
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
مانده عالم از ازل بر عهد و پیمانِ علی(ع)
جان به عالم داده و جانم به قربانِ علی(ع)
عقل، از درکِ مقاماتش کماکان عاجز است
هست غیرِ قابلِ توصیف، ایمانِ علی(ع)
بد گرفتارم به درد معصیت، درمان کجاست؟!
بیقرارم! سخت محتاجم به درمانِ علی(ع)
این مسلمانی ندارد رنگ و بویِ واقعی
مثل سلمان! کاشکی باشم مسلمانِ علی(ع)
با نگاهش میشود معلوم اقلیم ِ بهشت
مرز دوزخ میشود تعیین به فرمانِ علی(ع)
عاشقِ إنسيةُ الحورا شد و دیدم خودم
حرزِ "یازهرا(س)مدد" را بر گریبانِ علی(ع)
"هل أتي" میخوانم و خوش میشود حالِ دلم
جذبه دارد بسکه آیه آیه قرآنِ علی(ع)
آمد از سمت خدا حکم ولایت آنچنان
"قُل هوَ اللهُ أحد" شد مست و حیرانِ علی(ع)
رفت بالا، مقتدر...دستانِ شاهِ لافتی
دلبری کرد از جهان، حُسنِ نمایانِ علی(ع)
هجده ذی الحجه منّت بر سرِ عالم گذاشت
قلبِ شیعه شد کنار برکه، از...آنِ علی(ع)
خطبه را خواند و پیمبر(ص)گفت در واقع چنین
اهلِ عالم! بعد از این جانِ من و جانِ علی(ع)
دینِ کامل در غدیرِ خم به دست ما رسید
این هم از عالی ترین انواعِ احسانِ علی(ع)
روزِ اطعام آمد و هنگام ِ سائل پروری ست
سائلم! خوردم خدا را شکر از نانِ علی(ع)
زائر از انگورِ جنّت خورد ایامی که شد
زیر ایوان نجف هر صبح مهمانِ علی(ع)!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
========================
چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی
سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی
قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم
ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی
تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما
چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی
غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم
ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی
چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم
بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی
سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم-
سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی
شبیه کوه از کوفه به شام ِ بی حیا رفتم-
میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی
پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد
تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی
دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی
رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی!
#اربعین
#مرضیه_عاطفی